یادداشت سامان

سامان

سامان

1403/9/30

        مدار صفر درجه
در زمان حیات احمد محمود سه اتفاق مهم تاریخی رخ داد، ماجراهای ملی شدن نفت و کودتا علیه دکتر مصدق،انقلاب 57 و جنگ تحمیلی.احمد محمد با نوشتن همسایه ها،مدار صفر درجه و زمین سوخته موضع و نظر خوردش رو نسبت به این وقایع اعلام میکنه و در واقع نمیتونه بی تفاوت باشه.
مدار صفر درجه رمانی است سه جلدی با 1782 صفحه در مورد خانوده ای ساکن اهواز حد فاصل سالهای 49 تا پیروزی انقلاب با گریزهایی به سال 32.داستان با کشته شدن بابو-برادر باران از اصلی ترین شخصیت های داستان- در رود کارون توسط کوسه ها شروع میشه.باران شانزده ساله تصمیم میگیره درس رو رها کنه و به شغلی بپردازه برای کمک خرج خانواده.در این حین او به سراغ اوس یارولی آرایشگر از مرموزترین شخصیت های کتاب میره.خانواده باران،کسبه و دوستانشون و... شخصیت های اصلی و فرعی داستان رو تشکیل میدند و مجموعه رفت و آمدها و زیست این افراد و حضور یا عدم حضورشون در اتفاقات انقلاب،مابقی هسته اصلی داستان رو با فراز و نشیب های بسیار تشکیل میده.
داستان از جذابیت بسیاری برخورداره  و از اونجا که  گفت و گو محوره تا اینکه بخواد توصیف مکان و محیط باشه،زود پیش میره و حجم بالای داستان قابل تحمل و خوندن میشه.مثل اکثر کارهایی که از محمود خوندم یکی از بزرگ ترین نقاط قوت،شخصیت پردازی فوق العاده محمود برای اعضای داستانشه.شخصیت های اصلی و فرعی به خوبی و به شکل خاکستری در داستان حضور دارند و خبری از شخصیت های قهرمانی که هیچ لکه سیاهی در اونها دیده نمیشه نیست.یکی از مهمترین شخصیتهای رمان،عمو نوذر، شوهر بلقیس خواهر بارانه.شخصا در شخصیت نوذر اکثریت جامعه ایرانی رو دیدم.شخصیتی که حضورش،شوخی هاش،کارهاش و سرانجامش در قصه،از نقاط جذاب و جالب کتاب بود.بلقیس زن او،با تیکه کلام ووی بسم الله شیرینی خاصی داشت.
با اینکه میشه در روند کلی داستان و اتفاقات رد پای رمان همسایه ها رو دید اما با این وجود احمد محمود در نوشتن یک اثر مستقل از همسایه ها(علی رغم شباهت ها) کاملا موفق عمل کرده و به نظرم اثر از زیر سایه همسایه ها خارج شده است و بیرون آمده.
احمد محمود در مصاحبه ای در مورد علت نام گذاری کتاب به مدار صفر درجه میگه: منظور از مدار نقطه ایست تاریک و سرد مثل قطب شمال یا جنوب که مدام دور خودش میچرخه و این بی شباهت به تاریخ ما نیست که از زمان مشروطه در پی عدالت و آزادی خونها ریخته شده و در یک نقطه ایستاده ایم.
او با هوشمندی و زیرکی بسیارمثل شروع و پایان کتاب،سرانجام برخی شخصیتها،حضور شخصیتی به نام مهراب و نمادهایی که در کتاب گذاشته این عقیده خودش رو به مخاطب ارائه داده.به زعم عده ای مهراب و حرفهایی که میزنه انگار حرفهای خود احمد محموده که شخصا با این نظر موافقم.در جلد سوم نوذر،ماهی سیاه بوش لمبو میخره و اون چیزی که نوذر ابتدا در مورد ماهی فکر میکنه و آخرین اشاره ای که محمود به ماهی در صفحه آخر کتاب میکنه از نکات بسیار حائز اهمیت کتابه .سرنوشت باران و نوذر، بارداری بلقیس پس از 15 سال و نشانه های دیگه همه حاکی از اونه که احمد محمود این کتاب رو بسیار هوشمندانه نوشته و لازم هست که با دقت کتاب خونده بشه تا بهتر متوجه منظور نویسنده بشیم.
پ.ن:کتاب کاملا پتانسیل تبدیل به فیلم و سریال رو داره.
پ.ن:در مطالعه آثار احمد محمود،محدود کردن خودمون به خوندن فقط همسایه ها و نخوندن سایر آثارش جفایی است به خودمون که باعث میشه از لذت خواندن آثار این نویسنده بزرگ خودمون رو محروم کنیم
پ.ن:عید پارسال احمد محمود خوانی رو شروع کردم و عید امسال به خاتمه رسوندم.همه آثارش رو خوندم و این حظ وافر رو نمیتونم درست و حسابی توصیف کنم
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.