یادداشت‌های آرتا (19)

آرتا

آرتا

1403/11/16

          من بسیار دنبال کتاب‌های ایرانی‌ای گشتم که اون‌ها رو دوست داشته باشم؛ و زمانی‌که شما در ارتباط‌گرفتن با "شاهکار"های  یک زمینه دچار مشکل می‌شید، بسیار ممکنه که امیدتون رو در نتیجه‌گرفتن از دست بدید.

اما زمانی‌که متوجه شدم این کتاب رو دوست دارم، به این فکر افتادم شاید با مدرنیته‌ی تهرانی ادبیات داستانی ایران ارتباط برقرار نمی‌کنم و باید بیشتر سراغ کتاب‌هایی برم که در پیرامون زادگاه خودم رخ می‌دن و من توان درکشون رو دارم.

درباره‌ی خود کتاب، لازم به ذکره که انتقادِ سیاه‌نمایی بهش کاملاً وارده. من روایتی متفاوت از دفاع مقدس رو پسندیدم اما خواننده نباید تصور کنه که همه‌ی اونچه در این کتاب رخ می‌ده عین حقیقته. درباره‌ی بسیاری از رخدادهای تکان‌دهنده من از اشخاصی که اون دوران رو به چشم دیده‌ن پرسیدم و با قدرت ردشون کرده‌ن.

با این همه، کتاب به دل من نشست و اون رو در زنده‌نگه‌داشتن یاد و خاطره‌ی جنگ هشت‌ساله مؤثر می‌دونم. با رنجشون رنج کشیدم و زبونشون به گوشم آشنا بود و از کنار محله‌هاشون بارها گذر کرده‌م. اهواز تا ابد جایگاهی ویژه در قلبم داشته و خواهد داشت. 
        

0

آرتا

آرتا

1403/8/4

          دفتر پنجم از تصحیح و شرح پژوهشگر مهری بهفر، به یکی از بزرگترین تراژدی‌های تاریخ دنیا می‌پردازه؛ داستان رستم و سهراب.

عموماً حتی کسانی که اهل ادبیات نیستند هم این داستان رو شنیده‌ان، خود من پیش‌تر بارها اون رو به شعر و به نثر خونده بودم.

اینجوری بود که فکر می‌کردم، قرار نیست دوباره خیلی عمیق روم تأثیر بذاره... فکر می‌کنم بدونید که اشتباه می‌کردم.

پس از گذشتن هزار سال از روایت فردوسی و در دنیایی که اونقدر درش تراژدی در جریانه که اشکی برای ریختن بر سر اسطوره‌ها باقی نمی‌مونه، نبرد این پدر و پسر باز هم من رو نابود کرد=)

قدرت قلم بزرگانی مانند فردوسی و روایت‌های منحصربه‌فردی مثل رستم‌وسهرابه که به آدم قدرت داستان‌سرایی رو یادآوری می‌کنه و می‌فهمه، شاید تراژدی‌های دنیای خودمون اونقدر از این‌ها جدا نیستند.

و شاید، فقط شاید، اگر بچه‌های ما با این داستان‌ها بزرگ می‌شدن و درد جنگ و اهمیت ایستادگی دربرابر بیدادی و ستم رو درک می‌کردن، دنیایی که فردا می‌ساختن، بسیار بهتر از دنیای ما می‌بود.
        

9

آرتا

آرتا

1403/6/20

        دیدن مِی با یه نفر دیگه برای من هم شکنجه بود چه برسه به زوکو؛ ولی دیدن اینکه زوکو کنار ایستاد و از دیدن مِی با یه نفر دیگه چطور واکنش نشون داد، نشونه‌ی خوبی برای میزان تغییرش بود، زوکوی قدیمی کِی‌لو رو زنده‌زنده می‌سوزند=)

گرافیک این جلد از سری کمیک‌های آواتار تا به اینجای کار محبوب‌ترینم بوده؛ آرتیست سبک واقعاً زیبایی رو کار کرده.

رابطه‌ی زوکو و آزولا به مرحله‌ی تازه‌ای می‌رسه که به نظر من از رقابتشون برای حکومت بسیار نفس‌گیرتره.

پس از درگیری آنگ با دوراهی‌های شخصیتی جدی و رویارویی‌های سرنوشت‌ساز توی سری‌های گذشته، اینجا دوباره می‌تونیم تأثیر سبک‌‌باری‌ش رو توی شیوه‌ی حل مشکلات ببینیم، که به‌شخصه خیلی دوستش داشتم. ترکیب اون پسربچه‌ی بی‌خیال اول‌های سریال با آواتار بالغی که پس از ماجراجویی‌هاش متولد شد، واقعاً شخصیت دوست‌داشتنی‌ایه.

