معرفی کتاب مدار صفر درجه اثر احمد محمود مدار صفر درجه احمد محمود 4.5 11 نفر | 4 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 4 خواندهام 15 خواهم خواند 46 خرید از کتابفروشیها ناشر معین شابک 9789645643186 تعداد صفحات 1 تاریخ انتشار 1399/1/2 توضیحات کتاب مدار صفر درجه، نویسنده احمد محمود. سیاههی صدتایی رمان (انتخابهای رضا امیرخانی) لیستهای مرتبط به مدار صفر درجه نگار طالبی 1403/12/17 ایرانی-خوانی 89 کتاب شروع ادبیات ایران به همراه نویسندگان معاصر 0 179 میثم امیری 1401/3/16 صد کتاب سدهٔ اخیر (سالی یک کتاب) 88 کتاب نه ریویو مینویسم، نه متن حلاجیشده و تحلیلی. به قول نظامیها فعلا دنبال عملیات نیستم، بیشتر دارم شناسایی میکنم. انتخابهایم یقینی است؟ نمیدانم؛ ولی باورپذیر است. معیار انتخابم مهم بودن اثر در امروز مملکت است و پیوند محکم آن با هویت امروز ایرانیها و اگر اینها صادق نباشد فرم اثر هم ناقص میماند. کتابهای تخصصی از دایره این انتخاب بیرون هستند، کتابهای ابتر و در زمان مانده هم همین طور. غالب کتابهای انتخابی خوبند، ولی گاهی چیزهایی مثل غربزدگی آلاحمد خیلی مهم و هنوز مسئله هستند اگرچه بد باشند. (چند تایش در بهخوان نیست؛ از جمله مادران و دخترانِ مهشید امیرشاهی) ۱۳۰۱: افسانه، نیما یوشیج ۱۳۰۲: باغ بهشت، نسیم شمال ۱۳۰۳: دیوان عارف، عارف قزوینی ۱۳۰۴: کلید استقلال اقتصادی ایران، احمد متین دفتری (در بهخوان نیست) ۱۳۰۵: ایرانشاه، ابراهیم پورداود ۱۳۰۶: ایران باستانی، حسن پیرنیا ۱۳۰۷: حافظ تشریح، عبدالحسین هژیر ۱۳۰۸: تاریخ ادبیات ایران، جلالالدین همایی (در بهخوان نیست) ۱۳۰۹: از پرویز تا چنگیز، حسن تقیزاده ۱۳۱۰: سیر حکمت در اروپا، محمدعلی فروغی ۱۳۱۱: یک سال در آمریکا، عیسی صدیق ۱۳۱۲: تاریخ ایران، عباس اقبال آشتیانی (در بهخوان پیدایش نکردم) ۱۳۱۳: بیست مقاله، محمد قزوینی ۱۳۱۴: جنگ ده سالهٔ ایران و روس، جمیل قوزانلو ۱۳۱۵: پیام من به فرهنگستان، محمدعلی فروغی ۱۳۱۶: پیامبر، زینالعابدین رهنما (در بهخوان نیست) ۱۳۱۷: تاریخ یزد، عبدالحسین آیتی (در بهخوان نیست) ۱۳۱۸: غزالینامه، جلالالدین همایی ۱۳۱۹: تاریخ مشروطهٔ ایران، احمد کسروی ۱۳۲۰: دیوان اشعار، پروین اعتصامی ۱۳۲۱: کلید فهم قرآن، شریعت سنگلجی ۱۳۲۲: بازیگران عصر طلایی، ابراهیم خواجهنوری ۱۳۲۳: امیرکبیر و ایران، فریدون آدمیت ۱۳۲۴: التفاصیل، فریدون توللی (در بهخوان نیست) ۱۳۲۵: لغتنامه، علیاکبر دهخدا (مهمترین کتاب قرن) ۱۳۲۶: سبکشناسی، محمدتقی بهار (در بهخوان نیست!) ۱۳۲۷: سه تار، جلال آلاحمد ۱۳۲۸: تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی، محمود محمود ۱۳۲۹: خاطرات و خطرات، مهدیقلی هدایت (در بهخوان نیست) ۱۳۳۰: تاریخ اجتماعی ایران، مرتضی راوندی ۱۳۳۱: هرمزدنامه، ابراهیم