معرفی کتاب خنده سرخ اثر لئونید نیکلایویچ آندری یف مترجم حمیدرضا آتش برآب

خنده سرخ

خنده سرخ

4.1
24 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

36

خواهم خواند

44

شابک
9786002538529
تعداد صفحات
152
تاریخ انتشار
1401/10/30

توضیحات

        خنده سرخ نخستین بار در 1905 و در ویژه نامه مجله دانش روسیه که به یاد آنتوان چخوف تقدیم شده بود، در کنار آثار ارزشمندی از گورکی و کوپرین و بونین به انتشار رسید (چخوف در 1904 و پیش از پایان خنده سرخ فوت کرد.) اثر را ماکسیم گورکی ضمن نامه ای به آندری یف بسیار ستود و آن را به غایت مهم و بهنگام و گیرا دانست. رمان بر خوانندگان و منتقدان روسی تاثیر چشمگیر و حیرت آوری داشت و بلافاصله در همان سال به چندین زبان ترجمه شد.
      

لیست‌های مرتبط به خنده سرخ

نمایش همه
خنده سرخسفر به انتهای شبدر جبهه  غرب خبری نیست

ادبیات ضدجنگ

56 کتاب

قرار است وجود خود را بفروشم. قرار است نیست شوم، غرق در شومی و پلیدیِ جنگ. می‌خواهم خود را فدا کنم. از وجودم چیزی نخواهد ماند. نمی‌دانم این کار را چرا انجام می‌دهم، می‌دانم وجودم زخم خواهد دید. شاید زخمش هیچگاه التیام نیابد. اما انجامش می‌دهم. چرا؟ ضروری است؟ برای روحم تحمل این زجرِ مطالعه‌ٔ ادبیات ضدجنگ ضروری شده است. چرا؟ معمولا شرح علتِ امورِ ضروری کارِ سختی است. علتی ندارم برایش. توجه‌ام به آن جلب شده است، قوای ذهن‌ام را اشغال کرده است و وجودم معطوف به آن شده است. پس انجامش می‌دهم و زجر می‌کشم. اینجا لیستِ آثار ادبیات ضدجنگی که پیدا کرده ام را قرار می‌دهم (مشخصا ترجمه‌ها و آثار فارسی را. چون هدفم فهم جامعهٔ ایران است). حتما برای هرکدام از این کتاب‌ها که بخوانم، مرور خواهم نوشت و سعی خواهم کرد تکه تکه تصویرِ کلیِ ادبیات ضدجنگی را که می‌خواهم معطوف به فهمِ جامعهٔ ایران باشد را تکمیل کنم. اصلا ادعا چیه؟ باور دارم که ادبیات تصویری از جامعه را نشان می‌دهد، این بدان معنا نیست که تصویرِ تمام جامعه در ادبیات منعکس می‌شود (هیچ اثر و روایتی نمی‌تواند همه‌چی را به تمامه در خود بازنمایی کند) و این گزاره بدان معنا نیز نیست که ادبیات چیزی جز بازنمایی جامعه نیست، یعنی کارکردهای دیگری نیز برای متنِ ادبی قابل تصور است. در کنار این، باور ندارم که برای فهمِ جامعه نوعی متن‌بسندگیِ ادبیات‌پایه مکفی و از قضی حتی ممکن است؛ یعنی ادبیات مفری برای فکر در باب جامعه است و فهمِ جامعه طبیعتا و قطعا منحصر در متنِ ادبی نیست. پس، متنِ ادبی به فراتر از خود (تاریخ و جامعه) ارجاع دارد و از این حیث منطقی است که برای فهمِ جامعه بتوانیم ادبیات را فراخوانی کنیم. در این لیست، که تا اینجا بدونِ جست‌وجوی روشمند و صرفا با پرسان پرسان گشتن، سرچرخاندن و بُر خوردن میانِ کتاب‌ها تشکیل شده است، سعی کردم به جوانب مختلفِ چیزی که بهش "ادبیات ضدجنگ" می‌گیم توجه داشته باشم. در نهایت هیچ ادعایی ندارم و با تمام وجود گشوده هستم به هر اتفاقی که در این مسیر بیافتد. هیچ چیز را مفروض نخواهم گرفت جز اینکه "جنگ سراسر پلیدی است و چیزی در جنگ پرتویی از روشنایی ندارد." این لیست را بسیار ادیت/ویرایش خواهم کرد. حتما اگه نکته‌ای هست، اثری را جا انداخته ام، اثری را به اشتباه در لیست قرار داده و خلاصه هرچه بود خیلی خوشحالم می‌کنید بهم اطلاع بدید. اگر در این مسیر به هر کدام از کتاب‌ها رسیدم که دوست داشتید همخوانی کنیم، البته باید جدی و ضربتی باشید، بهم خبر بدید. شاید بتونیم هماهنگ کنیم و هم‌فهمی کنیم با کتاب‌ها. جا دارد از همهٔ کسانی که در مورد این دغدغه باهاشون حرف زدم و توی پیدا کردن آثار بهم کمک کردن تشکر کنم. مشخصا از علی آقای عقیلی‌نسب عزیز که واقعا زیادی کمکم کرد. دمت‌گرم مرد 🙏✌️ پی‌نوشت: لیست ابتدایی است و هرچی ایراد است برگردهٔ منه و حتما بهم اطلاع بدید. خوشحال می‌شم.

