معرفی کتاب ما، همه سهمی از زمین هستیم: سخنان سیاتل (رئیس قبیله سرخپوستان) به رئیس جمهور ایالت متحده امریکا در سال 1855 اثر سیاتل (رئیس قبیله دوامیش) مترجم امید خادم صبا

ما، همه سهمی از زمین هستیم: سخنان سیاتل (رئیس قبیله سرخپوستان) به رئیس جمهور ایالت متحده امریکا در سال 1855

ما، همه سهمی از زمین هستیم: سخنان سیاتل (رئیس قبیله سرخپوستان) به رئیس جمهور ایالت متحده امریکا در سال 1855

4.8
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

3

شابک
9786001301407
تعداد صفحات
46
تاریخ انتشار
1394/12/10

توضیحات

        
کلمات من چونان ستارگانی هستند که هرگز غروب نخواهد کرد. در سال 1855 رئیس جمهور آمریکا به سرخپوستان دوامیش تقاضای فروش سرزمینشان را ارسال داشت. برای آن ها درک این تقاضا آسان نبود، زیرا انسان را مالک زمین، آسمان، تازگی هوا و یا درخشندگی آب های زلال نمی دانستند. سیاتل رئیس قبیله دوامیش جواب نامه رئیس جمهوری آمریکا را با قطعه ای ادبی داد. قطعه ای پر از امید و حقایق، حقایقی که امروز بعد از 160 سال کم کم آشکار میشوند. ستارگانی که امروز ناخواسته شاهد نابودی آرام زمین هستند، شاید هنوز دیر نباشد اگر به آن ها گوش فرا دهیم شاید...

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به ما، همه سهمی از زمین هستیم: سخنان سیاتل (رئیس قبیله سرخپوستان) به رئیس جمهور ایالت متحده امریکا در سال 1855

نمایش همه

یادداشت‌ها

روشنا

روشنا

1404/4/7

          رئیس‌جمهور آمریکا، فرانکلین پیرس در سال  ۱۸۵۵ درخواستی مبنی بر خرید زمین و مهاجرت اجباری از سرخ‌پوستان قبیله‌ی سوکوامیش می‌کنه و رئیس قبیله، سیاتل، در یک سخنرانی بهشون جواب میده. این سخنرانی بعدها توسط هنری اسمیت یادداشت میشه و برای همین نسخه‌های مختلفی ازش وجود داره. طبیعتاً به زبان انگلیسی نسخه‌های ملایم‌تر و با تحریف بیشتر رایج شده و این یک سواله که مترجم از چه متنی استفاده کرده و بر چه حسبی این نسخه رو انتخاب کرده.
سیاتل میدونه مجبور به قبول درخواست رئیس‌جمهوره چون اگه این کارو نکنه، مردان سپید با اسلحه‌هاشون همه چیز رو نابود می‌کنن. اما سیاتل می‌پرسه چطور میشه زمین و آسمان رو خرید و فروش کرد؟ سیاتل از مقدس بودن زمین میگه و از مردان سپید متعجبه. از خشمشون در کشتن حیوانات و گیاهان، از حرصشون برای تملک زمین و از ماشین‌های آهنیشون که فکر می‌کنن مهم‌تر از بوفالوها و اسب‌هاست.
چطور قبلاً از حمایت آمریکا از اسرائیل تعجب می‌کردم؟ به هر حال الان برام عادی‌تر شده. متجاوزی از متجاوز دیگه حمایت می‌کنه.
سیاتل در نهایت میگه
«و مردمان به‌سان امواج دریا
می‌آیند و می‌روند.
حتی سپیدپوستان هم که خدا امروز در پناهشان گرفته است
و دوستانه با آن‌ها حرف می‌زند
نمی‌توانند از این سرنوشت نهایی
سرباز زنند...
زمان سفیدپوستان هم خواهد گذشت
شاید حتی زودتر از قبایل دیگر
-ادامه دهید به مسموم کردن بستر خود-
و شبی خواهد رسید که از بوی تعفن خود
از تنفس باز خواهید ایستاد.»
سیاتل، هنوز که هنوزه سپیدپوستان نه دست از کشتن برداشتن و نه پرودگار حمایتش رو از اون‌ها برداشته.
سیاتل تو گفتی این انتخاب برات یک معما است. که چرا خداوند اون‌ها رو برای سروری زمین انتخاب کرد؟ برای من هم جای سواله.
تو به حدی ناامید شدی که گفتی خداوند شما کودکان سرخش رو فراموش کرده. من هم گاهی همین‌طور فکر می‌کنم.
در آخر سیاتل میگه «شاید ما با هم برادریم، خواهیم دید...»
همین جمله‌اش من رو از نفرتم بیرون میکشه. در نهایت همه‌ی انسان‌ها شبیه به همیم. میخوام بفهمم چرا اروپایی‌ها و فرزندانشون، آمریکایی‌ها این کارو با سرخ‌پوستا و با فلسطینی‌ها کردن؟
از نفرت کورکورانه بیشتر از چیزای دیگه متنفرم. پس واقعاً خواهش می‌کنم اگه نظر دیگه‌ای دارید و منابعی می‌شناسید که میتونه توضیحی برای این اتفاقات بده که حاوی نفرت کم‌تری باشه، بهم معرفی کنید.
پ.ن: بهخوان تنها شبکه مجازیه که من در اون افکارم رو به اشتراک میذارم. بقیه شبکه‌ها پر از افراد متعصب، بدون تحمل سوال و عقاید متفاوت، پر از خشم و نفرت سرکوب‌شده است. نوشته‌ی فعلی یک سری افکار خام بعد از خوندن یک کتاب و تحت‌تاثیر اتفاقات معاصره و دوست ندارم یک یادداشت جنجالی و پر از دعوا بشه. پس ممنون میشم اگه در کامنت‌ها مراعات کنید و به نظرات مختلف احترام بذارید.
        

29