پورداود ۱۳۳۲: سفری به مسکو، محمود تفضلی (در بهخوان نیست) ۱۳۳۳: امثال قرآن، علیاصغر حکمت ۱۳۳۴: مکتبهای ادبی، رضا سیدحسینی ۱۳۳۵: زمستان، مهدی اخوانثالث ۱۳۳۶: تاریخ فرهنگ ایران، عیسی صدیق (در بهخوان نیست) ۱۳۳۷: برگزیده داستانهای شاهنامه، احسان یارشاطر ۱۳۳۸: معصوم پنجم، جواد فاضل ۱۳۳۹: قلمرو سعدی، علی دشتی ۱۳۴۰: نبردهای محمد، نصرتالله بختورتاش ۱۳۴۱: غربزدگی، جلال آلاحمد (ضروریترین مضّر) ۱۳۴۲: ایلخچی، غلامحسین ساعدی (در بهخوان نیست) ۱۳۴۳: خسی در میقات، جلال آلاحمد ۱۳۴۴: سواد و بیاض، ایرج افشار ۱۳۴۵: اهل هوا، غلامحسین ساعدی (در بهخوان نیست) ۱۳۴۶: دیوان اشعار، شهریار ۱۳۴۷: توپ، غلامحسین ساعدی ۱۳۴۸ سووشون، سیمین دانشور ۱۳۴۹: در عین حال، نجف دریابندری ۱۳۵۰: سوگ سیاوش، شاهرخ مسکوب ۱۳۵۱: رستم و اسفندیار در شاهنامه، محمدعلی اسلامی ندوشن ۱۳۵۲: ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، فروغ فرخزاد ۱۳۵۳: همسایهها، احمد محمود ۱۳۵۴: جشنها و آداب و معتقدات زمستان، سیدابوالقاسم انجوی شیرازی ۱۳۵۵: فرهنگ علوم انسانی، داریوش آشوری ۱۳۵۶: آسیا در برابر غرب، داریوش شایگان ۱۳۵۷: کلیدر، محمود دولتآبادی ۱۳۵۸: قصههای مجید، هوشنگ مرادی کرمانی ۱۳۵۹: اوراق تازهیاب مشروطیت، ایرج افشار ۱۳۶۰: آشفتگی در فکر تاریخی، فریدون آدمیت ۱۳۶۱: زمین سوخته، احمد محمود ۱۳۶۲: صحیفه امام، سیدروحالله خمینی (این کتاب هم در بهخوان نیست که البته طبیعی است! توی هیچ کتابفروشی اینوری آنوری هم دیگر نیست!) ۱۳۶۳: غمهای بزرگ ما، رضا براهنی ۱۳۶۴: خاطرات الهیار صالح، سیدمرتضی بشیر ۱۳۶۵: دفتر ایام، عبدالحسین زرینکوب ۱۳۶۶: با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ، نادر ابراهیمی ۱۳۶۷: تاریخ ایران بعد از اسلام، عبدالحسین زرینکوب ۱۳۶۸: بزمآورد، عباس زریاب خویی ۱۳۶۹: نقطهٔ رهایی، گلعلی بابایی ۱۳۷۰: قبض و بسط تئوریک شریعت، عبدالکریم سروش ۱۳۷۱: نخستوزیران ایران، باقر عاقلی ۱۳۷۲: مدار صفر درجه، احمد محمود (کولاک رمان فارسی) ۱۳۷۳: زوال اندیشهٔ سیاسی در ایران، جواد طباطبایی ۱۳۷۴: نامههای دکتر مصدق، محمد مصدق ۱۳۷۵: سفر به گرای ۲۷۰ درجه، احمد دهقان ۱۳۷۶: یادداشتهای روزانه، مهدی بازرگان (در بهخوان نیست) ۱۳۷۷: در کارگاه نمدمالی، خسرو شاهانی ۱۳۷۸: مجموعه اشعار، احمد شاملو (بهترین شاعر معاصر) ۱۳۷۹: همپای صاعقه، گلعلی بابایی و حسین بهزاد ۱۳۸۰: بحران رهبری نقد ادبی و رساله حافظ، رضا براهنی ۱۳۸۱:خانهٔ دایی یوسف، اتابک فتحاللهزاده ۱۳۸۲: سقوط اصفهان به روایت کروسینسکی، جواد طباطبایی ۱۳۸۳: شب ژنرالها، خسرو معتضد ۱۳۸۴: ما و راه دشوار تجدد، رضا داوری اردکانی ۱۳۸۵: تاسیان، هوشنگ ابتهاج ۱۳۸۶: دستور زبان عشق، قیصر امینپور ۱۳۸۷: سورهٔ انگور، علیرضا قزوه ۱۳۸۸: