یادداشت‌های روشنا (126)

روشنا

روشنا

6 روز پیش

          این کتاب نه تنها ثبت‌کننده خاطرات یک فرمانده جنگی است، بلکه تلاشی در جهت حفظ و انتقال بخشی از حافظه‌ی تاریخی ملت ایران است. در حین خواندن کتاب بارها به فراموش شدن چنین تجربیاتی توسط نسل‌های فعلی و آینده فکر کردم. این‌که روزی سربازی چنین تجربه‌‌ی فشرده‌ای را به جای همه ما داشته و حالا ما حتی نمی‌دانیم او روزی چه چیزی را به چه هدفی تحمل کرده. چه خوب که سوره مهر خاطرات این قهرمان را منتشر کرده و بسیار تشکر از معرفی خوب آقای شمس‌اشکذری.

ساختار کتاب به صورت نقل خاطرات از زبان فرمانده است و به همین علت مخاطب می‌تواند فرمانده را رو به روی خود ببیند که از خرم‌شهر می‌گوید. وقایع از دوران کودکی شروع شده و به سرعت عبور می‌کند تا به دوران جنگ و مخصوصاً مقاومت ستودنی از خرم‌شهر بپردازد.
نقطه اوج خاطرات هنگام پایین آمدن پرچم ایران و برافراشتن پرچم عراق بر فرمانداری خرم‌شهر و رشادت فرزندان ملت برای حفاظت از پرچم بود. صحنه‌ها به حدی گیرا بود که وسط کلاس، حین خواندن کتاب بغض امانم نمی‌داد. کتاب با پس‌گرفتن خرم‌شهر و خاطره‌ای خوش به پایان می‌رسد.

جالب است که روایت جنگ ایرانی تا این حد متفاوت است. چندی پیش بود که «خنده سرخ» از آندریف را خواندم و از جنون و وحشتی که در کتاب بود به حدی ترسیدم که بی‌یادداشت عبور کردم.  گرچه در صحنه‌هایی از این کتاب هم جنون و وحشت دیده می‌شد اما بسیار متفاوت بود. در این جنگ انسان حضور داشت. از تاثیرگذارترین صحنه‌های کتاب وقتی بود که سرباز ایرانی تحت فشار سوگ از دست دادن هم‌رزمان تصمیم بر تیرباران کردن سرباز عراقی داشت، اما فرمانده اجازه نداد و مدتی بعد همان اسیر عراقی، همان سرباز ایرانی را به بیمارستان رساند.

برخلاف سایر کتاب‌های شهدا، خبری از اسطوره‌سازی و قهرمانی افسانه‌ای هم نبود. گرچه فرمانده هم اسطوره بود و هم قهرمانی افسانه‌ای اما خاطرات به این حد تقلیل داده نشدند.

«ممکن است زنده نمانیم؛ اما ایران زنده خواهد ماند و به سربازان شجاعش افتخار خواهد کرد. سروقامتان تاریخ ایستاده می‌میرند!»
        

23

روشنا

روشنا

1404/2/31

          شاهکار ادبیات کلاسیک و بنژامن کنستان

آدلف داستانی درمورد عشق ممنوعه است. در این کتاب که در سال ۱۸۱۶ منتشر شد، کنستان روانشناسی عشق رو به صورت موردی یعنی عشق بین آدلف و النور مورد کاوش و بررسی قرار میده و برای همین از جمله اولین رمان‌های روان‌شناختی محسوب میشه. 
آدلف جوانی بیست و چند ساله، بااستعداد و گریزان از جامعه عاشق النور، زنی ده سال از خودش بزرگ‌تر که معشوق و فرزند داره، میشه. اتفاقات یکی بعد از دیگری رخ میدن و ما شاهد افول و درد و رنج حاصل از عشق خواهیم بود.

