یادداشت روشنا

روشنا

روشنا

1404/6/5

قابیل، روا
        قابیل، روایت یک عصیان 
لرد بایرون واقعاً نویسنده‌ی باهوشیه! و سبک نوشتنش من رو به هیجان میاره.

کتاب نمایشنامه‌ای است در خصوص داستان معروف قابیل بر مبنای عهد عتیق.
اما نه چندان بر همان مبنا!
در این‌جا قابیل پرسشگری رنج کشنده و از شک در عذاب است. او همچون ایوب می‌پرسد که مجازات گناه ناکرده چرا؟ و همین‌طور چرا مرگی پس از زندگی؟
او با شیطان ملاقات می‌کند و ما شاه  گفت و گویی میان شیطان و قابیل هستیم و در نهایت هم می‌افتد آنچه نباید اتفاق می‌افتاد.
عصیان قابیل در این نمایشنامه بسیار قابل درک است و تصویرش از خدا موحش!
دو نکته برایم قابل توجه بود.
یکی دیدگاه زرتشتی به جهان و این موضوع که خیر و شر در نبردی ابدی هستند و انسان میان این دو مخیر. 
دوم این‌که نسل بشر از قابیل است و هابیل فرصت نیافت فرزندی داشته باشد.

🐌 چهارمین کتاب پساال‌کلاسیکو
      
110

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.