از غبار بپرس
در حال خواندن
2
خواندهام
33
خواهم خواند
31
نسخههای دیگر
توضیحات
جوون بودم، گشنه و لب به خمره و در تقلای نویسنده شدن. بیشتر مطالعاتم رو تو کتابخونه ی عمومی وسط لس آنجلس انجام می دادم و هیچ کدوم از چیزهایی که می خوندم به من یا خیابون ها و آدم های دوروبرم ربطی نداشت. یه جوری بود که انگار همه فقط با کلمات بازی می کردن و اون هایی که تقریبا هیچی برای گفتن نداشتن، همون هایی بودن که نویسنده های درجه یک به حساب می اومدن.
بریدۀ کتابهای مرتبط به از غبار بپرس
لیستهای مرتبط به از غبار بپرس
یادداشتها