بعد از خوندن کتاب خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. مخصوصاً مقدمه کتاب، فوق‌العاده است و حتماً حتماً بعد از خوندن داستان اون رو بخونید.
باعث شد از خودم بپرسم اصلاً عشق چیه؟ و آیا ما اجازه داریم در حالی که مطمئن نیستیم شوری که در سر داریم همون عشقه، فرد دیگه‌ای رو عاشق کنیم؟
البته در مورد آدلف این ممنوعه بودن عشق و واکنش جامعه بود که باعث شد دیگه نتونه تحمل کنه و احساساتش رنگ ببازن، اما فکر می‌کنم تو خیلی از روابط سالم هم ممکنه چنین اتفاقی بیفته. شما کسی رو به خودتون وابسته و عاشق می‌کنید، اما بعد خسته میشید. حالا با یک پیوند اجباری که حس می‌کنید آزادیتون رو ازتون گرفته میمونید. میخواید بندها رو به زور باز کنید، اما در خودتون توانی نمی‌بینید. اگر هم روزی این کار رو بکنید، انقدر ویرانه پشت سرتون می‌سازید که دیگه اون آزادی به دردتون نمی‌خوره.

اولین کتابِ پساال‌کلاسیکو 🐢
        

27

روشنا

روشنا

1404/2/22

          «واقعیت ناپیدا» با زیرعنوان «سفری به گرانش کوانتومی»، کتابی علمی با نگارشی روان درمورد مسیر طی‌شده توسط فیزیک مدرن در قرن نوزدهم و بیستم و کشفیات جدید قرن بیست و یکمه.
کارلو رولی، نویسنده کتاب، فیزیکدان و از نظریه‌پردازان گرانش کوانتومی حلقه است که از جمله نظریه‌هاییه که سعی می‌کنه مکانیک کوانتومی رو با نسبیت عام سازگار کنه.

در بخش اول با عنوان «ریشه‌ها» مثل همیشه به یونان باستان میریم. جایی که شاید برای اولین بار دموکریتوس از مفهومی به نام اتم با عنوان کوچک‌ترین واحد سازنده جهان صحبت می‌کنه. گرچه مفهوم اتمی که دموکریتوس میگه با مفهوم فعلی یکسان نیست، اما نمیشه نوآوری دموکریتوس رو نادیده گرفت. بعد نوبت آیزاک نیوتن بزرگه، کسی که علم رو به جای اسطوره‌ها در جهان انسان نشوند و تفکر آدمی‌زاد رو برای همیشه تغییر داد: مکانیک کلاسیک نیوتنی که تا قرن‌ها بی‌رقیب بود و می‌تونست درصد زیادی از جهان اطرافمون رو توضیح بده. 
بعد از فارادی صحبت میشه، یک کتاب‌ساز فقیر لندنی که برای توضیح مغناطیس از مفهوم جدیدی به اسم میدان صحبت کرد. مفهوم میدان باعث به وجود اومدن یک تناقض در فیزیک نیوتنی شد. تناقضی که باید به دست اینشتین حل می‌شد.

در بخش بعدی، «شروع انقلاب» با دو انقلاب مفهومی که در قرن بیستم شروع شد روبه‌رو میشیم: نسبیت عام و مکانیک کوانتومی.
این بخش با اینشتین و نسبیت خاص در سال ۱۹۰۵ شروع میشه، انقلابی در فهم ما از ساختار فضا و زمان. رولی خیلی خوب اما طبیعتاً نه خیلی عمیق مفاهیم اصلی رو بدون ارجاع به ریاضیات یا فیزیک پایه خاصی توضیح میده؛ ولی طبیعتاً اگه دانش پایه‌ی بیشتری داشته باشید، از توضیحات ارائه شده لذت بیشتری هم می‌برید. مزیت دیگه کتاب اینه که مفاهیم فیزیکی رو در قالب تاریخی که طی کرده توضیح میده و همین باعث میشه شما با تاریخ فیزیک هم آشنا بشید.
خب حالا آماده‌ایم که سراغ زیباترین نظریه‌ی فیزیک بریم: نسبیت عام، شاهکار اینشتین در سال ۱۹۱۵. اینشتین برای اینکه بتونه گرانش عمومی رو با نسبیت خاص سازگار کنه، نسبیت عام رو ابداع کرد و گفت فضا-زمان خمیده همون میدان گرانشیه. و نیروی گرانشی در واقع همون فضا-زمانیه که در اثر جرم خم شده.
بعد از توضیح نسبیت، مکانیک کوانتومی شروع میشه. چگونگی شکل‌گیری مفهوم کوانتوم و سه نتیجه‌ی این نظریه یعنی دانه‌ای بودن، عدم قطعیت و رابطه‌مندی. کوانتوم قطعاً از عجیب‌ترین مسائلی خواهد بود که در عمرتون خوندید و احتمالاً بارها موقع خوندن به خودتون بگید امکان نداره! به قول خود رولی «فقط یک جوان در میانه دهه سوم زندگی خود می‌تواند گزاره‌هایی این چنین هذیانی را جدی بگیرد.»

