⋆。˚ ☁︎˚。⋆Mahlin *ੈ✩‧₊˚

⋆。˚ ☁︎˚。⋆Mahlin *ੈ✩‧₊˚

@SELENOPHILL
عضویت

بهمن 1403

16 دنبال شده

16 دنبال کننده

                تمام هنر برای ابر بود، اما همه از باران شعر گفتند:)
              

یادداشت‌ها

نمایش همه
        خب...
بخش دی 
شنیده بودم که این کتاب بهترین کتابه خانم مک فادنه، ولی بنظر من نیست! 
من خدمتکار و دوستدار رو بیشتر از این کتاب دوست داشتم حالا چرا؟ 
❌خطر اسپویل❌
از همون اول که ایمی وارد بخش دی شد و فهمید جید اونجاست مشخص بود که ماجرای انتقام در کاره. پس اونجا نقش داشتن جید در اتفاقات کاملا شو شد.
و دکتر بیک. خب طبق همه ی کتاب هایی که از فریدا خوندم میدونستم باید بهش مشکوک بشم، اینکه اصلا حضور خاصی نداشت، کار خاصی نکرد و همش یا توی دفترش بود یا کلا نبود. شخصیتی که ایمی بهش اعتماد کرد و همین باعث میشد که خواننده هم بهش اعتماد کنه، دقیقا همون چیزی که فریدا میخواست! اما خب لو رفت. همین که کتاب جلو رفت ربط دیمن سایر به این ماجرا مشخص شد. 
متصدی پذیرش هم که کلا لو رفت! 
قسمت خوب ماجرا فصل آخر بود که ایمی اون یکی روی خودش رو نشون داد.
کلا روند داستان هیجان نداشت بجز چند فصل آخر و خیلی از جاها کاملا قابل پیش بینی بود.❌
ولی باز هم فریدا کار خودش رو کرد و ذهن منو خیلی از جاها به بازی ‌گرفت!
کتاب قشنگی بود. اگه تا حالا از خانم مک فادن چیزی نخوندی،خب باید بهت تبریک بگم چون میتونی از بخش دی نهایت لذت رو ببری! 
این کتاب ارزش خوندن داره اما بنظر من در رده بهترینِ خانم مک فادن قرار نمی گیره! 
پ ن: کم کم دارم دستتو میخونم فریدا! 
      

5

        خب...
کتابخانه نیمه شب که خیلی توی فضای مجازی ترکوند! 
نمیدونم ارزش اون همه معروفیت داشت یا نه، چون این اولین کتاب من در این ژانر بود.
خوندنش ضرری نداره ولی من سرش ریدینگ اسلامپ شدم و چندین هفته اصلا نرفتم سراغش بعضی روز ها هم فقط یه فصل میخوندم. 
جملاتی داشت که واقعا ارزش چند بار خونده شدن رو دارن. 
و البته در مورد زندگی...
این کتاب به معنی واقعی کلمه از اولین جمله تا آخرین کلمش فقط میگفت که زندگی با ارزشه! هرچی که میخواد باشه، حتی اگه بدترین نوع زندگی رو هم داشته باشی باز هم  این لحظه و این زندگی  باارزش ترین چیزیه که در اختیار داریم. 
در زمان حال زندگی کردن و فهمیدن اینکه ما زنده هستیم تا زندگی کنیم و تصمیم بگیریم، هرچند اشتباه هم باشن اما زندگی که برای خودمون می سازیم یا خواهیم ساخت بهترین اونه و هرگز نباید احساس پشیمونی یا ضعف کنیم. این همون جمله معروفه که میگه در حال زندگی کن! 
شاید این کتاب رو  بخونید و بگید این دیگه چی بود! ولی تاثیرش رو توی زندگی خودتون احساس میکنید. دیر یا زود این اتفاق میفته...
پس بخونید و در موردش فکر کنید! 
      

