کتاب ها می‌توانند برای هرکسی که آن ها را در دست می‌گیرد حکم آینه را داشته باشند و مردم همیشه چیزی را که در  آینه می‌بینند دوست ندارند.
        

          فضای کتاب جالب و زیبا بود و هیجان داشت ولی پایانی مسخره داشت لااقل از نظر من مسخره بود با اینکه عاشق کتاب جنایی ام ولی این منو جذب نکرد...درواقع تا وسط ها خوب بود ولی بعدش دیگه نه 
        

          نه زیاد هیجان انگیز بود
نه مکالمه کاراکتر ها چیز بخصوصی داشت
که خب تعجبی هم نداره اکثر کتابایی این روزا معروف میشن همینطوری سطحی هستن
        

          حقیقتا به اندازه ای که معروف شده جالب نبود با حداقل برای من!
در طول داستان نمیتونید حتی یه لحظه هم کتابو زمین بزارید و آخرای کتاب حقایقی گفته میشه که به عقل جن هم نمیرسه، ولی به طور کلی پایان ضعیف و داغونی داشت نسبت به بقیه اثر های خانم آلیس فینی 
نظر من اینه اگه اول بارتونه که از کتاب های این نویسنده میخونید با این کتاب شروع نکنید.
        

          داستان در مورد زن و شوهری به نام آدام و آملیا هست که در آخر هفته به اسکاتلند و یک کلیسا میرند تا آخر هفته خودشونو اونجا سپری کنن. و در واقع رابطه ای ‌که میونشون خراب شده بود رو،راست و ریست کنند. زن و مرد هر دو رازهایی مگو دارند که هرکدوم از کارکترا رو مخوف تر می کنه. اما تو اون کلیسا اتفاق های عجیبی میافته و..... 

۱۵۰،۱۰۰صفحه ی اول چیز زیادی برای گفتن نداشت و من رو گیج میکرد ولی تقریبا ۱۰۰صفحه ی آخر نقطه ی اوج کتابه.گره ها بلاخره باز میشن و ما از گذشته ی هر کارکتر میفهمیم و همینطور دلیل اتفاق ها
        

          بسیار ، بسیار ، بسیار هیجان انگیز و اصلا قابل پیش‌بینی نیست.
        

          روند داستان قشنگ نبود و برای من خیلی حوصله سر بود  هیچ هیجانی نداشت  فقط پایانش  ادمو  متعجب کرد
        

          میتونست خیلی بهتر باشه کتاب از نظر معمایی اوکی بود و خوب پیش میرفت و من خودم به شخصه اصلا نتونستم آخرشو درست حدس بزنم  
نمیتونم بگم دوسش داشتم و در عین حال نمیتونمم بگم دوسش نداشتم یه چیزی بین این دوتاعه 
        

          من تازه شروع به خوندن جنایی کردم و واقعا دوسش داشتم شاید یکم حوصلتون سر بره ولی جالب بود و پایانش و دوست داشتم🎀
        

          سنگ، کاغذ، قیچی داستان زوجی رو روایت می‌کنه که برای یک آخر هفته تصمیم می‌گیرند به کلیسای بلک واتر سفر کنند تا شاید بتونند ازدواج دچار مشکل خود را نجات دهند و ما را هم با خودشون  همراه می‌کنند تا  هر دفعه با رو شدن راز یکی از  شخصیت ها دچار برگ‌ریزان  و تعجب بشیم! 
حدود دو سوم کتاب که میگذره شما متوجه حقیقتی میشید که باعث بشه کل نظام داستان شکل گرفته تو فکرتون از هم بپاشه و مجبور شید دوباره فکر کنید و بگید "چیشد؟!"
از نظر رو شدن رازهای عجیب و پایان غافلگیر کننده میشه گفت کتاب قابل قبولی بود اما کلیت داستان خیلی خاص و دوست داشتنی نبود.
فکر کنم نظریه نامحبوب: احتمالا کتابی نیست که به بقیه توصیه کنم...👀
        

          با اینکه کتاب قوی بود پایان بسیار ضعیف و بی معنایی داشت
        

          تو جنایی ها بهترینههه دلهره آور و عالی
        

          جا داره تاکید کنم آشغال ترین کتاب
از این آشغال تر فقط عادت های اتمیه
        

          روند داستان چرت بود 🤕🍄
آخرش اتفاقایی افتاد که واقعا انتظار نداشتم🤕🍄
جوری که فکر میکردم با حال نبود 🤕🍄
حس میکنم وقتم تلف شد🤕🍄
        

          دو ستاره دادم فقط بخاطر ترجمه ی خوب و روان و جلد زیباش، واقعا تموم تلاشمو میکنم کتاب هایی که تو فضای مجازی وایرال میشن رو نخونم. 
        

          خب من هم مثل خیلیا بخاطر تعریف های زیادی که ازش شنیده بودم خوندمش ولی از همون وسطا برام خیلی قابل حدس بود پایانش، نمیدونم بخاطر کتاب های جنایی زیادی که خوندم اینجوری بود یا دلیل دیگه ای داشت ولی خب  نظر من اینه کتابی که بتونی پایانش رو حدس بزنی از لذت خوندنش کم میکنه 
        

          به نظر من که از اواسط کتاب میفهمیدی یه راز بزرگی وجود داره و منتظر بودم به آخرش برسم و شوکه بشم.
آخر داستان کلا جای کاراکتر ها عوض شد و خب انتظارش رو نداشتم.
ولی در کل اون شوکی که منتظرش بودم رو نداشت و شوک دیزی دارکر خیلی بیشتر بود.
اما دوسش داشتم و ارزش خوندن هم داشت.
        

          نمیدونم چی بگم داستان جنایی خوبی داشت ولی آخرش خیلی مسخره تموم شد 
        

          به نظرم جذابیت این کتاب به پایانشه...
ممکنه موقع خوندنش خسته بشید و فکرکنید چرا این کتاب معمولی این همه سر و صدا به پا کرده ؛ ولی تا تهش برید میفهمید!

        

          قلم نویسنده تو این کتاب شما رو شوکه می‌کنه، برای من که جالب بود و تو این  ژانر خوندنش رو پیشنهاد می‌کنم.