در بخش سوم، مسئله گرانش کوانتومی شروع میشه. همون مسئله‌ای که خود رولی روش کار می‌کنه و در پی سازگار کردن مکانیک کوانتومی و نسبیت عامه. من بعد سال‌ها تلاش تازه داشتم از حرفای اینشتین و کوانتوم سردرمی‌آوردم که با این نظریه آشنا شدم و دیدم سخت‌تر از نسبیت هم گویا وجود داره. 😂 اما خوبی کتاب اینه که با وجود این‌که درست نمی‌فهمید چه خبره، یک دورنمای کلی از مفاهیم به دست میارید.

بخش آخر، «فراسوی فضا و زمان» فرضیه‌هایی که امروزه بیشتر از همه توجه فیزیکدانان و به طور خاص خود رولی رو جذب کردن، توضیح داده میشه. فصل «اطلاعات» و مبحثی که توضیح داد فوق‌العاده بود. حتماً حتماً بخونید. 
رولی در فصل آخر با عنوان «راز» خیلی کوتاه به دیدگاه علم به جهان می‌پردازه و کتاب رو تموم می‌کنه. گرچه خودم از طرفداران علمم ولی باز هم فصل آخر حس خیلی خوبی بهم داد. علم هرگز نمیگه جواب همه‌ی سوالات رو داره، منتها علم به خودش اجازه میده به همه چیز شک کنه و این ممکنه خیلی از علوم دیگه رو اذیت کنه. 😌
        

45

روشنا

روشنا

1404/2/3

          در سال ۱۹۷۱ هنگام بازسازی مسجد جامع صنعا در یمن نسخه‌های خطی کشف شدند که رونوشت‌هایی از قرآن بودند. بعد از پژوهش‌ها مشخص شد ظاهراً این پوست‌نوشته‌ها ۹۲۶ نسخه از قرآن هستند. نکته‌ی جالب اما این بود که یکی از این نسخه‌های قرآنی، دولایه بود. یعنی متن اولیه‌ای داشت که پاک شده و از نو نوشته شده بود اما در طی سال‌ها با واکنش‌های شیمیایی که اتفاق افتاده بود، رنگ خط زیرین عوض و پدیدار شده بود. اما این قسمت جالب ماجرا نیست، قسمت جالب اینه که قرآن زیرین اولین و تنها نسخه از قرآن‌های غیرعثمانی است که یافت شده و امروزه ما در اختیار داریم. قرآن غیرعثمانی چیه؟ قرآنی که با نسخه‌ی رایجی که امروز داریم و عثمان در دوران حکومتش منتشر کرده متفاوته. این اکتشاف سر و صدای زیادی به پا می‌کنه. این کتاب ترجمه‌ای از مقاله‌ای در همین مورده که توسط دو ایرانی که استاد دانشگاه‌های هاروارد و آکسفورد هستن، نوشته شده.

