معرفی کتاب نجواگر اثر الکس نورث مترجم میلاد بابانژاد

نجواگر

نجواگر

الکس نورث و 3 نفر دیگر
4.2
202 نفر |
76 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

34

خوانده‌ام

379

خواهم خواند

238

ناشر
نون
شابک
9786007141915
تعداد صفحات
376
تاریخ انتشار
1400/6/8

نسخه‌های دیگر

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        در این کتاب هیجان انگیز و تاریک، الکس نورث داستان چند نسلی از پدر و پسری را می سازد که در تیررس تحقیقاتی قرار گرفته اند که قرار است طی آن، قاتلی زنجیره ای در شهری کوچک دستگیر شود. تام کندی، پس از مرگ ناگهانی همسرش، معتقد است که یک شروع تازه به او و پسر جوانش جیک کمک می کند تا بهبود پیدا کنند. یک شروع جدید، یک خانه جدید، یک شهر جدید. اما این شهر گذشته ای تاریک دارد. بیست سال پیش، یک قاتل زنجیره ای پنج نفر از ساکنان را ربوده و کشته است. تا زمانی که فرانک کارتر سرانجام دستگیر نشد، او را "مرد نجواگر" می نامیدند، زیرا شب ها با زمزمه کردن زیر پنجره های قربانیان، قربانیان خود را به بیرون می کشاند. درست زمانی که تام و جیک در خانه جدید خود مستقر می شوند، یک پسر جوان ناپدید می شود. ناپدید شدن او شباهت بی نظیری با جنایات فرانک کارتر دارد و شایعات قدیمی مبنی بر اینکه او یک همدست دارد را برانگیخته است. در حال حاضر، کارآگاهان آماندا بک و پیت ویلیس باید تا دیر نشده پسر را پیدا کنند، حتی اگر این بدان معنا باشد که پیت باید در زندان، دشمن بزرگ خود را ببیند: مرد نجواگر. و سپس جیک دست به کارهای عجیب وغریب می زند. صدای نجوا را از پنجره اش می شنود و ... .
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به نجواگر

نمایش همه
barly

barly

1403/2/17

آنی شرلی در گرین گیبلزهری پاتر و حفره اسرار آمیز پسرک، موش کور، روباه و اسب

رویایی در 1۴۰۳✨️🌾

50 کتاب

از الان میخوام لیست کتابای ۱۴۰۳ رو درست کنم که تا انتهای سال یادم نره چه کتابایی رو خوندم🫣 ایشالا هروقت به انتهای سال رسیدیم میام یه توضیح زیبا و پر مفهوم براشون مینویسم 1403,3,1:ناراحتم چون بخاطر امتحانات سرعت کتابخونیم کند شده و وقتی میبینم بقیه تونستن توی این دو ماه خیلی بیشتر از من کتاب بخونن باعث شده یکم از روندم شرمنده بشم 😶‍🌫️ (تعداد کتاب های خوانده شده ۷تا) 1403,3,2: امروز ۳۲۰ صفحه کتاب خوندمو برام سواله که من چطور هم نشستم درس خوندم هم این حجم از کتابامو 🫡(تعداد کتاب های خوانده شده ۸ تا) ۱۴۰۴,3,7: بر خلاف بقیه‌ی روز ها به روز های امتحانات خسته کننده و وقت گیر نگاه میکردم و ناراحت بودم که نمیتونم زیاد کتاب بخونم امروز اومدم از یه دید جدید بهش نگاه کردم. اینکه من سعی میکنم هرچه سریع تر درس هامو تموم کنم تا بتونم بیام کتاب بخونم یا اینکه هرشب قبل خواب داستان کتاب هامو با خودم مرور میکنم تا یه وقت جزئیات داستان یادم نره ( این باعث شده با شخصیت ها خیلی بیشتر از قبل دوست و همراه بشم)و یا حتی اون ذوق شوقی که بعد یه مدت کم کتاب خوندن میتونم برم ۲،۳ ساعت کتاب بخونمم خیلی جالبه. و حالا که دارم فکرش رو میکنم من خوندن یک کتاب۱۶ توی دوره‌ی امتحانات رو به خوندن ۱۰۰ تا کتاب توی روز های عادی ترجیح میدم 🙃(تعداد کتاب های خوانده شده ۹ تا) 1403,4,16: خیلی وقته چیزی به اینجا اضافه نکردم ولی باید بگم تابستون پر قدرت داره میگذره؛)) (تعداد کتاب های خوانده شده ۱۶ تا) 1403,6,16: سه هفتست که در ریدینگ اسلامپ خیلی شدید به سر میبرم 🫡(تعداد کتاب های خوانده شده ۲۹ تا) 1403,10,26:از مهر که مدرسه ها شروع شد سرعت کتاب خوندنم لاک‌پشت وار بود ولی وقتی خواستم برای بعد امتحانا یه استراحتی به خودم بدم و دوباره شروع کردم به کتاب خوندن کتابخوار درونم زد بیرون و الان یکی باید بیاد از وسط کتابا منو جعمم کنه🫡(تعداد کتاب‌های خوانده شده ۴۳تا)

29

پست‌های مرتبط به نجواگر

یادداشت‌ها

▪️داستان:
        ▪️داستان: مهیج، ترسناک، غم‌انگیز، مبهم؛ 
▪️متن کتاب: درخشان، گیرا، روانکاو، خاکستری و آبی؛
▪️شخصیت‌های پدربزرگ، پدر و پسر: غمگین، عاشق، آسیب دیده. 

