یادداشتهای مبارکه اکبرنیا (42) مبارکه اکبرنیا 5 روز پیش ماهی ها به دریا بر می گردند مرضیه اعتمادی 3.7 28 نفس عمیقی میکشم و سعی میکنم یادداشت خوبی بنویسم😅 در روی جلد کتاب میخوانید که کتاب " روایت همسایگی با یک خانوادهی فلسطینی" است. بعد در صفحهی دوم یا سوم روی این مسئله تاکید میشود که اطلاعات برآمده از ساعتها مصاحبهست و واقعی. خب مخاطب کتاب را شروع میکند. کمی که پیش میرود و اگر شناختی از نویسنده و کارهای قبلش داشته باشد برایش سوال ایجاد میشود که خانم راوی و سهیل کیست؟ مگر روایت نبود؟ یعنی خانم اعتمادی به نقل از فرد دیگری نوشته؟ دست به دامان تحقیق و جستجو میشود و باز هم سر درنمیآورد که چه شده؟ چه خبر است؟ این شلمشوربا چیست؟ داستان است؟ واقعیت است؟ چیست؟ الحمدالله در شناسنامه کتاب هم چیزی نیامده. بعد دوستی برایت میگوید که این ادامهی کتاب " الی..." خانم غفارحدادی است که دادهاند خانم اعتمادی بنویسند. یعنی مخاطب ارزش کمی توضیح را مثلا در مقدمه نداشت؟ یعنی فقط من نمیفهمم که چه شده؟ خانم اعتمادی در بستر داستان و شخصیتهای خیالی به گونهای مصاحبهها را پیاده کردند و به زور و با اصرار زیاد مطالب را پیوند زدهاند. من انصافا خودم را بیچاره کردم که کتاب را تمام کنم. هیچ کشش و جذابیت و قلابی نداشت. اصلا دوست نداشتی بروی صفحهی بعد. چرا؟ چون تعلیقی برایت وجود نداشت. شخصیت راوی برایم خیلی میلنگید. تغییر و تحولش هم و آخر چرا باید از چنین بستری استفاده کرد؟ هیچ کدام از نقاط دراماتیک اثر درنیامده. میخوانی و رد میشوی. نه تاثیری نه تاثری. اطلاعاتی که راجع به فلسطین میدهد تکراری و در حد مطالب ابتداییست. فقط برای افرادی مناسب است که هیچ چیزی از فلسطین ندانند. مدام فکر میکردم اگر بنا به داستان بود چرا از زوایه اول شخص استفاده نشد که کمی کار را دربیاورد. اصلا چرا خود طوبی شخصیت اصلی نباشد؟ وقتی یک سوم پایانی کتاب را به تنهایی روایت میکرد؟ جزئیات و حسو حال هم درنیامده. احساسم این است که مصاحبهها خیلی کلی و بدون جزئیات بوده و نویسنده خواسته جای خالی را با چنین ترفندی پُر کند. بعدتر فهمیدم کتاب برای نوجوان است. واقعا؟ امیدوارم که این مسئله درست نباشد. از چه لحاظ ممکن است قصهی زن بارداری و همسرش برای نوجوانی مناسب باشد؟ اصلا محض رضای خدا کتاب یک نوجوان هم نداشته! باز هم اینجا چیز دیگری به ذهنم میرسد که نمیگویم! من قول داده بودم که کتابهایی با چنین مضامین را اینطور نقد نکنم ولی خانم اعتمادی من به عنوان یکی از مخاطبهایتان ناراحت و عصبانیام! بابت اینکه حس میکنم ارزشی برایم قائل نیستید! آیا هدف فقط چاپ کتاب است یا چاپ کتابی تاثیرگذار؟ هدف چیست؟ از شما بعید بود. 0 2 مبارکه اکبرنیا 1404/5/8 مجله مدام: رفاقت مبارکه اکبرنیا 4.2 3 جای بخش رو به رو در این شماره خالی بود. البته که در یکی دو شمارهی اخیر این بخش چندان قوی هم نبود. از شماره اول تا اینجا تنها شمارهای بود که اکثر روایتها و داستانها را دوست داشتم. البته به غیر از داستان خودم😅🤦♀️ از حالا منتظر شمارهی بعدم و جای خالیاش آزاردهندهست. اگر اهل مدام نیستید، حتما پیشنهاد میکنم. 