مواجهه من با این مسئله چطور بود؟ خیلی بده که اطلاعاتی که همین‌طوری از جامعه به آدم میرسه تا این حد ناقصه. من همیشه فکر می‌کردم رویکرد رسمی عالمان اسلامی اینه که قرآن‌ها از ابتدا نوشته و نگهداری شدن و قرآن امروز ما همونیه که مردم اون روزگار مکه می‌خوندن. و وقتی فهمیدم این‌طور نیست و حتی عالمان اسلامی خودشون به تکثر قرائات و مصحف‌های صحابه اشاره کردن واقعاً شگفت‌زده شدم. و اصلاً تازه الان قضیه‌ی نگهداری از قرآن برام منطقی شد. ماجرای یک‌دست‌سازی قرآن توسط عثمان رو هم که کلاً نمی‌دونستم.
خلاصه اگه مثل من براتون سواله که مگه میشه قرآن این همه سال مونده باشه و هیچ تغییری نکرده باشه و از این حرفا، اول این ویدیو رو ببینید و بعد اگه دوست داشتید بیشتر بدونید نگاهی به این کتاب بندازید. البته کتاب بیشتر متن پژوهشی برای افراد تاریخدانیه که در این حوزه مطالعه می‌کنن ولی برای فرد عامی هم توضیحات خوبی داره.
https://www.aparat.com/v/o81pd22
(پی‌نوشت: در فیلم گفته شده قرآن‌ها بعد از پیامبر نوشته شدن، اما در همین کتاب پژوهشی نویسنده‌ها دلایلی مبنی بر این موضوع میارن که قرآن نمی‌تونسته بعد از وفات پیامبر نوشته بشه و در همون دوران زندگی پیامبر نوشته شده.)
        

29

روشنا

روشنا

1404/1/3

عجب کتابی!
          عجب کتابی!
مدتی بود هوس خوندن یه کتاب با فضای قمار به سرم زده بود. یه روز که با بچه‌ها سرگرم بازی بودیم و همین حالات جنون بازی رو می‌دیدم، تو خلسه‌ای فرو رفتم که درجا تصمیم گرفتم قمارباز رو بخونم.
می‌تونم بفهمم در عرض چندماه میشه تبدیل به آلکسی شد اگر که یک بار مثل اون، قمار رو در حالت هیجان و ازخودبی‌خودی تجربه کنی. 
جنونِ بازیِ خطر همراه با میل روح به احساسات سرکش و تند و تیز انقدر آدمو جلو می‌بره تا حتی هستیش رو به خطر بندازه.

وسطای کتاب که بودم خیلی برام معمولی بود ولی با توجه به تجربیاتم از کلاسیک‌ها، گفتم باید تا آخرین لحظه صبر کرد. اواخر کتاب خیلی لذت بردم ولی ضربه‌ی اصلی آخر کتاب منتظرم بود. چند صفحه‌ی آخر کتابو برام شاهکار کرد.
این کتابو نخونید؛ اگر جایی در زندگی، یک بار ردی از این جنون رو در روحتون ندیدید. یک بار در زندگی کاری نکردید، فقط برای چشیدن حس تندوتیز پدیدآمده در روح.
آخرای کتاب رو با آهنگ shape of my heart بخونید. ترکیبی است در حد چیپس و ماست موسیر!
        

38

روشنا

روشنا

1404/1/1

          همون‌طور که از عنوان کتاب برمیاد، موضوع کتاب انسان‌شناسی مناسک عزاداری محرمه. کتاب مجموعه‌ای از چند مقاله است که با وجود تعدد موضوعات مورد بررسی، انسجام نسبتاً خوبی داره.