36

        خب...
و اما نجواگر.
کتابی که خیلی طرفدار داشت و تعریف های زیادی ازش به گوشم رسید.
اول اینکه این کتاب حتما ارزش خوندن داره! و اگه به این ژانر ها علاقه دارید از دستش ندید..
این کتاب حس هیجان، ترس و بهت رو به خوبی منتقل کرد. میزان ترسش به قدری نیست که واقعا بهش بگن ترسناک ولی بعضی از تیکه هاش انگار اون اتاق یا فضایی که داری توش کتاب میخونی دیگه وجود نداره و فقط خودت هستی و خودت. دیگه نور خورشید از پنجره به داخل نمی تابه و کل فضای اون سکونت گاه به نیستی و سیاهی میره فقط تو میمونی و یه فضای کاملا تاریک ... و البته دری که یک نفر پشتش ایستاده و داره آهسته یه چیزایی رو برات نجوا میکنه...
و بله میفهمی  که اون همون نجواگر معروفه...
(حالا اگه مثل من رو به روی تخت تون یه پنجره سرتاسری داشته باشید این حس شدت میگیره😅😅) ولی خب بازم میگم نمیشه اسمش رو گذاشت ترس صرفا فقط بالا رفتن آدرنالین خونته!
❌اسپویل❌
❌در مورد فرانک....واقعا سادیسم داشت. نمیدونم چرا اعدامش نکردن ولی واقعا سزاوارش بود.
فرانسیس هم... نمیدونم بنظرم مقصر اصلی همون فرانک بود و تمام این ها نقشه ای بیش نبود که بتونه فرانسیس رو به قتل برسونه، همون طوری که در آخرین نامه اش به پیت نوشته بود ممنون! 
ممنون بخاطر چی؟؟ خب معلومه بخاطر اینکه فرانسیس رو به زندون کشوند و کشتش! (البته بنظر من!!)
و اما پیت...
کاش میتونست بیشتر با جیک و تام وقت بگذرونه.
امیدوارم توی یه دنیای دیگه پیت و سالی یک خونه ساحلی داشته باشن و درحالی که دارن به هم لبخند میزنن ربکا و تام با هم به سمتشون حرکت می کنن و جیک جلو تر از اونها شروع می کنه به دویدن و در حالی که داره فریاد میزنه و تلو تلو میخوره به آغوش پیت و سالی می رسه...
...فقط آرزوی  یه زندگی آروم برای اونا..❌
توصیه میکنم بخونید و لذت ببرید...


      

9

        استرس و خونسردی ویلن رو دوست دارم😅💔😭

خب...
واما شش کلاغ.
داستانی که خیلی تعریفش رو شنیدم. با توجه به علاقه شدیدی که به کتاب های هیجانی، جنایی و بزن و بکش و اینا داشتم فهمیدم موضوعش جوریه که امکان داره خوشم بیاد. یه باند خلافکار، خلاف دست مشهور و تفاله هایی که دولت در به در دنبالشونه...
و حالا یه پیشنهاد بزرگ به این باند خلافکار شده یه سرقت غیر ممکن! خب همه ی اینایی که شنیدم جذبم کرد بخونمش.  خب‌.... قشنگ بود ولی نه اون قدری که من انتظار داشتم.
اوایل کتاب کسل کننده بود، وسطاش کمی از این کسالت در اومد و اواخرش خیلی خوب شد جوری که ۱۰۰ صفحه آخر رو یه نفس خوندم! 
یه جورایی مثل ...فیلمهای سرقت از بانک می مونه. بیشترمون جذب فیلمهایی میشیم که از همون اول با هیجان شروع میشن، نه اونایی که از دو ساعت فیلم ۸۵ دقیقشو به قبل سرقت اختصاص میدن.
بنظر من شش کلاغ اون جوری بود. بیشتر کتاب به ماجراهای قبل سرقت اختصاص داشت و یه جوری حوصله آدم سر میرفت شاید یه سری اتفاقات افتاد ولی یه جورایی خسته کننده شده بود و من یه جاهایی ریدینگ اسلامپ شدم...
مطمئنا کتاب قشنگی بود و خیلی ها دوستش داشتن ولی من کتاب هایی دوست دارم که روند هیجان انگیز تر و اتفاقات میخ کوب کننده تری داشته باشن. مطمئنا جزو مورد علاقه هام نیست.
ولی در کل قشنگ بود و صد درصد ارزش خوندن داره. دنیا سازی باحالی داشت. 
کز ، اینژ، ماتیاس، جسپر، ویلن و نینا...
(قطعا شوخی های جسپر به جذابیت کتاب خیلی اضافه میکنه🤣😅)
فک نکنم سراغ جلد دومش برم...
اگه کسی خونده و میدونه چی میشه ممنون میشم واسم اسپویل کنه ❤


