معرفی کتاب نجواگر اثر الکس نورث مترجم میلاد بابانژاد

نجواگر

نجواگر

الکس نورث و 3 نفر دیگر
4.1
308 نفر |
109 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

44

خوانده‌ام

577

خواهم خواند

319

ناشر
نون
شابک
9786007141915
تعداد صفحات
376
تاریخ انتشار
1400/6/8

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        در این کتاب هیجان انگیز و تاریک، الکس نورث داستان چند نسلی از پدر و پسری را می سازد که در تیررس تحقیقاتی قرار گرفته اند که قرار است طی آن، قاتلی زنجیره ای در شهری کوچک دستگیر شود. تام کندی، پس از مرگ ناگهانی همسرش، معتقد است که یک شروع تازه به او و پسر جوانش جیک کمک می کند تا بهبود پیدا کنند. یک شروع جدید، یک خانه جدید، یک شهر جدید. اما این شهر گذشته ای تاریک دارد. بیست سال پیش، یک قاتل زنجیره ای پنج نفر از ساکنان را ربوده و کشته است. تا زمانی که فرانک کارتر سرانجام دستگیر نشد، او را "مرد نجواگر" می نامیدند، زیرا شب ها با زمزمه کردن زیر پنجره های قربانیان، قربانیان خود را به بیرون می کشاند. درست زمانی که تام و جیک در خانه جدید خود مستقر می شوند، یک پسر جوان ناپدید می شود. ناپدید شدن او شباهت بی نظیری با جنایات فرانک کارتر دارد و شایعات قدیمی مبنی بر اینکه او یک همدست دارد را برانگیخته است. در حال حاضر، کارآگاهان آماندا بک و پیت ویلیس باید تا دیر نشده پسر را پیدا کنند، حتی اگر این بدان معنا باشد که پیت باید در زندان، دشمن بزرگ خود را ببیند: مرد نجواگر. و سپس جیک دست به کارهای عجیب وغریب می زند. صدای نجوا را از پنجره اش می شنود و ... .
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به نجواگر

نمایش همه
حنا

حنا

1404/4/6

کاج هاکلکسیونربیمار خاموش

به هیچکس اعتماد نکن

33 کتاب

دنیایی از توطئه، خیانت و رازهای مرگبار! در این لیست، با تاریک‌ترین گوشه‌های ذهن بشر روبرو می‌شوید... جایی که هر لبخند پشت نقابی از دروغ پنهان شده، هر قربانی رازی دارد که با مرگش دفن می‌شود و هر شاهد بی گناه ممکن است تیغ تیز بعدی را در دست گرفته باشد. داستان هایی از خانه‌های متروکه با دیوارهایی که فریاد های خاموش را در خود نگه داشته‌اند، تا خیابان‌های تاریک شهری که هر چراغ روشن، سایه‌ای مشکوک را آشکار می‌کند. از قاتلی که با چهره‌ای دوست‌داشتنی در جمع حاضر می‌شود و قربانی‌ای که شاید به اندازه جلادش بی‌رحم باشد... ‼️هشدار‼️عوارض جانبی: در حین و یا بعد از خواندن این کتاب‌ها، ممکن است دچار: - واکنش های غیرقابل کنترل - فحاشی به شخصیت ها، روند داستان و یا حتی شخص شخیص نویسنده - تحسین یا شک کردن به مغز و هوش خودتان بابت حدس های درست و غلطی که در طول داستان زدید - نیاز سریع به ‌پیدا کردن قربانی بعدی و اسپویل کردن داستان برای او - میل شدید به قرار گرفتن جلوی آینه و صبحت کردن با فرد مقابلتان(که احتمالا تصویر خودتان است) " تموم شد؟ یه لحظه صبر کن؟ اصلا اخرش چی شد؟ یعنی....؟؟؟ پس.... اره خودمم حدس زده بودم ... ولی اخه.... اصلا مگه..... نه نه نه نه" پ.ن: بروز این عوارض پس از خواندن کتاب های موجود در لیست کاملا طبیعی و قابل درک می‌باشد و در صورت نداشتن هیچکدام از عوارض و علائم اشاره شده نیاز است در سلیقه‌ و سبک مورد علاقه‌تان تجدید نظر کنید.