در بخش اول: «اسطوره‌شناسی ایران شیعی»، در ابتدا مبانی اولیه اسطوره‌شناسی گفته میشه و بعد در حد چند صفحه به محوریت عاشورا در این نظام اسطوره‌شناسی و لزوم بررسی این منسک برای شناخت جامعه شیعی ایرانی اشاره میشه.
 بخش دوم «مروری بر تاریخ مناسک عزاداری محرم»، از جمله بهترین بخش‌های کتاب برای من بود که مرور کلی بر تاریخ و نحوه‌ی عزاداری از زمان واقعه‌ی کربلا تا امروز داشت.
بخش سوم «منابع مناسک عزاداری»، درباره‌ی تحریفات رایج امروزی در این حوزه صحبت میشه و بعد نویسنده در بخش «مناسک عزاداری محرم در متون اصلی تشیع»، موضوع عاشورا و محرم در متون کلیدی تشیع از جمله اصول کافی و علل‌الشرایع رو بررسی می‌کنه و مروری هم بر سنت مقتل‌نویسی داره.
بخش چهارم «بحثی در باب جایگاه کتاب روضه‌الشهدا در فرهنگ شیعه» است که درباره‌ی چرایی این جایگاه هم صحبت میشه.
بخش پنجم «مسئله رنج در گفتمان کربلا با تاکید بر کتاب روضه‌الشهدا» هم از دیگر بخش‌های کلیدی کتاب بود که به کتاب روضه‌الشهدا از دید پاسخی به مسئله رنج نگاه میشه.
بخش پنجم «نخل عزاداری» درمورد نمادشناسی نخل عزاداری در یک سری استان‌های ایران به عنوان تمثیلی نمادین و متحرک از مکان قدسی صحبت میشه.
بخش ششم «یک مردم‌نگاری از محتوای مناسکی هیئت‌های عزاداری» است که تجربه‌ی خود نویسنده از یک هیئت عزاداری و بررسی جامعه‌شناسی اونه.
در بخش هفتم «هجوم نخبگان به مردم»، نخبگانی که مناسک عاشورا رو نقد می‌کنن، به چهار دسته تقسیم میشن و نویسنده ضمن بیان ویژگی‌های هر دسته، یک ویژگی مشترک برای همه بیان می‌کنه و اون هم غفلت از علت تحریفات مناسک عاشورا در زمینه اجتماعی، تاریخی و فرهنگی است.
در بخش هشتم و آخر کتاب، «مطالعات اجتماعی دین در ایران»، بررسی اجمالی چند کتاب جامعه‌شناختی پیرامون عزاداری محرم صورت می‌گیره.

باید دقت کرد این کتاب کاری با خود واقعه‌ی عاشورا نداره و موضوع بررسیش، فهم جامعه‌ی ایرانی شیعی از این واقعه است.
        

40

روشنا

روشنا

1403/12/25

در زندگی س
          در زندگی سه فلسفه وجود دارد و نه بیشتر. دوزخ، برزخ و بهشت. هرسه از همین دنیا شروع می‌شوند و تا ابدیت ادامه می‌یابند.
نویسنده در این‌جا به تحلیل سه کتاب از عهد عتیق می‌پردازد و در خلال آن سه فلسفه از زندگی را بیان می‌کند. 

فلسفه‌ی اول: زندگی به عنوان بیهودگی. دوزخِ روی زمین. دوزخ رنج نیست، ناامیدی و بیهودگی است. در این فصل، از کتاب جامعه گفته می‌شود. عجب فصلی، نفس‌گیر و دهشتناک! حتماً بخوانید، حداقل خود کتاب جامعه را.
فلسفه‌ی دوم: زندگی به عنوان رنج. تجربه‌ی برزخ با تحلیل کتاب ایوب. داستان ایوب تورات عجیب است و کمی با فرضیات ما از داستان‌های اسلامی نمی‌خورَد. جالب بود گرچه جواب خدا به ایوب را نفهمیدم و این‌که چطور در نهایت ایوب قانع شد.
فلسفه‌ی سوم: زندگی به عنوان عشق. بهشتی روی زمین. کتاب غزل غزل‌ها. شبیه شعرهای عارفانه‌ی حافظ و شاعران دیگر بود. لذت‌بخش هرچند با درکی ناقص.

نویسنده برای بعضی قسمت‌های کتاب هم دلیل کافی نمی‌آورد، فقط عقیده‌ی خودش رو توضیح میداد. البته شاید تحلیلش با کتاب مقدس همون دلیلش بود، ولی خب برای من کافی نبود. با بعضی قسمت‌های کتاب هم موافق نبودم. اما بینش‌های جدید و خوبی هم بهم داد.
        