      

2

        خب...
واقعا نمیدونم چی راجبش بگم 😐🤣
بازم یه شاهکار دیگه از خانم مک فادن، اوایل کتاب کسل کننده بود، ماجراهای ازدواج و قرار که خیلی روی مخ بودن. ولی وقتی درموردگذشته روایت میشد حس کنجکاوی آدمو یه جورایی برای ادامه داستان قلقلک میداد.
اینکه سعی کنی یه جورایی گذشته رو با حال ربط بدی واقعا داستان رو جذاب میکرد.
ارزش خوندن داره و مطمئن باش هر صفحه که میخونی یه مظنون جدید خواهی داشت و هیچ وقت تا لحظه آخر نمیتونی درست حدس بزنی و نمیفهمی که قاتل کیه.
❌اسپویل❌
❌واقعا در مورد قاتل خیلی شکه شدم نمیدونم باید از کی بدم بیاد و از  کی خوشم بیاد.
مطمئنا جیک رو دوست داشتم. و البته بانی...
بانی واقعا دوست خوبی بود.(استفاده از فعل گذشته!!) 
و اما تام و دیزی😐😐 در مورد کشتن دخترا به دست اون دوست عزیزمون واقعا حرفی ندارم😐 بنظرم یه جورایی سادیسم داشت، شایدم عشق بیش از حد کورش کرده بود و دیگه براش مهم نبود. 
ولی درمورد کشتن مردایی ‌که سزاوارش بودن  واقعا چیزی نمیتونم بگم...
یه جورایی بخاطر کشتن افراد بیگناه ازش متنفر شدم ولی از اون طرف با کشتن افراد پستی که دست به کارای مزخرف میزدن ازش خوشم اومد😐😅
امیدوارم که باهم خوشبخت بشن، هرچند، با اون وضعیتی که اون دوتا داشتن حتما این اتفاق میفته. حداقل کاش برای ازبین بردن افراد فاسد اون کارو کنن😐❌
کلا بنظرم فریدا بازهم یه شاهکار خلق کرد...
ارزش خوندن داره، هرچند که من کتاب صوتیشو گوش دادم ولی بازم لذت بردم! 

      