3 9 مبارکه اکبرنیا 1404/4/30 پرتگاه پشت پاشنه مجید اسطیری 3.2 17 *هرکس که حس میکند پرتگاهی عمیق درست پشتِ پاشنهی پایش هست، باید این کتاب را بخوابند.* هر فردی که به *ناامیدی مطلق* رسیده و فکر میکند کار تمام است. راستش چون برچسب *"رمان"* بر این کتاب خورده نمیدانم چقدر واقعیت و چقدر خیال بوده اما خب در این سالها کم ندیدیم آدمهایی مثل علی جعفری را. درواقع شهید عبدالبصیر جعفری را. در کنار محتوای خوبی که کتاب دارد دو سه اشکال بزرگ هم با خودش تا پایان میکشد و میبرد. *یک*، زبان ناملموس و غیریکدستی که مدام تغییر میکند. *دو*، پرشهای زمانی بسیار زیاد مخاطب عامی که تجربههای نخست کتابخوانیاش باشد را سردرگم و دلزده میکند. *سه*، آوردن یک بخش تمام انتزاعی تحت عنوان پرندهی آبی که ضرورت حضورش آن هم تا آخر کتاب واقعا حس نمیشد. شخصیتپردازیهای شخصیتهای فرعی هم آنطور که باید قوی و جاندار نبود. نویسنده این کتاب را با الهام از زندگی *شهید عبدالبصیر جعفری از تیپ فاطمیون* نوشته اما اینکه نمیدانیم تا چه سطحی الهام است و چقدر واقعیت، از *اثرگذاری* کار میکاهد. مخاطب همیشه دنبال کسیست که عینا شبیه خودش باشد و البته واقعی و نجاتیافته تا بتواند دست توی دستش بگذارد. به نظرم با توضیح کوتاهی در ابتدای کتاب این مسئله برطرف میشد. با این همه حتی از زندگی الهام گرفته شده از این شهید، بسیار متاثر شدم. اینکه تلاش شود از شهیدی *قدیسسازی* نشود و مسیری باورپذیر را نشان دهیم، واقعا ستودنیست. از آقای اسطیری ممنونم که مرا با این شهید آشنا کردند و امیدوار به اینکه تا دم سقوط وقت برای نجات است. #پرتگاه_پشت_پاشنه #همیشه_سرمون_توی_کتابه #حلقه_کتابخوانی_مبنا 0 8 مبارکه اکبرنیا 1404/4/29 هزار تو پرستو علی عسگرنجاد 4.5 6 هزارتو روایت دختران ایران است. خودم را که دختر، همسر و مادر هستم، میان روایتها پیدا میکردم. سطح روایتها یکدست نیست. بعضی خیلی خوب و بعضی حتی روایت هم نبودند. اما واقعا از خواندنش پشیمان نیستم. روایت خانم علیعسگرنجاد که در پایان آمد را خیلی دوست داشتم. خدا قوت به همهی دوستان و ممنون از نشر سورهی مهر بابت حمایت چنین سوژههایی. 0 5 مبارکه اکبرنیا 1404/4/23 ناخن کشیدن روی صورت شفیع الدین قاسم فتحی 3.8 4 سوژه جدید و جالب زبان خوب اتفاقها و کشمکشها به اندازه اما یکجاهایی نارسایی مفهومی داشت و بعضی اتفاقات مبهم بود. کتاب خیلی کوتاهی هست و به نظرم خوندن از یک نویسنده جوان و تازهنفس دلچسب باشه. البته خیلی کم حاوی صحنههای تلخ و منزجرکننده هم هست. 0 8 مبارکه اکبرنیا 1404/4/21 خاکسپاری دوم بانوی مرگ نیما اکبرخانی 4.3 48 یک رمان جنگی/ امنیتی از نیما اکبرخانی. مهمترین نکتهاش برایم این بود که از شهدا اسطورههای تکرارنشدنی نساخته. مخصوصا یکی از شخصیتهای اصلی کتاب که از نوجوانیاش با او همراهیم. گذاشته مخاطب بعد از پایان کتاب خودش اسم قهرمان را رویش بگذارد. زبان کتاب خیلی معمولی است شاید به خاطر مخاطبش که نوجوان است. آخرها هم نویسنده نزدیک به منبر رفتن کرده و دوست داشتم قصه را ادامه بدهد. در کل کتاب پرهیجان و تعلیقیست که مدتی بعد از شروع درگیرتان میکند. یک سوال بزرگ هم داشتم که آیا این اتفاقها الهام گرفته از واقعیت است یا خیال محض؟ کاش واقعی بودند :) 1 3 مبارکه اکبرنیا 1404/4/18 خانه کتاب بازها معصومه امیرزاده 4.3 12 محتوای کتاب بسیار غنی و پُربار است برای هر پدر و مادری که دغدغهی کتابخوان کردن فرزندانشان را دارند. حتی برای افرادی هم که هنوز فرزندی ندارند هم به نظرم مفید خواهد بود. نحوهی برخورد نویسنده با فرزندانش نکات تربیتی زیادی را غیرمستقیم نشانتان میدهد. فقط از کتاب نباید انتظار یک متن روایی داشته باشید. زبان ساده و روان است اما بیشتر به متون علمی و دانشگاهی نزدیک است. البته به جز تکروایتهایی که اول هر فصل میآمد و دلچسب بود. کتاب را نشر مهرستان چاپ کرده و باز هم دست گذاشتنش روی موضوعهای ناب و کمتر بیان شده، ارزشمند است. 0 7 مبارکه اکبرنیا 1404/4/8 آن سوگ فاطمه سادات موسوی 3.3 12 آنِ سوگ یازده روایت از مواجهه با سوگ است. جز دو سه روایت مابقی معمولی بودند و چندان اثرگذار نبودند. اکثر روایتها طولانی و مبهم و پُر از حاشیه بود. حرف تمام روایتها هم این بود که زمان لازم است و باید پذیرفت و عادت کرد. همه به اتفاق یک حرف را دنبال میکردند. من دلم میخواست یازده دیدگاه متفاوت به این موضوع را بخوانم. نویسنده بعضی از روایتها هم اصلا مواجهه عمیقی با این قضیه نداشتند. اما اگر درگیر سوگ هستید خواندنش بد نیست. 0 5 مبارکه اکبرنیا 1404/4/6 در رویای بابل ریچارد براتیگن 3.6 19 خیلی دوسش داشتم. خیلی خندیدم. البته منتظر محتوای خاصی نباشید. فقط سرگرم کننده و حال خوب کنه. براتیگان رو چقدر دیررر کشف کردم. واقعا نویسندهی خلاق و نوآور برازندهشه :) پیش به سوی بقیه کاراش. ترجمه هم روان و خوب 0 6 مبارکه اکبرنیا 1404/4/4 آنجا که باد کوبد: سفرنامه و عکس های باکو به همراه سفرنامه الکساندر دوما در محرم قفقاز معصومه صفایی راد 3.7 32 این دومین سفرنامهای بود که از معصومه صفاییراد خواندهام. هر دو را دوست داشتم چون برایم شناخت هدیه آوردند. چه " به صرف قهوه و پیتا "که مرا با بوسنی و هرزگوین بیشتر آشنا کرد چه "آنجا که باد کوبد" و خواندن از باکو و آذربایجان. در هر دو کتاب شوکه شدم که چقدر نمیدانم خصوصا راجع به کشور دوست و برادر آذربایجان!! صفاییراد لا به لای خطهای سفرنامهاش از سفرنامههای دوران قاجار به باکو هم استفاده میکند که بسیار روی کتاب نشسته است. اواخر کتاب هم چند صفحهای به سفرنامهی الکساندر دوما از محرم قفقاز اختصاص دارد. تنها عیب کتاب عکسهای سیاه و سفید است که خیلی آزاردهنده و بیکیفیت بودند. البته میدانم که بحث هزینه است ولی خب سلیقه خرج دادن هم بد نیست! دارم فنِ صفاییراد میشوم. اینکه از عقایدش رک و بیپرده میگوید و حتی علت انتخابهایش میشود را دوست دارم. مثلا در این کتاب محرم را در باکو گذرانده و از حال و هوای آنجا گفته. با همهی این اوصاف دوست داشتم اطلاعات بیشتری گیرم بیاید و هنوز سیر نشدهام و یکچیزهایی هم مبهم مانده! به سفرنامهدوستها پیشنهاد میکنم. 