25

روشنا

روشنا

1403/12/10

تجربه‌ای ب
          تجربه‌ای بی‌نظیر!
کلمات در وصف مدتی که با شاهنامه گذشت، واقعاً قاصرن.
داستان‌های کهن این مرز و بوم، اساطیری که همیشه نامشون رو شنیدیم و الان به لطف فردوسی می‌تونیم در روزگارشون پرسه بزنیم و به کند و کاو شخصیت‌های مختلف بپردازیم.

۱۵۰ صفحه‌ی اول کتاب مقدمه‌ای در وصف فردوسی، روزگار او و نوشتن شاهنامه است. بعد هم خلاصه‌ای از ماجراها و تحلیل کلی از کتاب ارائه میده.
در قسمت دوم منتخبی از اشعار ماجراهای مهم شاهنامه آورده شده و ماجراهایی که در فاصله‌ی بین اشعار اتفاق میفته رو خیلی خلاصه توضیح میده. در پانوشت‌های کتاب هم معنی کلمات ناآشنا و معنای بعضی ابیات آورده شده.

مدت طولانی‌ای بود که می‌خواستم شاهنامه رو شروع کنم. خوندن کتاب‌های جزئی در وصف یک شخصیت رو دوست نداشتم و می‌خواستم از اول بخونم. اما هر بار انقدر طول می‌کشید تا ماجراهای جذاب شاهنامه شروع بشه که وسط راه ول می‌کردم.
این بار اما با این کتاب شروع کردم و فوق‌العاده بود.
        

84

روشنا

روشنا

1403/11/23

          اصلاً فکر نمی‌کردم از کتاب خوشم نیاد و برام معمولی باشه!
اما وقتی نمایشنامه رو خوندم، هیچ چیز خاص و درخشانی درش ندیدم :( شاید برای همون دوران مناسب بوده و یا شاید این منم که نمی‌تونم درخشش اثر رو ببینم.
به هر حال برام شبیه نمایشنامه‌های سارتر بود. شعاری و دیالوگ‌های قصارِ زیاده از حد. گویا قسمتی معروف از کتاب در باب این است که رعیت از پند سیر است و بر نان گرسنه؛ انقدر این مطلب را با عناوین مختلف دیده و شنیده‌ام که شنیدن مستقیم و شعاری‌گونه‌اش از شخصیت زن در نمایشنامه لطفی برام نداشت.
دو قسمت رو اما خیلی دوست داشتم. یکی نیایش آخر داستان و دیگری هم جایی که سردار خواست از تازیان بپرسند «ویرانه چرا می‌سازند؟ آتش چرا می‌زنند؟ سیاه چرا می‌پوشند؟ و این خدایی که می‌گویند چرا چنین خشمگین است؟»
تکنیک استفاده شده از نظر تئوری جالب بود اما زمانی که در متن به کار رفت، برای من تا حدی تصنعی شد. بعد که فیلم ساخته‌شده رو دیدم از بازی خوب و به دور از تصنع بازیگران واقعاً متعجب شدم!
زبان استفاده‌شده در متن هم با وجود شبه کهن بودن بسیار روان است که نشانه‌ی تسلط بیضایی بر زبان پارسی است.
        

64

روشنا

روشنا

1403/11/15

از دلایلی
        از دلایلی که ال‌کلاسیکو رو دوست دارم همینه که فرصت خوندن کتابایی رو بهم میده که شاید خودم هرگز نمی‌خوندم.
نمایشنامه شاترتون، شرحِ رنجِ جوانی نابغه است. شاترتونِ شاعر که در ۱۱ سالگی شعرهای پخته می‌گفت بر اثر ناملایمات زندگی و درک نشدن توسط جامعه‌ی اطراف در ۱۷ سالگی خودکشی کرد. این تراژدی دست‌مایه‌ی اقتباس‌های فراوانی از جمله این نمایشنامه از آلفردو دووینی شد.
- تو چند سال داری؟
- فردا هجده ساله خواهم شد.
- کودک بینوا!
- بینوا؟ آری. کودک؟ نه... من هزار سال زیسته‌ام.

خود نمایشنامه رو خیلی پسندیدم اما ترجمه‌ی عجیب و غریبِ یک سری جاها، باعث شد ازش امتیاز کم کنم.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

14