27

        خیلیییی خب.
(من اصلا قصد بی احترامی به نویسندگان و طرفداران این کتاب رو ندارم فقط نظر شخصی خودم رو میگم. سلیقه ممکنه کاملا متفاوت باشه.)
اگه میخواید این کتاب رو بخونید بزارید به دو تا سوال مهم که قبل از خوندن براتون پیش میاد جواب بدم.
اول اینکه: آیا این کتاب ارزش خریدن داره؟ نه اصلا نداره! 
دوم: آیا این کتاب ارزش خوندن داره؟ نه اصلا نداره!
حالا چرا؟ 
❌خطر اسپویل❌
❌کتاب تاج دوقلوها کتابی بود که من  حتی در حال خوندنش سر درد میگرفتم. واقعا نمیتونستم تحملش کنم و وقتی تموم شد اینقدر خوشحال بودم که نمیدونستم باید چیکار کنم. روند داستان در نصف کتاب بی نهایت کنددد و کسل کننده بود. و توی صد صفحه آخر تازه یکم جذابیت پیدا کرد که اونم بی نهایت گنگ و عجیب غریب شد. بعضی از جاها فکر میکردم  فیلم ترکیه و بعضی از جاها فیلم هندی! 
شخصیت رن اول تا آخرش میخواست بانبا رو امیدوار کنه که همش گند زد. توی ماجرای لو رفتنش، مسمومیت ویلم و نجات گلنا...آخرش هم که آلاریک بانبا رو با خودش برد...
اما رز، رز شخصیتی بهتر از رن داشت ولی اونم اول تا آخر کتاب همش من ایانا هستم. ایانا از من است...  ولی نسبت به رن، رز بهتر بود...
شن لو، خداییش جذاب بود😅 ولی رابطش با رز میتونست بهتر و عمیق تر جلوه کنه. دیالوگ ها بعضی از جاها خیلی ضعیف بود و اصلا چیزی برای نوت استیک زدن پیدا نمی شد. کلا شن توی بعضی از جاها بود یه دفه غیب میشد دوباره بود😐وایب روح میداد بیشتر. 
تور، اونم که یه رابطه سطحی با رن داشت. این اواخر کمی بهتر شد ولی رابطه اونام جذابیت زیادی نداشت.
سلست، تنها کسی که توی داستان از دستش حرص نخوردم. شجاعت و زیرکی و البته زیباییش منو تحت تاثیر قرار داد. واقعا هممون به یه دوست مثل سلست نیاز داریم. حتی رن و رز هم نمیتونستن در برابر ویلم بایستند اما سلست کاملا با ویلم برخورد کرد. (مهمانی که ویلم توش مسموم شد) 
انسل، واقعا من نمیتونم فرق بین شخصیت های اصلی  و فرعی این کتاب رو تشخیص بدم. همه در یک سطح بودن. یه فیلم پر بازیگر که معلوم نبود چی به چیه! 
از انسل خوشم نمی اومد یه شخصیت خنثی داشت که آخرش هم مرد.
آلریک فلسینگ و خواهرش آنیکا رو دوست داشتم. با اینکه آلریک در این کتاب زیاد حضور نداشت اما همون چند پاراگراف برای نشون دادن جذابیتش کافی بود! 
بانبا....اگه شخصیتی مثل نانا توی دیزی دارکر داشت بهتر بود...
کلا من خوشم از السکه و استورم میومد با حیوانات شاه آلریک😅تنها جذابیتش فقط اینا بودن.
اخرشم‌ که اینقدر افسانه در افسانه شد هیچی نفهمیدم. یه دفه همه جا منفجر شد بانبا از آسمون اومد و چه میدونم همه مردن و آلریک رفت😐
این آخراش  رابطه رن و رز رو دوست داشتم بگو و مگو و دعوا هایی که داشتن مثل خودم و خواهرم بود. تیکه های طنز جالبی هم داشت! 
و این بود کتابی که اینقدر معروف شد😐 ❌ 
من فقط نظرم رو گفتم قصد بی احترامی نداشتم، کسایی که این کتاب رو دوست داشتن هم دلایل خودشون رو دارن و من خوشحالم که از خوندنش لذت بردن.
بر عکس من که واقعا زجر کشیدم تا تمومش کردم.
اون دو ستاره و نصفی هم که دادم، بخاطر زحمت 
نویسنده ها، مترجم ، انتشارات و اون تیکه های کوتاهی که خوشم اومد، بود.
به هرحال کتابی بود که خونده شد هرچند بد یا خوب❤
      

9

        چیزی که توی این کتاب منو جذب کرد داستان های مختلفی بود که روایت میشد. در اوایل کتاب هیچ ارتباطی میان این داستان ها وجود نداشت و آدم رو گیج و گنگ میکرد همین اعصاب خوردی، دوست داشتنی بود.
موضوع داستان رو دوست داشتم غافلگیری هایی ‌که بعضی از فصل ها داشت باعث می شد که فصل بعد رو با ولع شروع کنم. 
و در مورد پایانش...یه جوری...نمیدونم واقعا انتظارش رو داشتم یا نه...
فضای داستان که به مزرعه و طبیعت اشاره داشت رو دوست داشتم وایب نویسنده و اون خونه توی دل تاریکی  هم منو جذب کرد، به طور کلی فضا سازی نسبتا خوبی داشت.
اما...
❌شاید اسپویل❌
❌بنظر من گیر کردم توی یه جای خلوت و قطع شدن ناگهانی همه وسایل ارتباطی شیوه ای هست که دیگه بنظرم تکراری میاد. مثل دیزی دارکر و اگر اشتباه نکنم فهرست مهمان ها. این سبک نوشتن دیگه همه چی رو قابل حدس میکنه. ولی خب اگه تا به حال اینجوری سبکی نخواندید مهمان نیمه شب کتاب خوبی میتونه باشه. ❌
اگه میخواید شروع کنید به خوندن کتاب های جنایی مهمان نیمه شب میتونه گزینه خوبی باشه! در کل کتاب خوبیه و ارزش خوندن رو داره!
      

