هر داستان کوتاه رو تو ی روز خواندم. انقدر فکرم درگیر میشد که لازم بود ی فاصلهای تو خواندنم بذارم در نهایت هم وقتی تو اینترنت ی مطلبی راجع به داستان پیدا میکردم ی چیزایی دستگیرم میشد.
سلینجر تو پایان بعضی داستانها آنچنان ضربهای میزنه که آدم تا چند دقیقه گیجه :)