152

پست‌های مرتبط به نجواگر

یادداشت‌ها

▪️داستان:
        ▪️داستان: مهیج، ترسناک، غم‌انگیز، مبهم؛ 
▪️متن کتاب: درخشان، گیرا، روانکاو، خاکستری و آبی؛
▪️شخصیت‌های پدربزرگ، پدر و پسر: غمگین، عاشق، آسیب دیده. 

• نویسنده از همان صفحهٔ اول شروع به تحریک حس کنجکاوی در خواننده می‌کند، ظرافت بیان داستان برای شرح جزئیات عالی‌ست!

• در مورد جنبه‌های روانشناختی داستان مثل:
- دوست خیالی جیک
- پسرک در زیرزمین 
-  آقای شب
۱. دوست خیالی نمادی برای ایجاد عنصری ماوراء طبیعی در داستان هست که تعاملاتِ جیک به عنوان خاطرات او از دوران کودکی با مادرش و سپس با «فرانسیس کارتر» رو توضیح می‌ده. در هر مورد، دوست خیالی نشان‌دهندهٔ تلاش‌های جیک برای کنار آمدن با تروما و دنیای بزرگسالان هست، چراکه او چیزهایی که می‌ترسانندش را با گفتگو به همراه خیالی خود منتقل می‌کند.

۲. آقای شب که دوست خیالی تام در کودکی‌ست و نمادی از سرزدن‌های شبانهٔ پدرش هست و در صفحات پایانی، مواجههٔ جیک با شخصیتی خیالی به‌عنوانِ نمایندهٔ پیت(پدربزرگش) نشان دهندهٔ از دست‌دادن و مبارزه با اندوه است. این چهره‌ها فقط از این جهت شبیه ارواح هستند که در هیأت افرادی قرار می‌گیرند که شخصیت‌ها از دست داده‌اند.

من به فاصلهٔ کوتاهی بعد از دیدن فیلم سکوت بره‌ها، این کتاب و بعدش هم کتاب «کلکسیونر» رو خوندم؛ طبیعیه که فوبیای پروانه گرفتم نه؟😬
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

32

aram

aram

1403/12/18

          این کتاب باعث شد دچار ریدینگ اسلامپ بشم و تقریباً ۳ تا ۴ ماه طول کشید تا تمومش کنم. اوایل برام سخت بود که برم سراغش، ولی وقتی شروع می‌کردم، به سختی می‌تونستم کنار بگذارمش! داستان کشش خوبی داشت، اما بعضی جاها حس می‌کردم ریتمش کند می‌شه، که شاید همین باعث شد وقفه‌های طولانی بین خوندنم بیفته. حدس زدن قاتل خیلی سخت نبود، ولی چیزی که این کتاب رو جذاب می‌کرد، رازهای نهفته‌ای بود که کم‌کم فاش می‌شدن و حس کنجکاوی آدم رو تحریک می‌کردن.
صحنه‌های استرس‌زا و پرتنش زیادی داشت که باعث می‌شد قلبم تندتر بزنه، در عین حال، لحظات ناراحت‌کننده و حتی حرص‌درآری هم توی داستان وجود داشت که حس همذات‌پنداری با شخصیت‌ها رو قوی‌تر می‌کرد. برای من، این کتاب یه تجربه‌ی دوگانه بود؛ از یه طرف، گاهی برام خسته‌کننده می‌شد و حس می‌کردم بیش از حد طولانی شده، ولی از طرف دیگه، رازهای جذاب و فضای دلهره‌آورش باعث می‌شد بخوام بدونم آخرش چی می‌شه.
به نظرم ارزش یک بار خوندن رو داشت، مخصوصاً برای کسایی که به ژانر تریلر روان‌شناختی و داستان‌های رازآلود علاقه دارن. اما اگه دنبال یه کتاب با ریتم سریع و پر از غافلگیری‌های غیرقابل پیش‌بینی هستید، شاید این کتاب همیشه نتونه انتظاراتتون رو برآورده کنه.


