باران هستم :)!

تاریخ عضویت:

تیر 1404

باران هستم :)!

@AliceTheLittleStar

20 دنبال شده

4 دنبال کننده

                عاشق دیوانه کتاب‌ها که زندگی عشقشو خورده :⟩
              
AliceTheLittleStar

یادداشت‌ها

باران هستم :)!

باران هستم :)!

54 دقیقه پیش

        مارمولک سیاه اثر ادوگاوا رانپو
ترجمه محمود گودرزی 

روایت جنایی و پرکشش از دید کارآگاه و جنایتکار!

داستان کتاب درباره زن تبهکاریه که قصد داره دختر مهمترین جواهرفروش ژاپن رو بدزده و در مقابل کارآگاه آکچی کوگورو قصد داره جلو این جنایت رو بگیره.

جالب ترین بخش این کتاب به عنوان یه اثر جنایی اینه که ما مجرم رو میشناسیم. همزمان هم دیدگاه ها و نقشه های مجرم و هم کارآگاه توی این داستان پیداست و نه‌تنها گیج کننده نیست، بلکه هیجان انگیز و خوندنیه.

روایت کتاب منطقیه. باگ قابل توجهی نداره (گویا تغییر قیافه برای ژاپنی ها به دلیل ویژگی‌های صورتشون ساده تر از ماست.) و رانپو هوش سرشار از دو نفر رو به شکل زیبایی نشون میده. 
داستان یه جاهایی هولناک میشه و یه جاهایی کمی بامزه. 
از اون دست جنایی های محدوده که حتی میشه برای بار دوم هم خوندش! 

اگه دنبال یه جنایی متفاوت و سرگرم کننده باشید از خوندنش لذت خواهید برد و ذهن جالب رانپو رو تحسین میکنید 

پی‌نوشت اول: ترجمه آقای گودرزی عالیه!

پی‌نوشت دوم: کارآگاه آکچی فقط شخصیت این کتاب نیست! توی داستان های دیگه رانپو هم ظاهر میشه و میتونیم از ذکاوتش لذت ببریم اما اون داستانا اکثرا ترجمه نشدن :(
      

0

باران هستم :)!

باران هستم :)!

10 ساعت پیش

        کوچه ابرهای گمشده از اولین تجربه‌های من در مطالعه ادبیات ایران بود. 
داستانی در وصف خیلی چیزها، از جنگ و انقلاب تا احساسات درونی و آشفتگی‌های بی‌انتها.

در مجموع این کتاب کمی سخت خوانه اما این یه ویژگی مثبته. نوع نوشتار کتاب تابع حال روانی راویه، اولش ارتباط گرفتن باهاش سخته اما بعد متوجه میشی نگارش این کتاب خودش یه جادوئه.

داستان تاثیر عمیقی روی خواننده می‌ذاره. اولش توی یه مه غلیظ پیش نیری و آروم آروم اطراف شفاف و واضح میشه، روابط بین شخصیت ها مشخص میشه و گذشته تیکه تیکه به حال وصل میشه.
همه سوال‌ها جواب داده نمیشن اما این ویژگی باعث میشه بتونی تا ابد به این کتاب فکر کنی و شخصیت هاشو‌ فراموش نکنی.
شاید چند هفته بعد خوندنش برگردی و به ذهن آشفته کارون، حضور عجیب ممشاد، داستان شیده یا شخصیت سنگین سارای نوجوان فکر کنی و بگی خدایا این چی بود من خوندم.

در مجموع به کتابخون های با حوصله که حاضرن به نثر یه کتاب فکر کنن و برای شناختن شخصیت‌هاش زمان بذارن و در عوضش یه اثر فراموش نشدنی‌ روی ذهنشون هدیه بگیرن توصیه میکنم :) 
      

2

باران هستم :)!

باران هستم :)!

11 ساعت پیش

        در چشم شیطان 
نوشته جونیچیرو تانیزاکی و ترجمه محمود گودرزی 

داستان جنایی هولناک و مورمور کننده‌ای که در نوع خودش خواندنی و جالبه.

خوندن داستان حس هیجان رو القا می‌کنه و در بعضی بخش‌ها کمی چندش آور میشه اما نه به طرز آزار دهنده بلکه دوست داشتنی و جالب.
من از چنین کتاب و چنین نویسنده‌ای انتظار کاری کاملا منطقی شبیه آثار آگاتا کریستی نداشتم و به همین دلیل عجیب بودنش اذیتم نکرد.

عناصر کارآگاهی توی داستان به چشم میخوره اما از لحاظ علمی و منطقی بیشتر به نویسندگان وحشت و گوتیک نزدیکه. (در یک‌ کلام: تو دنیای واقعی قابل اجرا نیست) 

قلم خاص و اصطلاحات ویژه تانیزاکی کاملا موفق میشه کاری کنه خواننده یه لحظه‌های خطاب به راوی با خودش بگه «اخه اینا چیه تو داری بهش فکر میکنی؟» که خب ویژگی مهمی از قلم تانیزاکیه.

درس اخلاقی یا اثر به یاد موندنی‌ای نداره اما اگه به کارای نویسنده‌هایی مثل ادگار الن پو علاقه دارین، این کتاب به عنوان یه اثر معاصر می‌تونه سرگرم کننده باشه.

پی‌نوشت: ترجمه آقای گودرزی مثل معمول خواندنی و روون بود.
      

8

باران هستم :)!

باران هستم :)!

12 ساعت پیش

        کتاب خدمتکار و پروفسور، نوشته یوکو‌ اوگاوا

داستانی با ریتم آروم و موزون، درباره زندگی و با حضور کمی ریاضیات

محور داستان درباره خانم خدمتکاریه که توی خونه به پروفسور پیر که زمانی استاد ریاضیات بوده مشغول به کار میشه. البته پروفسور داستان ما یه ویژگی خاص هم داره، حافظه اون فقط چند ساعت دوام داره و هرروز فراموش می‌کنه که روز قبل چه اتفاقی افتاده.


در مجموع این کتاب خوب و تا حدی فراموش نشدنیه، نسبت به آثاری که از ادبیات ژاپن خوندم کمی آروم تر بود و در مواردی کمتر به احساسات درونی آدما پرداخته. 
شخصیت‌های داستان دوست داشتنی و دلنشینن و روند اون با وجود آروم و کم فراز و نشیب بودن کسل کننده نیست.

تا اونجا که فهمیدم یوکو‌ اوگاوا خودش در زمینه ریاضیات تحصیلاتی داره و دقیقا می‌دونه داره درباره چی حرف میزنه. عشق صادقانه و عمیق پروفسور به مسائل ریاضی کاملا باور پذیر و قشنگه. جوری که اگر فقط کمی در زمینه ریاضیات مطالعه داشته باشید احتمالا با پروفسور همدلی می‌کنین
پروفسور پیر و مهربون حتی به پسر خانم خدمتکار که به دلیل صافی سرش اون رو «جذر» صدا می‌کنه توی ریاضیات کمک می‌کنه.

در مجموع این کتاب شاید اثر و تحول عمیقی روی خواننده نذاره اما در حین خوندنش احساسات و تجربه‌هایی رو به دست میارین که همه جا پیدا نمیشن.

اگه دنبال یه داستان پر از ماجراجویی هستین این کتاب رو توصیه نمیکنم.
 اما اگه کمی عشق به ریاضی، علاقه نگاه به روند آروم اما متلاطم زندگی آدما و همنشینی با یه پروفسور پیر داشته باشید از این کتاب لذت خواهید برد
      

7

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.