صدیقه واضحی

صدیقه واضحی

@sedivzh
عضویت

دی 1402

11 دنبال شده

27 دنبال کننده

                جست‌وجوگر
              
https://t.me/sedikhaan
sahelboook

یادداشت‌ها

نمایش همه
        همیشه یک ستاره‌ی کتاب را به این میدهم که برای خواندنش نتوانم صبر کنم. متأسفم که کتابی با چنین عنوان جذابی اینطور نبود و بین مطالعه فصل‌های مختلفش فاصله افتاد.
.
هدف کتاب آشنایی علمی و بیان فلسفی مفاهیم نیست. نویسندگان خیلی ساده ما رو با خودمون و باورها و آنچه باهاش مواجه هستیم روبرو میکنند.
در مقدمه کتاب نویسنده‌ها میگن «فلسفه یک فعالیت است، نه یک مجموعه دانش و مانند هر فعالیت دیگری به مهارت نیاز دارد. اما چه نوع مهارتی؟ در یک کلام توانایی دیدن خود و جهان از دیدگاه متفاوت»
و ضمنا توضیح میدن که بنظرشون مانع اصلی ما در فراگیری فلسفه این نیست که خیلی نمی‌دونیم، دقیقا مشکل اینه که زیادی میدونیم و باید برگردیم به آموزه‌ی اصلی سقراط که «حکمت ندانستن» بود و این فعالیت فلسفی رو پیش ببریم تا این رو بفهمیم.
در همین راستا هم سه تا پرسش رو در سه فصل اول کتاب مطرح میکنن: کجا؟ کی (چه وقت)؟ و کی (چه کسی؟)
این سه سوال رو کمی بسط و توضیح میدن درباره خودمون که کجا هستیم، در چه زمانی هستیم و چه کسی هستیم و نگاه و باورمون به اینها رو به چالش می‌کشند.
و با این پیش زمینه وارد بقیه فصول کتاب میشن و به اون مفاهیم و باورهای ما نسبت بهشون میپردازند.
.
مفاهیمی از جمله جهان، مرگ، آگاهی، اخلاق و... که فکر میکنیم فهم دقیق و مشخصی ازشون داریم رو به چالش میکشن و سؤالاتی پیش روی ما قرار میدن که نسبت به تمام آنچه مطمئن بودیم نامطمئن خواهیم شد.
.
این کتاب قرار نیست هیچ جوابی به ما بده ولی دید ما رو به آنچه از خودمون و پیرامونمون می‌دونیم وسیع‌تر می‌کنه و تازه مثل سقراط متوجه میشیم که چیزی نمی‌دانیم و این سرآغاز دانایی است.
      

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه
صدیقه واضحی

صدیقه واضحی

7 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 550

از فصل شانزدهم کتاب: دریافتم که باید خود را برای بدترین چیزها آماده کنم. لرزان و ترسان از اینکه به زمین بیفتم منتظر ماندم تا آخرین اتهام مرا بخواند. این اتهام گویا او را با مشکل مواجه ساخت و او در این مورد از دو دستیار خود کمک خواست... آخرین اتهامی که دانشجویان به شما وارد کردند اینه که معیار زندگی ایرانیان را بالا بردید. با حالتی منگ به او خیره شدم. با تندخویی ادامه داد اونا میگن شما به مدت بیست سال ایرانی‌ها را در موسسه خودتان آموزش دادید که در نتیجه بسیاری خود را از دام فقر بیرون کشیدن و به زندگی راحت با شغل خوب و مسکن مناسب اتومبیل و غیره دست پیدا کردن. دانشجوها استدلال کردن که شما با این کار باعث شدید ایرانی‌ها از وضعیت خودشون راضی و آدمای بی‌خیالی بشن و بنابراین با دلسرد کردن اونا از پیوستن به نیروهای انقلابی و قرار گرفتن در صف سربازهای انقلاب، سرنگونی شاه رو به تاخیر انداختید. خانم شاید شما بتونید توضیح بدید در مغز این جوان‌های بی تجربه چی میگذره...

0

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.