        

7

          نجواگر | الکس نورث

نزدیک ۱ ساعت و ۴۰ دقیقه بدون وقفه ۱۵۰ صفحه‌ی آخر کتابو خوندم و تمومش کردم و الان با دستای یخ زده و عرق کرده فقط میتونم بنویسم خدای من!
بعد از کمتر از یک ماه ریدینگ اسلامپ ملایم تونستم یه کتابو تموم کنم و چه کتابی بود!
کتاب حول محور شخصیتی به اسم نجواگر میچرخه که سابقه‌ی تاریکی در دزدیدن پسربچه ها و به قتل رسیدنشون داره و چندین ساله که در زندانه ، اما با خبر دزدیده شدن یک پسربچه دیگه همه چی به حالت چندین سال قبلش برمیگرده و در همین حین یک پدر و پسر به همون محل نقل مکان میکنن و با اتفاقات عجیبی مواجه میشن.
کشش داستان بسیار زیاده و حتی مواقعی که هیجانی وجود نداره و همه چی آرومه یه چیزی شمارو مجاب به خوندن میکنه تا معماهایی که نویسنده توی ذهن شما ایجاد کرده سریعتر حل بشن و جواب خودشون رو پیدا کنن.
شخصیت پردازی این کتاب میتونم بگم بی نقصه و انگاری تمام شخصیت ها با هر سن و جایگاهی یک روح لمس کردنی دارن که شما به راحتی میتونید باهاشون ارتباط بگیرید ؛ هر کدوم ازونها از یه سری شرایط سخت و طاقت فرسا اومدن بیرون و هر کدوم با زخم هایی که روحشون داره در حال تلاش برای بهتر کردن شرایط هستن و این جنبه کتاب برای من خیلی زیبا بود.
اتفاقات و حقایقی از شخصیت ها میفهمید و هیجان ناشی از این غیرقابل توصیفه!
خلاصه که من این کتابو واقعا دوست داشتم!
پ.ن۱ : کاش یه آپشنی وجود داشت که میتونستی وارد دنیای کتابت شی و بعضی از شخصیت هارو فقط بغل کنی ، مثل جیک.
        

55

Fatemeh_Helfi

Fatemeh_Helfi

1403/3/11

        نجواگر...🦋
اولین رمانی با ژانر جنایی بود که میخوندم و از خوندنش خیلی لذت بردم...
موقع خوندنش مدام پاهام رو تکون میدادم چون هم زمان کلی حس های مختلف به مغز و قلبم هجوم آورده بودن...استرس، اضطراب، هیجان، کنجکاوی، بغض و...
و این حس ها برای من تو چند جای داستان بیشتر بود.
یکی جایی که تونی اسمیت بعد از بیست سال پیداش میشه در حالی که یه عده آدم روانی میدونستن اون کجاست ولی بخاطر افکار و عقاید مریضشون چیزی نمی‌گفتن.
و بعدی جایی بود که دنیل پسربچه ی پرخاشگر و تنهایی که مورد بی توجهی خانوادش بود، دزدیده میشه و بعد به قتل میرسه.
و در آخر برای فرانسیس که از بچگی با تنفر و ترس و وحشت بزرگ شده بود و تو کودکی شاهد اتفاقاتی بود که برای پسر بچه ای به سن اون خیلی خیلی زیاد بود و فکر می‌کنم در نهایت میدونست یک روزی به همون شکلی که پدرش بچه ها رو به قتل میرسوند اونم به قتل میرسونه هرچند از راه خیلی اشتباهی میخواست خودش رو به پدرش ثابت کنه هرچند موفق نشد اون ترس و وحشت کودکیش رو مخفی کنه و در آخر تسلیم پدر نفرت انگیزش شد.

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

32