یادداشت باران هستم :)!

باران هستم :)!

باران هستم :)!

14 ساعت پیش

        در چشم شیطان 
نوشته جونیچیرو تانیزاکی و ترجمه محمود گودرزی 

داستان جنایی هولناک و مورمور کننده‌ای که در نوع خودش خواندنی و جالبه.

خوندن داستان حس هیجان رو القا می‌کنه و در بعضی بخش‌ها کمی چندش آور میشه اما نه به طرز آزار دهنده بلکه دوست داشتنی و جالب.
من از چنین کتاب و چنین نویسنده‌ای انتظار کاری کاملا منطقی شبیه آثار آگاتا کریستی نداشتم و به همین دلیل عجیب بودنش اذیتم نکرد.

عناصر کارآگاهی توی داستان به چشم میخوره اما از لحاظ علمی و منطقی بیشتر به نویسندگان وحشت و گوتیک نزدیکه. (در یک‌ کلام: تو دنیای واقعی قابل اجرا نیست) 

قلم خاص و اصطلاحات ویژه تانیزاکی کاملا موفق میشه کاری کنه خواننده یه لحظه‌های خطاب به راوی با خودش بگه «اخه اینا چیه تو داری بهش فکر میکنی؟» که خب ویژگی مهمی از قلم تانیزاکیه.

درس اخلاقی یا اثر به یاد موندنی‌ای نداره اما اگه به کارای نویسنده‌هایی مثل ادگار الن پو علاقه دارین، این کتاب به عنوان یه اثر معاصر می‌تونه سرگرم کننده باشه.

پی‌نوشت: ترجمه آقای گودرزی مثل معمول خواندنی و روون بود.
      
179

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.