شبکه اجتماعی کتاب‌دوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و دربارۀ کتاب‌ها حرف بزنند.

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
باران هستم :)!

باران هستم :)!

4 ساعت پیش

        در چشم شیطان 
نوشته جونیچیرو تانیزاکی و ترجمه محمود گودرزی 

داستان جنایی هولناک و مورمور کننده‌ای که در نوع خودش خواندنی و جالبه.

خوندن داستان حس هیجان رو القا می‌کنه و در بعضی بخش‌ها کمی چندش آور میشه اما نه به طرز آزار دهنده بلکه دوست داشتنی و جالب.
من از چنین کتاب و چنین نویسنده‌ای انتظار کاری کاملا منطقی شبیه آثار آگاتا کریستی نداشتم و به همین دلیل عجیب بودنش اذیتم نکرد.

عناصر کارآگاهی توی داستان به چشم میخوره اما از لحاظ علمی و منطقی بیشتر به نویسندگان وحشت و گوتیک نزدیکه. (در یک‌ کلام: تو دنیای واقعی قابل اجرا نیست) 

قلم خاص و اصطلاحات ویژه تانیزاکی کاملا موفق میشه کاری کنه خواننده یه لحظه‌های خطاب به راوی با خودش بگه «اخه اینا چیه تو داری بهش فکر میکنی؟» که خب ویژگی مهمی از قلم تانیزاکیه.

درس اخلاقی یا اثر به یاد موندنی‌ای نداره اما اگه به کارای نویسنده‌هایی مثل ادگار الن پو علاقه دارین، این کتاب به عنوان یه اثر معاصر می‌تونه سرگرم کننده باشه.

پی‌نوشت: ترجمه آقای گودرزی مثل معمول خواندنی و روون بود.
      

0

فاطمه نریمانی

فاطمه نریمانی

6 ساعت پیش

        "دلیلی هم آورد؟
کلمه به کلمه‌اش این بود: آدم باید تابع زمانه باشه. این آخرین حرف‌های انسانی اون بود."

«کرگدن» نمایشنامه‌ای است دربارهٔ تبدیل شدن آدم‌ها به موجوداتی یکسان نه از طریق زور، بلکه با خواست خودشان. یونسکو با طنزی سیاه نشان می‌دهد که چگونه جامعه تحت تأثیر ایدئولوژی‌های مسلط، فردیت را می‌بلعد و آدم‌ها حاضرند حتی کرگدن شوند، فقط برای اینکه «مثل بقیه» باشند.  

نکتهٔ جالب: اشاره‌های نمایشنامه به شورش فروند در فرانسه هوشمندانه است، انقلابی‌هایی که ابتدا علیه استبداد قیام کردند، اما بعد خودشان به بخشی از سیستم ظالم تبدیل شدند. این دقیقاً همان چیزی است که در «کرگدن» می‌بینیم: شخصیت‌ها اول با وحشت واکنش نشان می‌دهند، ولی بعد توجیه می‌کنند که چرا کرگدن‌شدن «منطقی» یا حتی «مطلوب» است!  

تنها کسی که تا پایان در برابر این موج عظیم مقاومت می‌کند برانژه است، اما نمایشنامه با پرسشی هولناک به پایان می‌رسد: آیا واقعاً می‌توان در جهانی که همه چیز در حال دگرگونی است، اصالت خود را حفظ کرد؟ یونسکو به ما هشدار می‌دهد که این بیماریِ همرنگی با جماعت، خطری همیشگی است، هیچ‌کس کاملاً از این بیماری مصون نیست، نه در فروند قرن هفدهم، نه در اروپای فاشیستی، و نه حتی در دنیای امروز ما که شبکه‌های اجتماعی و سیاست‌های جمعی، مدام به ما می‌گویند «چطور فکر کنیم».  

«کرگدن» کتابی است که هر دورانی می‌تواند آن را بخواند و در آن، تصویر خود را ببیند. و این همان چیزی است که یک اثر ادبی را جاودان می‌کند.
      

0

باران هستم :)!

باران هستم :)!

6 ساعت پیش

        کتاب خدمتکار و پروفسور، نوشته یوکو‌ اوگاوا

داستانی با ریتم آروم و موزون، درباره زندگی و با حضور کمی ریاضیات

محور داستان درباره خانم خدمتکاریه که توی خونه به پروفسور پیر که زمانی استاد ریاضیات بوده مشغول به کار میشه. البته پروفسور داستان ما یه ویژگی خاص هم داره، حافظه اون فقط چند ساعت دوام داره و هرروز فراموش می‌کنه که روز قبل چه اتفاقی افتاده.