این جلد هم کنار جلد اول سه‌گانه‌ی اول، به کمیک‌های محبوبم از آواتار پیوست.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

آرتا

آرتا

1403/6/17

          این کمیک، داستان رو تقریباً درست بلافاصله در ادامه‌ی سریال از سر می‌گیره. با مفاهیم بسیار مهمی سروکار داره و خیلی جاها به شخصیت‌ها و فضایی که توی سریال انیمیشنی حفظ شد، وفاداره. واقعاً لیاقتش رو داشت با یه‌سری تغییرها، به‌جای سری کمیک، اسپین‌آف سریال باشه.

ادبیات ضدجنگ بی‌شمار نوشته شده و همه با تراژدی‌های معمولش آشنان. این کمیک می‌ره سراغ مفاهیمی که به‌اندازه‌ی کافی درباره‌شون صحبت نمی‌شه؛ مثل برقراری صلح، تأثیر جنگ در آمیختن فرهنگ‌ها، چگونگی حفظ فرهنگ بدون دریغ‌کردنش از دیگران... همیشه در روایت‌های به‌تصویر کشیده‌شده‌ی جنگ، صلح فقط یه پرده‌ی آخر با حال‌وهوای آرمان‌شهریه. اما اینجا ما با پیچیدگی‌هاش روبه‌رو می‌شیم و به فکر فرو می‌ریم.

از این بابت، واقعاً یه سریال اصلی وفادار مونده. انیمیشنی که همه‌ی گروه‌های سنی می‌تونن اون رو تماشا کنن و دوست داشته باشن، چون در عین سادگی و دلنشینی، عمیق و گیراست.

درنهایت، بی‌نقص نیست اما خوندنش رو به همه‌ی دوست‌داران آواتار توصیه می‌کنم.
        

17

آرتا

آرتا

1403/6/7

          باید توجه داشت که جرج گوچ کتابی به این نام نداره و کتاب تماماً تألیف مرحوم منصوریه. این تضاد مهم‌ترین ضعف کتابه و صحت خیلی از مطالب کتاب رو زیر سؤال می‌بره.

گذشته از حاشیه‌های همه‌ی آثار منصوری، کتاب در کنار روایت دوره‌های گوناگون زندگی ابن سینا، درباره‌ی موضوع‌های گوناگونی خواننده رو آگاه می‌کنه و به کتاب‌های بسیاری رجوع می‌ده. تا اگر به خود کتاب هم نتونید اعتماد کنید، به بسیار کتاب‌هایی که بهتون معرفی می‌کنه سری بزنید. که از این بابت برای من کتاب ارزشمندی بود و با بسیاری اثر مهم آشنا شدم.

در کل، اگر مطالب درون کتاب صحت‌سنجی بشن و منابعی که ممکنه مرحوم منصوری ازشون استفاده کرده باشه، در پیوستی از کتاب درج بشن و نام نویسنده‌ی جعلی از کتاب حذف بشه، می‌تونه اثر ارزشمندی بشه. اما لازمه که این اقدامات صورت بگیره تا بشه کتاب رو جدی گرفت.

تا اون زمان، ترجیح شخصی بنده کتاب معتبرتری هست و تلاش می‌کنم زندگی‌نامه‌ی معتبرتری از ابن سینا رو پیدا کنم.
با این همه برای کسی که جز اطلاعات کلی، بینشی نسبت‌به زندگی این دانشمند بزرگ نداشت، کتاب مفیدی بود و قطعاً پس از مطالعه‌ی زندگی‌نامه‌ی بزرگان دیگه، با کتاب‌های معتبرتر در زندگی ایشون دقیق‌تر خواهم شد.
        

6

آرتا

آرتا

1403/5/28

          شخصیت اصلی این روایت یک مزدور است؛ نه یک قاتل مشتاق کشتن، نه فردی در کشمکش وسوسه‌ی کشتن، یک مزدور. و من تابه‌حال به کتابی برنخورده بودم که به افرادی شخصیت ببخشد، که در جنگ‌هایی شرکت می‌کنند که هیچ ربطی به آن‌ها ندارد. این افراد در نظر من همیشه سایه‌هایی از ویژگی‌هایی بسیار ساده بودند و باید اعتراف کنم کتابی که مرا وادار به همدلی (empathy) با آن‌ها کند، برایم تازگی داشت.