3

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

نمایش همه
تاج دوقلوهاشش کلاغناتوان

فانتزی هایی که تا الان خوندم !

17 کتاب

ایده ساخت این لیست از اونجا به ذهنم رسید که داشتم نظرات کاربر های بهخوان در مورد کتاب ناتوان رو میخوندم، و فهمیدم که خیلی از نظرات منفی هستن. بخاطر همین میخواستم ببینم که کلا چند تا کتاب فانتزی خوندم که من اونقدر شیفته ناتوان شدم! شاید ۱۷ عدد زیادی نباشه ولی به هر حال نسبت به چیزی که فکر میکردم، خوبه! شاید از نظر خیلی ها فانتزی هایی که خوندم زیاد قوی نیستن یا کم باشن، ولی من از همه ی اینها لذت بردم!(البته بجز تاج دوقلوها ) کتابی مثل ناتوان منتقدان زیادی داشت و من دوست داشتم دلیل این انتقاد ها رو متوجه بشم و فهمیدم که تقریبا همه ی خواننده ها به نکات ریز هم توجه کردن. مثل تکرار کلمات، سوتی های مترجم یا خود نویسنده و... نه اینکه من متوجه نشده باشم، اما اونقدر بهشون دقت نکردم که بخوام امتیاز کم کنم. اونجا بود که فهمیدم من اصلا کتاب نمیخونم! من هر کتابی رو که شروع کنم، جوری درونش غرق میشم که اصلا متوجه خیلی نکات نمیشم! به همین دلیل هم هست که از خیلی کتاب ها لذت میبرم و کم پیش میاد نظر منفی داشته باشم... توی این فکر بودم که شیوه کتاب خوندنم رو تغییر بدم و جوری که کتاب بخونم که وقتی میخوام یادداشت بنویسم به همه ی نکات توجه کنم و سعی کنم چیزی رو از قلم نندازم، شاید اون خواننده با دیدن یادداشت من برای خوندن کتاب انگیزه بگیره و وقتی بخونه بگه این چی بود! اما بعدش پشیمون شدم. من کتاب خوندن رو همینجوری دوست دارم، طوری که به خطاهای نویسنده، مترجم و هرچیز دیگه توجه نکنم و فقط کتابم رو بخونم، جوری که حتی وقتی تمومش هم کردم باز توی اون دنیا باقی بمونم. به هر حال هر کتابی هر چقدر هم که بد باشه چند تا طرفدار پر و پا قرص داره، نه!؟ پس بزار من جزو اون دسته باشم! ❌به لیست اضافه خواهد شد!❌

17

دیزی دارکرخدمتکار تماشا می کندراز خدمتکار

جنایی هایی که تا حالا خوندم!!