مجموعهٔ اشعار، حسین منزوی ۱۳۸۹: نفحات نفت، رضا امیرخانی (امیدوارکنندهترین مأیوس) ۱۳۹۰: با چراغ و آینه، محمدرضا شفیعی کدکنی ۱۳۹۱: در پایتخت فراموشی، محمدحسین جعفریان ۱۳۹۲: روزنوشت؛ یادداشتهای روزانه شهید حسن باقری، احمد دهقان ۱۳۹۳: گزیده اشعار، علی معلم دامغانی (متفکرترین شاعر معاصر) ۱۳۹۴: فرهنگ فیلمهای جنگ و دفاع ایران، مسعود فراستی (کامنتهای مؤلف کتاب را ماندنی میکند) ۱۳۹۵: تأملی دربارهٔ ایران، جواد طباطبایی (مشکل ایران چیست؟ درد کجاست؟) ۱۳۹۶: آدم ما در قاهره، محمد قائد ۱۳۹۷: قطارباز، احسان نوروزی ۱۳۹۸: ملت، دولت و حکومت قانون، جواد طباطبایی (اصل بحث اینجاست؛ مصنّف دردِ تن را بهانه کرد تا بیشتر بهش نپردازد) ۱۳۹۹: آذربایجان و شاهنامه، سجاد آیدنلو ۱۴۰۰: مادران و دختران، مهشید امیرشاهی (بهترین نویسندهٔ زن ایرانی؛ حسن ختام سیاهه) (متأسفم که این کتاب در بهخوان نیست) 6 30 یادداشتها محبوبترین جدیدترین کتاب ماه ادبیات 1400/9/11 رمان عظیم و پرکشش «مدار صفر درجه» در سه جلد تدوین شده که سیر تکوین اندیشههای انقلاب را از سال 1350 تا 1357 پی میگیرد و نشان میدهد که انقلاب حرکتی اندیشیده بود و برخاسته از جریان تند عاطفیِ صِرف نبوده است. حوادث قصه در جنوب ایران روی میدهد و برای نخستین بار، به برخی چهرههایی چون «نوذر» و «یاوری» میپردازد که پیش از این هیچ رمانی به پردازش چنین شخصیتهایی روی نیاورده است. در کنار این دو شخصیت، چهرهی اصلی داستان، یعنی «باران» ایستاده است که جریان پرشتاب انقلاب او را به عرصهی سیاست میکشاند، سلاح به دستش میدهد و پایان داستان آغاز انقلاب است. کتاب ماه ادبیات، سال یکم، شمارهی یکم. 0 1 فاطمه هاشمی 1402/1/27 عادت به خوندن رمان های چند جلدی ندارم تا نیمه های جلد دومش خوندم 0 0 ..... 1401/9/1 چقدر زیبا احمدمحمود بیان می کنه در انقلاب ها انقلاب به انقلابیون اصلی نمی رسه این اثر عالی 0 3 سامان 1403/9/30 مدار صفر درجه در زمان حیات احمد محمود سه اتفاق مهم تاریخی رخ داد، ماجراهای ملی شدن نفت و کودتا علیه دکتر مصدق،انقلاب 57 و جنگ تحمیلی.احمد محمد با نوشتن همسایه ها،مدار صفر درجه و زمین سوخته موضع و نظر خوردش رو نسبت به این وقایع اعلام میکنه و در واقع نمیتونه بی تفاوت باشه. مدار صفر درجه رمانی است سه جلدی با 1782 صفحه در مورد خانوده ای ساکن اهواز حد فاصل سالهای 49 تا پیروزی انقلاب با گریزهایی به سال 32.داستان با کشته شدن بابو-برادر باران از اصلی ترین شخصیت های داستان- در رود کارون توسط کوسه ها شروع میشه.باران شانزده ساله تصمیم میگیره درس رو رها کنه و به شغلی بپردازه برای کمک خرج خانواده.در این حین او به سراغ اوس یارولی آرایشگر از مرموزترین شخصیت های کتاب میره.