در مجموع این کتاب خوب و تا حدی فراموش نشدنیه، نسبت به آثاری که از ادبیات ژاپن خوندم کمی آروم تر بود و در مواردی کمتر به احساسات درونی آدما پرداخته. 
شخصیت‌های داستان دوست داشتنی و دلنشینن و روند اون با وجود آروم و کم فراز و نشیب بودن کسل کننده نیست.

تا اونجا که فهمیدم یوکو‌ اوگاوا خودش در زمینه ریاضیات تحصیلاتی داره و دقیقا می‌دونه داره درباره چی حرف میزنه. عشق صادقانه و عمیق پروفسور به مسائل ریاضی کاملا باور پذیر و قشنگه. جوری که اگر فقط کمی در زمینه ریاضیات مطالعه داشته باشید احتمالا با پروفسور همدلی می‌کنین
پروفسور پیر و مهربون حتی به پسر خانم خدمتکار که به دلیل صافی سرش اون رو «جذر» صدا می‌کنه توی ریاضیات کمک می‌کنه.

در مجموع این کتاب شاید اثر و تحول عمیقی روی خواننده نذاره اما در حین خوندنش احساسات و تجربه‌هایی رو به دست میارین که همه جا پیدا نمیشن.

اگه دنبال یه داستان پر از ماجراجویی هستین این کتاب رو توصیه نمیکنم.
 اما اگه کمی عشق به ریاضی، علاقه نگاه به روند آروم اما متلاطم زندگی آدما و همنشینی با یه پروفسور پیر داشته باشید از این کتاب لذت خواهید برد
      

1

Mohsen Kohestani

Mohsen Kohestani

6 ساعت پیش

        یک جایی‌ام که هم می‌تواند زندان باشد هم بیمارستان. دیگر نمی‌توانم فرق‌شان را بفهمم. شاید بین این دو در رفت‌وآمدم. انگار یکی دو روزی گذشته، شاید هم یک عمر. نمی‌شود فهمید. نمی‌دانم صبح است یا بعدازظهر. یا اصلاً این دنیاست یا آن دنیا. غریبه‌هایی می‌آیند و مدام درباره‌ی آدم‌های مختلف سؤال‌پیچم می‌کنند. هیچ‌یک از آن اسامی دیگر توی ذهنم هیچ تصویری را زنده نمی‌کند. ربط بین اسم چیزها و آدم‌ها و احساس‌ها از بین رفته. در کنج کوچکی از این جهان پهناور تنها مانده‌ام و هرگز نمی‌توانم از آن بگریزم.

تمام کتاب خاطرات یک آدمکش توی این مونولوگ خلاصه شده ،
یه بیمار مبتلا به زوال عقل که به جایی رسیده که نه زمان میشناسه و نه مکان و مرز بین تخیل و واقعیت براش محو شده و خودشو اسیر یه دنیایی میدونه که هیچ شباهتی نه به زندگی داره نه به مرگ فقط و فقط ایهام و در نهایت فنا.
اگر منظور نویسنده از نوشتن کتاب نشون دادن همین درماندگی بیماران مبتلا به زوال عقل و آلزایمر بود واقعا به هدفش رسید
تلخ بود تلخ
      

0

        سنگدل، کتابی بود که من سرش ریدینگ اسلامپ شدم.
نزدیک به یک هفته حتی یک خطش هم نخوندم.
زندگی یک دختر به اسم کاترینه، که درگیر یک عشق ممنوعه میشه. و وقتی بهش دل می بنده دیگه راه برگشتی نداره.
کل کتاب روزمرگی های کاترینه و بعضی از جاها اتفاقات متفاوتی رخ میده. بنظر من آخرای کتاب جذابیتش بیشتر میشه ولی  اولاش کمی کسل کنندس، یا شاید برای من اینطوری بود.
❌اسپویل❌
❌سنگدل بیشتر بخاطر پایانش بدش شناخته میشه و خیلی ها بخاطر پایانش اشک ریختن، نمیدونم چرا ولی من اصلا گریه نکردم. بیشتر احساس خشم و انتقام داشتم و بقیه کتاب رو یه نفس خوندم و منتظر انتقام کاترین بودم. مرگ جست منو ناراحت کرد ولی اون لحظه بیشتر از دست کاترین عصبانی بودم، چون جست بخاطر تصمیم اون مرد...
همین دلیل باعث شد که بیشتر احساس عصبانیت کنم.
وقتی کاترین انتقام گرفت و کتاب تموم شد خیلی ناراحت شدم...
حق جست و آینده کاترین این نبود...
نمیدونم زندگی کاترین بدون جست چطوری میگذره ولی امیدوارم بلاخره یه روزی توی یه دنیای دیگه بلاخره بهم برسن.❌

اگه به فیلم آلیس در سرزمین عجایب علاقه مندین و روحیه لطیف و آروم دارید مطمئنم که سنگدل شما رو خیلی بیشتر تحت تاثیر قرار میده... 