• نویسنده از همان صفحهٔ اول شروع به تحریک حس کنجکاوی در خواننده می‌کند، ظرافت بیان داستان برای شرح جزئیات عالی‌ست!

• در مورد جنبه‌های روانشناختی داستان مثل:
- دوست خیالی جیک
- پسرک در زیرزمین 
-  آقای شب
۱. دوست خیالی نمادی برای ایجاد عنصری ماوراء طبیعی در داستان هست که تعاملاتِ جیک به عنوان خاطرات او از دوران کودکی با مادرش و سپس با «فرانسیس کارتر» رو توضیح می‌ده. در هر مورد، دوست خیالی نشان‌دهندهٔ تلاش‌های جیک برای کنار آمدن با تروما و دنیای بزرگسالان هست، چراکه او چیزهایی که می‌ترسانندش را با گفتگو به همراه خیالی خود منتقل می‌کند.

۲. آقای شب که دوست خیالی تام در کودکی‌ست و نمادی از سرزدن‌های شبانهٔ پدرش هست و در صفحات پایانی، مواجههٔ جیک با شخصیتی خیالی به‌عنوانِ نمایندهٔ پیت(پدربزرگش) نشان دهندهٔ از دست‌دادن و مبارزه با اندوه است. این چهره‌ها فقط از این جهت شبیه ارواح هستند که در هیأت افرادی قرار می‌گیرند که شخصیت‌ها از دست داده‌اند.

من به فاصلهٔ کوتاهی بعد از دیدن فیلم سکوت بره‌ها، این کتاب و بعدش هم کتاب «کلکسیونر» رو خوندم؛ طبیعیه که فوبیای پروانه گرفتم نه؟😬
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

30

          نجواگر | الکس نورث

نزدیک ۱ ساعت و ۴۰ دقیقه بدون وقفه ۱۵۰ صفحه‌ی آخر کتابو خوندم و تمومش کردم و الان با دستای یخ زده و عرق کرده فقط میتونم بنویسم خدای من!
بعد از کمتر از یک ماه ریدینگ اسلامپ ملایم تونستم یه کتابو تموم کنم و چه کتابی بود!
کتاب حول محور شخصیتی به اسم نجواگر میچرخه که سابقه‌ی تاریکی در دزدیدن پسربچه ها و به قتل رسیدنشون داره و چندین ساله که در زندانه ، اما با خبر دزدیده شدن یک پسربچه دیگه همه چی به حالت چندین سال قبلش برمیگرده و در همین حین یک پدر و پسر به همون محل نقل مکان میکنن و با اتفاقات عجیبی مواجه میشن.
کشش داستان بسیار زیاده و حتی مواقعی که هیجانی وجود نداره و همه چی آرومه یه چیزی شمارو مجاب به خوندن میکنه تا معماهایی که نویسنده توی ذهن شما ایجاد کرده سریعتر حل بشن و جواب خودشون رو پیدا کنن.
شخصیت پردازی این کتاب میتونم بگم بی نقصه و انگاری تمام شخصیت ها با هر سن و جایگاهی یک روح لمس کردنی دارن که شما به راحتی میتونید باهاشون ارتباط بگیرید ؛ هر کدوم ازونها از یه سری شرایط سخت و طاقت فرسا اومدن بیرون و هر کدوم با زخم هایی که روحشون داره در حال تلاش برای بهتر کردن شرایط هستن و این جنبه کتاب برای من خیلی زیبا بود.
اتفاقات و حقایقی از شخصیت ها میفهمید و هیجان ناشی از این غیرقابل توصیفه!
خلاصه که من این کتابو واقعا دوست داشتم!
پ.ن۱ : کاش یه آپشنی وجود داشت که میتونستی وارد دنیای کتابت شی و بعضی از شخصیت هارو فقط بغل کنی ، مثل جیک.
        

51

Fatemeh_Helfi

Fatemeh_Helfi

1403/3/11

        نجواگر...🦋
اولین رمانی با ژانر جنایی بود که میخوندم و از خوندنش خیلی لذت بردم...
موقع خوندنش مدام پاهام رو تکون میدادم چون هم زمان کلی حس های مختلف به مغز و قلبم هجوم آورده بودن...استرس، اضطراب، هیجان، کنجکاوی، بغض و...
و این حس ها برای من تو چند جای داستان بیشتر بود.
یکی جایی که تونی اسمیت بعد از بیست سال پیداش میشه در حالی که یه عده آدم روانی میدونستن اون کجاست ولی بخاطر افکار و عقاید مریضشون چیزی نمی‌گفتن.
و بعدی جایی بود که دنیل پسربچه ی پرخاشگر و تنهایی که مورد بی توجهی خانوادش بود، دزدیده میشه و بعد به قتل میرسه.
و در آخر برای فرانسیس که از بچگی با تنفر و ترس و وحشت بزرگ شده بود و تو کودکی شاهد اتفاقاتی بود که برای پسر بچه ای به سن اون خیلی خیلی زیاد بود و فکر می‌کنم در نهایت میدونست یک روزی به همون شکلی که پدرش بچه ها رو به قتل میرسوند اونم به قتل میرسونه هرچند از راه خیلی اشتباهی میخواست خودش رو به پدرش ثابت کنه هرچند موفق نشد اون ترس و وحشت کودکیش رو مخفی کنه و در آخر تسلیم پدر نفرت انگیزش شد.

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

30