کتاب مجموعه‌ای از دوگانگی‌ها را روایت می‌کند که مهم‌ترین آن عشق‌و‌نفرت است و در این راه، علاوه بر اشاره به مفاهیمی چون بیگانگی با میهن و پوچ‌یافتن زندگی، موازات غریبی را میان رخدادهایی برقرار می‌کند که به ظاهر هیچ ربطی با همدیگر ندارند. به شخصه هرگز فکر نمی‌کردم از موازات "خشونت یک مزدور در کشورهای عربی" با "اعدام منصور حلاج" بخوانم. و حتی اگر با موازات برقرارشده در این کتاب هم‌سو و راحت هم نباشم، تازگی و جذابیت آن‌ها را دست‌کم برای یک‌بار خوانش انکار نمی‌کنم. 
        

3

آرتا

آرتا

1403/4/8

          مشروح بازجویی‌ها و اتهام‌های وارده به فئودور داستایوسکی، که منجر به محکومیت وی و حتی کشیده‌شدن پای چوبه‌ی دار شد.

این کتاب گفتگویی بی‌واسطه با داستایوسکی است. همه‌ی کسانی که حتی یک کتاب از این نویسنده‌ی بزرگ خوانده باشند می‌دانند او چه روانشناس چیره‌دستی بود. با این همه، هرگز فکر نمی‌کردم فرصت این را داشته باشم تا این چیره‌دستی را در زندگی شخصی وی مشاهده کنم، که چگونه حکومت تزار و دلایلش برای مجرم‌شناختن وی، جوانی خودش و علاقه‌اش به محافلی که در آن شرکت گزید را روانکاوی می‌کند و به‌واسطه‌ی این دانشش درباره‌ی روانکاوی، می‌تواند استراتژی هوشمندانه‌ای برای دفاع از خود، بدون محکوم‌کردن هیچکس دیگری را در پیش بگیرد. 

این‌ها همه چشمه‌ی کوتاهی ساخته‌اند به تجاربی که روح او را دگرگون کرد و بر جهان‌بینی و عقایدش تأثیر شگرفی گذاشت.

فرصت بسیار ویژه‌ای است که آدم بتواند با شخصیت نویسنده‌ای که تحسین می‌کند آشنا شود؛ فرصتی که درباره‌ی نویسنده‌های معدودی فراهم است و خوشحالم یکی از آن معدود نویسنده‌ها، نویسنده‌ی بزرگ روس، فئودور میخائیلویچ داستایوسکی است.
        

2

آرتا

آرتا

1402/11/20

          داستان‌های داستایوسکی تب‌آلودند؛ این بهترین واژه برای توصیف آن‌هاست. در یک لحظه شخصیت‌ها از خودبی‌خود شده و از پوسته‌ی شناخته‌شده در جامعه‌ی خود بیرون آمده و در نطقی بلندبالا و پرخروش، حقایقی درهم‌پیچیده دفن‌شده از روح و شخصیت خود را افشا می‌کنند.

یادداشت‌های زیرزمینی، نمونه کوتاه و جامعی از این ساختار است. شخصیت اصلی، از انسان‌های پیرامونش بسیار نفرت دارد. وی که همچنان بنابر طبیعت غریزی انسان موجودی اجتماعی است، تلاش‌هایی برای ارضای این غریزه‌ی خود می‌کند و در اثنای این تلاش و موفق‌نشدن، بدتر و بدتر در انسان‌ستیزی فرو می‌رود. هرچه بیشتر اضطراب موقعیتش باعث می‌شود در ارتباط با دیگران -که باور دارد قطعاً از او کِه‌ترند- شکست بخورد، بیشتر به آن‌ها تنفر می‌ورزد.

نسخه‌ای که من از این کتاب در دست دارم، ترجمه‌ی شیوایی از حميدرضا آتش‌برآب همراه با چهارده تفسیر است. برداشت خودم از کتاب رو پس از خوندن تفسیر‌ها، به این برداشت نخستین اضافه خواهم کرد:)

        