خانواده باران،کسبه و دوستانشون و... شخصیت های اصلی و فرعی داستان رو تشکیل میدند و مجموعه رفت و آمدها و زیست این افراد و حضور یا عدم حضورشون در اتفاقات انقلاب،مابقی هسته اصلی داستان رو با فراز و نشیب های بسیار تشکیل میده. داستان از جذابیت بسیاری برخورداره و از اونجا که گفت و گو محوره تا اینکه بخواد توصیف مکان و محیط باشه،زود پیش میره و حجم بالای داستان قابل تحمل و خوندن میشه.مثل اکثر کارهایی که از محمود خوندم یکی از بزرگ ترین نقاط قوت،شخصیت پردازی فوق العاده محمود برای اعضای داستانشه.شخصیت های اصلی و فرعی به خوبی و به شکل خاکستری در داستان حضور دارند و خبری از شخصیت های قهرمانی که هیچ لکه سیاهی در اونها دیده نمیشه نیست.یکی از مهمترین شخصیتهای رمان،عمو نوذر، شوهر بلقیس خواهر بارانه.شخصا در شخصیت نوذر اکثریت جامعه ایرانی رو دیدم.شخصیتی که حضورش،شوخی هاش،کارهاش و سرانجامش در قصه،از نقاط جذاب و جالب کتاب بود.بلقیس زن او،با تیکه کلام ووی بسم الله شیرینی خاصی داشت. با اینکه میشه در روند کلی داستان و اتفاقات رد پای رمان همسایه ها رو دید اما با این وجود احمد محمود در نوشتن یک اثر مستقل از همسایه ها(علی رغم شباهت ها) کاملا موفق عمل کرده و به نظرم اثر از زیر سایه همسایه ها خارج شده است و بیرون آمده. احمد محمود در مصاحبه ای در مورد علت نام گذاری کتاب به مدار صفر درجه میگه: منظور از مدار نقطه ایست تاریک و سرد مثل قطب شمال یا جنوب که مدام دور خودش میچرخه و این بی شباهت به تاریخ ما نیست که از زمان مشروطه در پی عدالت و آزادی خونها ریخته شده و در یک نقطه ایستاده ایم. او با هوشمندی و زیرکی بسیارمثل شروع و پایان کتاب،سرانجام برخی شخصیتها،حضور شخصیتی به نام مهراب و نمادهایی که در کتاب گذاشته این عقیده خودش رو به مخاطب ارائه داده.به زعم عده ای مهراب و حرفهایی که میزنه انگار حرفهای خود احمد محموده که شخصا با این نظر موافقم.در جلد سوم نوذر،ماهی سیاه بوش لمبو میخره و اون چیزی که نوذر ابتدا در مورد ماهی فکر میکنه و آخرین اشاره ای که محمود به ماهی در صفحه آخر کتاب میکنه از نکات بسیار حائز اهمیت کتابه .سرنوشت باران و نوذر، بارداری بلقیس پس از 15 سال و نشانه های دیگه همه حاکی از اونه که احمد محمود این کتاب رو بسیار هوشمندانه نوشته و لازم هست که با دقت کتاب خونده بشه تا بهتر متوجه منظور نویسنده بشیم. پ.ن:کتاب کاملا پتانسیل تبدیل به فیلم و سریال رو داره. پ.ن:در مطالعه آثار احمد محمود،محدود کردن خودمون به خوندن فقط همسایه ها و نخوندن سایر آثارش جفایی است به خودمون که باعث میشه از لذت خواندن آثار این نویسنده بزرگ خودمون رو محروم کنیم پ.ن:عید پارسال احمد محمود خوانی رو شروع کردم و عید امسال به خاتمه رسوندم.همه آثارش رو خوندم و این حظ وافر رو نمیتونم درست و حسابی توصیف کنم 0 0