8 کتاب

اما ژانر جنایی. مطمئنا جنایی های قشنگ تری هم هستن که من هنوز نخوندم، اما تصمیم گرفتم که یه لیست با اونایی که خوندم بسازم! بین تمام این کتاب ها من مجموعه خدمتکار رو دوست دارم و یه لیست جدا هم با عنوان "مجموعه جنایی که حتما باید بخونیش" ساختم. دلیلش پیچیدگی یا امتیاز برتر نبود، بلکه حس افتخار، خوندن یک سرنوشت و به تصویر کشیدن زندگی و قدرت یک دختر بود که باعث شد تبدیل به مورد علاقه ام بشه. بنابراین به همه پیشنهاد میکنم که بخوننش، حتی خواهرم هم که علاقه ای به کتاب نداشت رو به زور به خوندن جلد اول خدمتکار مجبور کردم و خیلی هم دوستش داشت! بعد از خدمتکار پیشنهاد من دوستدار هست، با اینکه اولش شاید کسالت آور باشه ولی به شدت غیر قابل پیش بینیه! نجواگر هم که خیلی معروفه و ارزشش رو داشت. با اینکه مشخص میشه قاتل کیه و خود نویسنده بهش اعتراف میکنه اما ترکیبی از احساسات خاصه پس شک نکن و بخونش! دیزی دارکر کاملا سلیقه ایه، به طور کلی خوانندگان این کتاب دو دستن، دسته که میگن مسخرس و دسته ای که تحسین و درکش میکنن که من جزو دسته ی دومم، در نتیجه پیشنهاد میکنم بخونی و بعد از پایانش زود تصمیم نگیری بلکه در موردش فکر کنی و به احساسات پشت پردش چنگ بزنی! اگه میخوای تازه شروع کنی به خوندن جنایی پس با مهمان نیمه شب شروع کن چون اگه بعد از خوندن این شاهکار ها بری سراغش اصلا برات جذابیت نداره ولی به عنوان اولین یا دومین جنایی خوبه! بخش دی خب، بنظرم دوستدار نسبت به این کتاب بهتر بود و مشخصا یه جنایی متوسط بود تا قوی! پس جزو بهترین های فریدا نیست! اما من کلا کتاب های خانم مک فادن رو دوست دارم، چون شخصیت اصلی و راوی بیشتر کتاب هاش دختر هایی هستند که شخصیت قوی و غیر قابل پیش بینی دارند. مثل خدمتکار، بخش دی یا حتی دوستدار. همین قضیه باعث علاقه من به خانم مک فادن میشه. ... ❌دوباره به این لیست اضافه خواهد شد!❌

5

ناتوانبی پرواخردم کن

کتاب های فانتزی که اگه نخونی نصف عمرت بر فناس!!!

5 کتاب

کتاب اخگری در خاکستر نوشته صبا طاهر. کتابی بود که منو برای اولین بار جوری متحیر کرد که فکر میکردم دیگه همچین کتابی پیدا نمیکنم. ترکیبی از ژانر فانتزی، خشونت و البته عاشقانه. جلد دوم این کتاب مشعلی در برابر شب هست که من هنوز نخوندم ولی مطمئنم به اندازه اخگری در خاکستر جذاب باشه. شخصیت های محبوبی که توی این کتاب وجود دارن و من مطمئنم که همه میتونن عاشقش بشن الایس و هلینه. دختری که به اعماق دریا افتاد کتابیه که قلبتو اکلیلی میکنه. حتی اگه به سریال های شرقی علاقه زیادی ندارین پیشنهاد میکنم این کتابو بخونید. من هم زیاد به آثار شرقی علاقه ندارم ولی این کتاب یه ژانر فانتزی لطیفه. تو رو به اعماق افسانه ها میبره و داستان های زیادی برای تعریف کردم داره. شخصیت های محبوب این کتاب از نظر من شین و مینا هستن. و اما مجموعه خردم کن.... شاهکاری که هر چقدر هم در بارش بنویسم بازهم کمه. فانتزی آخر الزمان. ممکنه اوایل کتاب یه کم روی اعصاب باشه و خیلی کش پیدا کنه اما همین که وارد جلد های بعدی بشی با هر صفحش یا می خندی یا گریه میکنی. شخصیت های محبوب این کتاب تا جایی که من خوندم، آرون و کنجی هستن. و ناتوان و بی پروا. بعد از خوندن اخگری در خاکستر که فکر میکردم هیچ شاهکاری پیدا نمیکنم ناتوان رو یافتم. هرچند از نظر امتیاز بنظر من ناتوان و اخگری در خاکستر در یک سطح هستند چون یه جورایی برخی از جاهای ناتوان مثل اخگری در خاکستره ولی من بازهم دوستش داشتم و با هر صفحش زندگی کردم. شخصیت های محبوب توی این کتاب زیادن ولی بهتریناشون پیدین و کای هستن. بی پروا هم جلد دوم ناتوانه بنظر من به اندازه ناتوان دوست داشتنی نبود اما ارزش اینو داشت که کنار ناتوان توی این لیست قرار بگیره. .... بنظر تو جای چه کتابی خالیه؟

5

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.