4 13 مبارکه اکبرنیا 1404/4/4 رساله درباره ی نادر فارابی مصطفی مستور 3.2 15 کاش هیچوقت به خودم نمیگفتم که باید همهی کارهای جناب مستور رو بخونم. کاش تو اوج با ایشون خداحافظی میکردم🙃 هرچی جلو میرم بیشتر به خودم میگم واقعا اینو ایشون نوشتن؟ چرا اینقدر بیسر و ته و بیاتفاق؟ انگار نویسنده حال و حوصله نوشتن نداره و فقط میخواد یه چیزی بده بیرون. اما خب قلم همچنان روان و دوستداشتنی و حیف چنین شخصیتی که پر پر شد. 0 3 مبارکه اکبرنیا 1404/4/3 قتلهای الفبایی 4.0 8 یعنی کتابای کریستی رو یک نفس میخونم اما امان از پایانشون! اصلا نمیفهمی چی شد که اینطور شد مگه اینکه مغز فراانسانی داشته باشی🤦♀️ ولی به خودم قول دادم هر از گاهی یه کتاب از ایشون بخونم. تعلیق و هیجانشو دوست دارم. 6 5 مبارکه اکبرنیا 1404/3/26 مجله مدام: جشن جمعی از نویسندگان 4.5 7 خیلی بهتر از شمارهی قبل بود. داستانها و روایتها قویتر بودند. 0 13 مبارکه اکبرنیا 1404/3/26 سرزمین مقدس: سفری به فلسطین گی دولیل 4.0 80 سرزمین مقدس یک سفرنامهی کمیک ( مصور) است. اگر مثل من تا به حال کمیک نخواندهاید و فکر میکنید فقط برای کودکان است، سخت در اشتباهید. گیدولیل، نویسنده کتاب، در سفری یک ساله به فلسطین از زاویه دید خود ما را با این کشور آشنا میکند. آشنا شدن با فلسطین از نگاه یک انسان غربی بیطرف برایم خیلی جالب بود. درکنارش آن طنز نمکینی که سعی میکرد از فضای سنگین آنجا کم کند هم. آنقدر از کمیکخوانی خوشم آمده که به زودی تمام کتابهای دولیل را انشاالله خواهم خواند. 0 2 مبارکه اکبرنیا 1404/3/26 خرده جنایت های زناشوهری اریک امانوئل اشمیت 3.9 78 اولین نمایشنامهای بود که میخوندم و دومین کتاب از اشمیت. یه نمایشنامهی کوتاه و روان از رابطهی بین یک زن با شوهری که در اتفاقی فراموشی گرفته. دیالوگهای خوب و پیشبرنده داشت که البته از نمایشنامه چیزی جز این انتظار نمیره. تم روانشناختی هم داره و به زوجها خوندنش رو پیشنهاد میدم. شخصیتپردازی زن هم عمیق و خوب بود. فکر میکنم یکنفس میخونیدش :) 0 10 مبارکه اکبرنیا 1404/3/26 ماجرای غریب و غم انگیز یک قاچاقچی در قشم متین ایزدی 3.5 9 در ژانر جنایی معمایی. پُر از هیجان و تعلیق و کشش. اصلا پنجاه صفحه آخرو نفهمیدم چطور خوندم. مثل یه فیلم سینمایی جلوی چشتون همه چیزو میبینید از بس که تصویرپردازیهای خوب داره. البته یه جاهایی جزئیات بیمورد داشت و استفادهی زیاد از زبان بومی آزاردهنده شده بود. اینکه فهمیدم ادامهداره و باید منتظر چاپ کتاب دوم باشم هم زد تو ذوقم😪 در کل اگه به این ژانر علاقمندید حتما بخونید. از دیدن نویسنده جدید و نشر جدید هم خوشم اومد. 0 1 مبارکه اکبرنیا 1404/3/12 خانبوم فاطمه سادات موسوی 4.6 4 به نیمهها که رسیدم دیگر دلم نیامد زمین بگذارمش. هرچه جلوتر میرفتم قصهها جاندارتر میشد و قلم نویسنده بیشتر یقهام را میگرفت که بنشینم پایش. اصلا احساس نمیکردم که دارد قصهی فرد دیگری را مینویسد. انگار با سوژهاش یکی بود. حس و حالها را به خوبی درمیآورد. شعار