69

یادداشت‌ها

          "جنون و وحشت..." نخستین جمله‌ی داستان است، تعریفی برای هیولای جنگ. نیمه‌ی اول داستان سرشار از شگفتیِ ناباورانه است، تصویرسازی‌های دقیق و هولناک از میدانِ جنگ که هر سربازی را مجنون و وحشت‌زده می‌کند اما نیمه‌ی دوم داستان که بخش جوندارِ داستان است، روایتی نه درباره جنگ بلکه درباره تاثیر جنگ بر کسانی است که پشتِ جبهه‌ها در منطقه‌ی امن مانده‌اند و تنها از جنگ سایه‌ای هولناک را می‌بینند. جنون خصیصه‌ی این داستانِ تلخ است، پایانی برای هرآن‌کسی که صدای سوتِ خنده‌ی سرخِ جنگ را از دور شنیده باشد.

عموم ادبیات ضدجنگ حال فسرده‌ی افسری را روایت می‌کند که جنگ را درک کرده و از بهت و حیرتی صحبت می‌کند که هم‌زیستانِ فردِ از جنگ برگشته نسبت به او، رفتارش، حرف‌هایش و وجودش دارند. آندریف در این رمان به دو جهت ساختار ادبیات ضدجنگ را شکانده و از زاویه‌ای دیگر جنگ را روایت می‌کند. 
نخست آنکه، جنگ برای همه ما عرصه جنون پرسروصدای مهیبی است که سرشار از صدای تیر و شلیک و خمپاره است اما آندریف با دقت به سکوت جنگ گوش سپرده. وجهه‌ی روایت‌ناشده جنگ که کمتر کسی از آن صحبت کرده است.
و سپس، جنگ را نه در سر و زندگیِ یک سرباز بلکه در زندگیِ بازمانده‌ای روایت می‌کند که جنگ را ندیده و به جنگ نرفته و از جنگ تنها واگن‌های پر از مجروح که از جبهه‌ها بازگشته‌اند را دیده است.

یک شاهکار...
در خواندنش شک نکنید...
        

41

          ‌به نام او

️چند روز پیش گفتم که از فلان نشر به‌خاطر گران‌بودن کتاب‌هایش، کتابی نمی‌خرم، قسمت این شد که با فاصله کم از آن حرف بر روی دو تا از کتابهایش معرفی بنویسم البته من این دو کتاب را نخریده‌ام بلکه هدیه گرفته‌ام وگرنه با مجموع قیمت پشت جلد این دو کتاب می‌توانستم کتابهای اساسی‌تر و واجب‌تری برای خودم بخرم.

️اول از آن عزیزی که این هدیه را داد و همچنین ناشر محترم به‌خاطر این ضدتبلیغ ابتدایی پوزش می‌طلبم و البته از ناشر این گلایه را هم دارم که کتاب خوبت را به قیمت منصفانه‌تری عرضه کن درست است که گرانی است ولی این‌قدرها هم نیست ما خودمان دستمان در کار است :)

️بگذریم پیش از این از آندری‌یف دو اثر خوانده بودم که هر دو کتاب با قلم حمیدرضا آتش‌برآب ترجمه شده بود، "یادداشت‌های شیطان" و "داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند" این دومی را بسیار پسندیدم و به چند نفر از دوستانم هدیه دادم. لیانید آندری‌یف از نویسندگانِ جوانی است که در سالهای منتهی به انقلاب اکتبر به شهرت رسیدند. او هم‌نسل کسانی چون چخوف و گورکی است البته نه به بزرگی و اهمیت آن‌ها. ولی هرچه هست آثار درخوری را در آن سال‌ها منتشر کرده که در ادبیات پربار روسیه حائز اهمیت است، به‌قولی حتی آثار یک دست‌دوم روس هم خواندنی است.

️"یادداشت‌های اینجانب" و "خنده سرخ" دو نوولا یا رمانچه یا داستان بلند است که در همان سالهای آستانه انقلاب نوشته شده‌اند. آندری‌یف در اولی تحت‌تاثیر داستایفسکی است. داستان از زبان پیرمردی متهم به قتل که دچار زوال عقل هم شده روایت می‌شود و رویکردی روان‌شناسانه دارد. دومی که من آن را بیشتر پسندیدم یک اثر ضدجنگ است و با توجه به اینکه در آن سال‌ها این نوع رمان مرسوم نبوده برای نویسنده امتیازی محسوب می‌شود. داستان از زبان یک مجروح جنگی است.

️ترجمه هر دو را دوست داشتم ولی همچنان بهترین اثری که از آندری‌یف خواندم، "داستان هفت نفری که به دار آویخته شد‌ه‌اند" است، امیدوارم هرچه زودتر این اثر که سال‌هاست در بازار کتاب نایاب است، تجدیدچاپ شود.
        

30