      

0

نرگس🐚

نرگس🐚

8 ساعت پیش

        🧠 دکتر ساکس (نویسنده این کتاب) یک پزشک متخصص مغز و اعصاب بوده. در حقیقت این کتابش شامل ۲۴ روایت از بیمارانی است که او یا پزشک معالج آنها بوده و یا درمورد آنها اطلاع پیدا کرده. بیمارانی که درگیر انواع اختلال‌های عصب و روانشناختی هستند.
🧠 نقطه تمایز و جالب‌ترین وجه کتاب این بود که دکتر ساکس اقرار می‌کند طبق هنجارهای موجود در حیطه شغلی‌اش، همیشه به عیوب و نداشته‌های مراجعین خود نگاه می‌کرده. اما بعد از برخورد به تعدادی از مراجعین داخل کتاب، متوجه اشتباه خود می‌شود و درمان را در داشته‌ها (استعدادها و علایق عجیب و غیرمنتظره آنها) جستجو می‌کند.
🧠 کتاب مملو از توضیحات و اصطلاحات علمی است. در حقیقت انگار نوعی کتاب نیمه‌تخصصی در زمینه عصب‌شناسی باشد. به عنوان کسی که همان اول ورود به دبیرستان از خیر نیمچه علاقه‌اش به پزشکی زد و هنگام انتخاب رشته دانشگاه هم بیخیال روانشناسی شد؛ باید بگویم تقریبا تمام توضیحات علمی کتاب را نخوانده رد کردم. پس اگر قصد خواندن این کتاب را دارید، حتما به این فاکتور توجه کنید: اصطلاحات و توضیحات تخصصی، هم در میان روایت‌ها و تنیده در آنها وجود دارد و هم در ابتدا و انتهای آنها و بصورت مجزا.
🧠 زبان کتاب داستانی نیست و وجود اصطلاحات و نکات تخصصی، خواندنش را کمی سخت می‌کند.
🧠 از خریدن این کتاب پشیمان نیستم اما از به پایان رسیدنش بسیار خوشحالم. کتاب را از قصد و برای نیت خاصی خریدم. می‌خواستم از داستان‌هایش در خلق شخصیت و کاراکترسازی استفاده کنم و فکر می‌کنم انتخابم درست بوده.  :)
🧠 از روی ماجراهای این کتاب و زندگی دکتر ساکس، یک فیلم خوب به نام "Awakenings" با بازی "رابرت دنیرو" و "رابین ویلیامز" (در نقش دکتر ساکس) ساخته شده. پیشنهاد می‌کنم ببینیدش.
علاوه بر اون در روند خوندن کتاب، یاد فیلم‌های
"Shutter Island" ، "Forrest Gump" و حتی "Change of habit" افتادم. هرچند این فیلم‌ها ارتباطی با دکتر ساکس ندارن اما به نظرم شباهت‌های جالبی با بعضی سوژه‌ها و نکات کتاب داشتن.
🧠 کتاب را به دوستداران این حوزه پیشنهاد می‌کنم اما برای من کتاب درحد ۲.۵ است.
🧠 پ.ن¹: دوست عزیزی دارم که در رشته روانشناسی تحصیل می‌کند. می‌گفت یکی از همکلاسی‌ها ارائه این کتاب را بر عهده داشته و گویا ارائه جنجالی هم بوده. آنطور که می‌گفت، به نظر می‌رسد روایت‌های این کتاب بیش از حد با نگاه عصب‌شناسانه نوشته شده و علت و چیستی این اختلال‌ها در علم روانشناسی طور دیگری تبیین می‌شود و خلاصه که محل بحث‌ و جدل است.
🧠 پ.ن²: سبحان‌الله از مغز که ممکن است غیبت یک سلول در آن زندگی را مختل، و فعالیت بیش از حد یک سلول دیگر آن زندگی را عذاب‌آور کند. خداوندا مرکز فرماندهی ما را در سلامت و اعتدال حفظ کن. آمین
      

8

ساخت کتابخانۀ مجازی

ساخت کتابخانۀ مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچۀ مطالعه

ثبت تاریخچۀ مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحۀ خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهدۀ بیشتر

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحۀ نشرتان، کتاب‌های در آستانۀ انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهدۀ بیشتر

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.