کتاب هایی که نصفه ول کردم...
5 کتاب
هممون اینو تجربه کردیم که با خوندن یک کتاب نه تنها احساس آرامش نکنیم بلکه اعصابمون هم بریزه بهم.
این پنج تا کتاب رو من نصفه ول کردم، با اینکه خوندم و تمام تلاشم رو کردم ادامه بدم اما نتونستم.
مرگ خانم وستاوی به شدت کند و حوصله سر بر بود.
سوران سرد گیج کننده بود و هر پارتش یه چیز میگفت.
عقاید یک دلقک یه موضوع کاملا بد داشت که بی معنی هم بود.
اما بیشعوری رو واقعا نمیدونم چرا ول کردم😅
هیچ وقت خانواده ای داشته هم خیلی حوصله سر بر بود.
شاید برای منی که به خوندن فانتزی های مهیج یا جنایی علاقه دارم اینجوری بوده باشه بخاطر همین تابه حال حتی سراغ عاشقانه های کلاسیک هم نرفتم، چون میترسم نتونم بخونمشون😅
کلا شاید خیلی ها عاشق این کتاب ها بوده باشن. خیلی ها بجز من.
سلیقه ها متفاوته!
Emma
4 روز پیش
0