نه داستان

نه داستان

نه داستان

جی. دی. سلینجر و 1 نفر دیگر
3.9
79 نفر |
15 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

12

خوانده‌ام

133

خواهم خواند

51

ناشر
ماهی
شابک
9789642091157
تعداد صفحات
208
تاریخ انتشار
1399/6/30

توضیحات

        در طول همین چند ساعتی که از بیمارستان برگشته بود، این سومین بار بود که کتاب آن زن را باز می کرد و یادداشت کوتاه صفحه ی اول کتاب را می خواند. صاحب کتاب با جوهر و به خطی ریز به آلمانی نوشته بود: «خدای من، زندگی جهنم است.» قبل و بعدش هیچ نبود. ایکس دقایقی به آن صفحه زل زد و کوشید تحت تأثیر آن قرار نگیرد، هرچند کار آسانی نبود. بعد با شور و شوقی که هفته ها می شد به سراغش نیامده بود، نه مانده ی مدادی را برداشت و زیر آن یادداشت به انگلیسی نوشت: «ای پدران و ای آموزگاران، با خود می اندیشم که به راستی جهنم چیست؟ به باور من، جهنم چیزی نیست جز رنج انسانی که از عشق ورزیدن عاجز است.»سلینجر در طول دوران زندگی اش بسیار نوشت، اما تنها بخش اندکی از آن ها را منتشر کرد. نه داستان که در سال 1953 به چاپ رسید، بی شک یکی از مشهورترین و اثرگذارترین کتاب های اوست. تنوع مضامین این مجموعه به راستی حیرت انگیز است و بی جهت نیست که این کتاب چنین شهرت عالمگیری پیدا کرده است.
      

لیست‌های مرتبط به نه داستان

ربکاگتسبی بزرگبینوایان

معرفی کتاب برای شروع کتابخوانی | رمان‌های کلاسیک

34 کتاب

بچه که بودم دنیایم کتاب‌ها و مجله‌های کودک بود. هر هفته در انتظار مجله‌های جدید بودم و وقتی آن‌ها را می‌خریدم اولین کار این بود که صفحه پایانی آن که معرفی کتاب بود، می‌خواندم. بعد تصمیم می‌گرفتم که بروم کتاب را بخرم یا نه. اما کمی بزرگتر که شدم دنیایم به کلی عوض شد. درگیر درس خواندن برای کنکور شدم و دیگر سال به سال رنگ کتاب را هم نمی‌دیدم. بعد از کنکور هم چند سالی درگیر دانشگاه و کتاب‌های درسی شدم. روزی که دوباره تصمیم گرفتم که کتاب غیردرسی بخوانم را به خوبی خاطرم هست. رفتم به یکی از کتابفروشی‌های بزرگ و بین قفسه‌ها چرخیدم. اصلا نمی‌دانستم از کجا باید کتاب خوانی را شروع کنم. کمی که در فروشگاه چرخ زدم، یکی از کتابفروش‌ها پیشم آمد و گفت که می‌خواهد در انتخاب کتاب کمکم کند. برایش گفتم که خیلی وقت است کتاب نخواندم و شما فرض کنید که اصلا کتابی تا به حال نخوانده‌ام. او هم شروع کرد به سوال پرسیدن از اینکه چه موضوعی دوست دارم، دلم می‌خواهد از ادبیات چه کشوری بخوانم و از این دست سوال‌ها. بعد از پنج یا شش سوال هم کتابی را به من معرفی کرد. من هم به سرعت شروع کردم به خواندن کتاب. با اینکه الان بعد از گذشت سه سال می‌توانم بگویم از بدترین کتاب‌هایی بوده که خواندم، اما آن کتاب مزیت بزرگی برای من داشت. مزیتش این بود که برای شروع کتاب خواندن خوب بود. وقتی این اینفوگرافی را دیدم ناخودآگاه یادم افتاد که سوال‌های کتابفروش چقدر به پیدا شدن کتاب مناسب برای شروع کتاب خوانی من کمک کرد. برای همین دست به کار شدم و بازطراحی اینفوگرافیک را شروع کردم. اینفوگرافیکی که می‌بینید نسبت به حالت اولیه تفاوت‌هایی دارد، اما سعی کردیم به محتوای آن تا جایی که امکان دارد، وفادار باشیم. برای اینکه طول آن بیش از اندازه زیاد نشود، در سه بخش این اینفوگرافی را منتشر می‌کنیم. بخش اول که این پست است، راهنمای پیدا کردن کتابی از میان رمان‌های کلاسیک است.