6

آرتا

آرتا

1402/6/7

             شاهنامه‌ی فردوسی، کلیات سعدی، دیوان حافظ، دیوان شمس، مثنوی معنوی، اخلاق ناصری، مقالات شمس، التفهیم، آثارالباقیه...
   فهرست کتاب‌های کهن ادبیات پارسی، در موضوع‌های گوناگون و خواه به نظم و خواه به نثر، بسیار بیش از این‌ها ادامه دارند. کتاب‌هایی که نفس حقیقی هویت ایرانی را به ما می‌آموزند؛ ولی هرکدام از ما چند تا از این کتاب‌ها را خوانده‌ایم؟
   اگر بخواهیم منصف باشیم، شماری از ما که "تلاش کرده‌اند" ادبیات کهن پارسی را مطالعه کنند اصلاً کم نیستند؛ آنچه کم است، شمار آن‌هایی است که موفق شده‌ا‌ند. یکی از اصلی‌ترین بهانه یا دلیل‌هایمان هم این است که این نوشته‌ها هرکدام درهم‌تنیده با دشواری ویژه‌ی خود هستند. یکی مفاهیم عرفانی دشواری را دربرمی‌گیرد و دیگری واژگان و کنایه‌ها و دستور کهن فراوان دارد.
  اینجاست که پژوهشگران ادبیات به کمک ما می‌آیند.
  تصحیح انتقادی و شرح یکایک ابیات مهری بهفر، همه‌ی آن‌چیزی است که ادعا می‌کند و بیشتر. در این مجموعه تک‌تک ابیات از نظر گذرانده شده و برای خواننده‌ی امروزی گرد آورده شده‌اند. واژگان ناآشنای هربیت همراه ریشه‌شناسی‌شان، کنایه‌ها و استعاره‌ها، استناد به منابع مهم اساطیری و تاریخی برای شناساندن رسوم و افراد و رخداد‌ها، اطلاعات کلی‌ای هستند که برای تک تک ابیات شاهنامه در این مجموعه گردآوری شده‌اند.
   ارزش این کتاب برای من در واژه‌ها گنجانده نمی‌شود و تا ابد مدیون بزرگانی همچون مهری بهفر هستم که با همچین کتب نفیسی به کسانی چون من کمک می‌کنند تا بتوانیم شاهنامه را بخوانیم و از آن بیاموزیم.

   در دفتر یکم، بخش‌های زیر از شاهنامه بررسی شده‌اند:
دیباچه 
پادشاهی کیومرث سی سال بود
پادشاهی هوشنگ چهل سال بود
پادشاهی تهمورث سی سال بود
پادشاهی جمشید هفت‌صد سال بود
پادشاهی ضحاک تازی هزار سال کم یک روز بود
پادشاهی فریدون  پانصد سال بود

   در آخر برای همه‌ی عزیزانی که دوست دارند شاهنامه بخوانند یا مطالعه‌ی فراتری از آن داشته باشند و این کتاب را برمی‌گزینند، اما شاید زمان انجام این کار را نداشته باشند پیشنهادی دارم. با هرچه می‌توانید آغاز کنید؛ یک یا پنج بیت اهمیتی ندارد. با یک یا پنج بیت در روز آغاز کنید و روزی به خود خواهید آمد و می‌بینید شاهنامه را تمام کرده‌اید، کاری که شاید هرگز گمان نمی‌کردید فرصت کنید انجام دهید:)
        

9

آرتا

آرتا

1402/5/31

             "زمانی‌که سازمانی خودش را براساس چیستی معرفی کند، تا ابد فقط می‌تواند همان چیستی را ارائه دهد."

مدت‌زمانی است که تلاش می‌کنم کتاب‌هایی درباب مدیریت و کارآفرینی مطالعه کنم و هربار شکست می‌خورم. هربار، تا این کتاب، "با چرا شروع کنیم".
همیشه درست یا غلط احساس کرده‌ام کتاب‌های این حوزه تنها چیزهایی را بازگو می‌کنند که همین الآنش هم آن‌ها را می‌دانم و اگر هم مفهوم به‌دردبخوری در خود گنجانده باشند، آنقدر آن را با جمله‌بندی‌های متفاوت بازگو می‌کنند که معنی خود را از دست می‌دهد.
اشتباه من در اینجا هم بود که کتاب‌های حوزه‌ی مدیریت همیشه نباید حقیقت تازه‌ای به ما بیاموزند، گاهی این ذهنیت ماست که نیاز به شکل‌گیری دوباره دارد.
این کاری است که سایمن سینک در کتاب خود انجام می‌دهد و با او موافق هستم که "ذهنیت چرایی‌گرا" آن‌قدر بااهمیت و گم‌گشته است که باید ردپای آن را در صنایع و شرکت‌ها و انسان‌های پیشگام تاریخ معاصر را به‌خوبی بررسی کرد و آن را بازآموخت.
در دلِ یادگیری اینکه با چرا شروع کنید، سینک داستان برخاستن و سقوط بسیاری نوآور و شرکت را نیز برایتان می‌گوید. بیشترین شرکت‌هایی که در کتاب از آن‌ها یاد می‌شود اپل، ساوث‌وست، مایکروسافت هستند. از آنجایی که کتاب در سال ۲۰۰۹ نوشته شده است، بسیاری از این نمونه‌هایی که در آغاز می‌آورد برای خواننده‌ی امروز ملموس نیستند و ما در آخر کتاب دلیلش را متوجه می‌شویم. این شرکت‌ها در روزگار ما آن‌چنان از چرایی خود جدا شده‌اند که ما دیگر آن چرایی را نمی‌شناسیم و نمی‌توانیم تصور کنیم روزگاری با معرفی چنین چرایی‌ای به موفقیت رسیده‌اند.
در ادامه لینک دو تبلیغ از اپل که در کتاب هم از آن‌ها یاد شده را قرار می‌دهم. پیشنهاد می‌کنم حتماً ببینید.