40

بهخوان

بهخوان

1401/11/10

جین ایرغرور و تعصبصبحانه قهرمانان

پیشنهادهای کتاب‌فروشان هاروارد

100 کتاب

کتاب‌فروشی جای محشری است! هم به خاطر حضور کتاب‌ها و هم کتاب‌فروشان. کتاب‌فروشان [خوب]، اطلاعات کاملی در مورد کتاب‌ها دارند و کافیست سلیقه‌ی کتاب‌خوانی شما دستشان بیاید تا با پیشنهادهای معرکه‌شان غافلگیرتان کنند. یک کتاب‌فروش خوب می‌تواند شما را به کتاب محبوبِ بعدی‌تان معرفی کند و حتی بر مسیر کتاب‌خوانی شما تأثیر بگذارد. یکی از دلایل منحصربه‌فرد بودن تجربه‌ی خرید از کتاب‌فروشی، همین کتاب‌فروشان هستند. در همین راستا، کتاب‌فروشی هاروارد، اوایل دهه‌ی 2000 میلادی، در یک اقدام تحسین برانگیز پیشنهادهای عمومی کتاب‌فروشانش را جمع‌آوری و مرتب و نتیجه را در قالب یک لیست صدتایی منتشر کرده است. حالا افرادی هم که به صورت مجازی از این کتاب‌فروشی خرید می‌کنند، می‌توانند پیشنهادهای عمومی کتاب‌فروشان را ببینند تا تجربه‌ی خرید حضوری از کتاب‌فروشی برایشان تا حدی شبیه‌سازی شود. (به دلیل محدودیت صدتایی بهخوان صرفاً کتاب‌های اول مجموعه‌های ارباب حلقه‌ها، کمدی الهی، نیروی اهریمنی‌اش و نارنیا ضمیمه شده‌اند)

87

یادداشت‌ها

نعیمک

نعیمک

4 روز پیش

          قبلاً ترجمه گلشیری را خوانده بودم و به نظرم ترجمه خوبی نیست و بعد نسخه انگلیسی داستان را خواندم اما این روزها ترجمه میرعباسی چاپ شده که ظاهراً ترجمه خوبی است. سلینجر از نویسندگانی است که در متاسفانه نقل هر مجلسی است و باعث می‌شود با خواندنشان خودمان را اهل کتاب و فاضل بدانیم. خود سلینجر هم از پرفروش بودن کتابش (ناطور دشت) ناراحت بود و فکر می‌کرد این یعنی به اندازه کافی کتابی جدی نوشده است. به هر حال! داستان اول کتاب برای من بهترین داستان کوتاهی است که خواندم. این که چه طور در چند صفحه کوتاه سلینجر می‌‌تواند ماجرا و لحظاتی خلق کند که در عین سادگی بسیار سخت است. همین داستان اول «یک روز محشر با موزماهی» فرم و سبک وسیاق سلینجر را نشان می‌دهد. اگر با او در همین داستان ارتباط برقرار می‌کنید پیشنهاد می‌کنیم داستان‌های دیگر او را هم با خیال راحت بخوانید و از آن لذت ببرید و خیلی دنبال حواشی و نقد و نمادگرایی نباشید. چون پیش از هر چیزی سلینجر نویسنده‌ای زبردست است.
        

0