https://youtu.be/VtvjbmoDx-I
https://youtu.be/0eEG5LVXdKo

من نسخه‌ی نشر آموخته، ترجمه‌ی علیرضا خاکساران را مطالعه کردم؛ ترجمه‌ای بسیار سلیس و روان بود و مترجم تلاش کرده هرازگاهی نمودهایی ایرانی را در پانویس بیاورد.
فکر می‌کنم هرکسی که قرار است کوچکترین بخشی از یک نوآوری یا رهبری باشد، از خواندن این کتاب بهره‌ی بسیار خواهد برد. "با چرا شروع کنیم" کتابی پر از شخصیت‌های الهام‌بخش است که در کنار مضمون اصلی بسیاری حقیقت دیگر را نیز به خواننده می‌آموزند.

   "توانایی اینکه هرروز و هرروز ادامه دهید، به چیزی بیشتر از این نیاز دارد که بدانید چه قانونی باید تصویب شود."

        

3

آرتا

آرتا

1402/5/23

          "این کتاب روایت فرزند پادشاهی است که با بی‌تدبیری خود ایران را در کام حمله‌ی مغول فروکشاند. در یورش سرد، جلال‌الدین دستخوش بازی سرنوشت می‌شود و باید دید، آیا می‌تواند تاریخ را برای همیشه تغییر دهد و بر مغول پیروز آید؟"

انتقادهام به این کتاب رو از شخصیت‌پردازی اون آغاز می‌کنم. آرکِ شخصیت‌ها -سفر درونی هر شخصیت هنگام رقم‌خوردن پیرنگ- بسیار سریع نمود پیدا می‌کنند که برای من باورپذیر نبود؛ به‌ویژه برای شخصیت ریحانه که بدون رخدادی که اون رو تغییر بده، رویه‌ی خودش رو با جلال‌الدین ناگهان،به‌کلی عوض می‌کنه. درباره‌ی جلال‌الدین هم این آرک شخصیت در طی شاید یک فصل کتاب رخ می‌ده، به‌طوری که این دو نمود از یک شخصیت، به نظر من دو شخصیت بسیار متفاوت اومدن. نکته‌ای که در آرک‌های شخصیت باید رعایت بشه، اینه که شخصیت پس از تحول خودش، هنوز هم ویژگی‌هایی از خودِ پیشینش رو حفظ می‌کنه، یا با گذر بازه‌ای منطقی از زمان دچار تحول کامل می‌شه و به اصطلاح کوبیده و از نو ساخته می‌شه! هیچ‌کدوم از این دو برای شخصیت جلال‌الدین رعایت نشدند؛ ناگفته نماند که کلِ رخدادهای اصلیِ تغییردهنده‌ی جلال‌الدین علاقه به یک زن برای زیبایی ظاهری‌ش و اسارتی دوروزه هستند. بسیاری از شخصیت‌ها هم با اینکه نقشی مهم داشتن، از جمله ملکشاه، اصلاً درطول داستان بهشون پرداخته نشد.

ضرباهنگ داستان بسیار کنده و بیش از نیمی از اون، به جزئیات ملال‌آور و طولانی تن‌پروری و سلطنت‌خواهی یکباره(!) و پارانویای جلال‌الدین می‌گذره؛ ما هرگز نمی‌فهمیم چطور در زمان جنگ، سلطان چنین مدت درازی رو به هیچ‌کاری‌نکردن می‌گذرونه و همچنان در امنیت باقی می‌مونه. این بزرگترین نقص پیرنگ یورش سرده.

در پایان، کتاب ارزش یک‌بار خوندن رو داشت تا بار دیگه به یاد بیاریم چه افراد بی لیاقتی به این خاک حکم‌رانی کرده‌اند. با این حال نقص‌های پیرنگ بیش از اونی بودن که بخوام دوباره سراغ یورش سرد برم یا به کسی پیشنهادش بدم.
        

4