نمیداد. بالای منبر نمیرفت. از همه مهمتر روی خط یکنواختی و تکرار نیفتادم. سوژهها متنوع بود و این تلاش و جنگیدن فاطمهسادات موسوی را نشان میداد که به چند زندگی معمولی بسنده نکرده است. بعد از هر روایت توی فکر میرفتم و با اشتیاق بیشتری میرفتم سراغ خانهی بعدی. این یعنی این روایتها آنچه ازشان میخواهیم یعنی کشف و نگاه جدید و نو را در خود داشتهاند. علت اسم کتاب و وجهاشتراک روایتها همان پوست دور شکلات است که بگذارید بعد از خواندنش مزهمزهاش کنید. من این کتاب را دوست داشتم و فکر میکنم حالا حالاها این خانههای خالی، حسرتها، آرزوهای دست نیافتنی، غمها، شادیها و خانبومها را درون خودم حمل کنم. 🔅 کتاب خانبوم، ۱۶ روایت دربارهی طلاق و جداییست به قلم فاطمه سادات موسوی که نشر مهرستان همین امسال چاپش کرده. از مهرستان دو سه کتابی خوانده بودم که این کتاب تا اینجا از همهشان از هرلحاظی بهتر بود. پیشنهاد میکنم بخوانید. #خانبوم #کتاب #روایت #واقعیت 8 30 مبارکه اکبرنیا 1404/3/3 یادداشت های یک دیوانه و هفت قصه دیگر نیکلای واسیلیویچ گوگول 4.0 38 داستانهای گوگول طولانی، جذاب و بامزهاند. البته ممکن است گاهی برای مخاطب امروزی حوصلهسربر هم بشود. باید متناسب با زمان نوشته شدن بسنجیدش. اینکه گوگول آن زمان راهی پیدا کرده بود که غیرمستقیم حرفش را بزند باارزش است. 0 10 مبارکه اکبرنیا 1404/3/3 بازمانده روز کازوئو ایشی گورو 3.9 60 کتاب بازماندهی روز را کازوئو ایشی گورو نوشته است. نویسندهی انگلیسی ژاپنیتبار. می گویم ژاپنیتبار اما اگر اسم نویسنده توجهتان را جلب نکند اصلا متوجه ژاپنی بودنش نمیشوید. آنقدر که خوب از پس جزئیات و آداب و رسوم و مناسبات انگلیسیها برآمده است. کتاب قصهی خاطرات یک پیشخدمت است در خانهی یک لرد مهم و بزرگ انگلیسی. شاید بگویید خب قصهی یک پیشخدمت چه اهمیتی برای ما دارد؟ باید بگویم اینجا هم نویسنده کارش را خوب بلد است. مفاهیم عمیق انسانی را چنان ظریف در قامت این مرد پیشخدمت و زندگی او جا داده که در پایان کتاب، از شربت خنکی که جرعه جرعه به کامتان داده حالتان خوش میشود. البته از آن حالهای خوشی که بعد از تاثر و تفکر عمیقی میآید. برای آنها که به دنبال هیجان و تعلیق زیادی هستند این کتاب پیشنهاد مناسبی نیست. روند داستان شبیه شخصیت اصلیاش آرام و ملاحظهکارانه است. همه چیز کتاب درخدمتِ ارائهی زندگی این پیشخدمت مقرراتی و منظم و فداکار و خوددار است. به قول جان تروبی همهی عناصر دست به دست هم دادهاند تا یک داستان ارگانیک و زنده بسازند. و مگر میشود به بزرگترین نقطهی قوت کتاب برای منِ فارسیزبان اشاره نکرد؟ یعنی ترجمهی جناب نجف دریابندری. بارها به این فکر کردهام که کسی جز دریابندری از پس لذتبخشتر کردن کتاب برمیآمد؟ لحن و گزینش کلمات ایشان عالی است و بسیار روی کتاب نشسته. درست است که نویسنده ایشی گورو است اما من منتظر بودم که پایان را چه میکند؟ پایان عجیب و غیرقابل باور و افسانهای نیست. پایان کتاب خود زندگی است. اصل زندگی ما آدمها. در پایان به قول استیونز، شخصیت اصلی کتاب، شب بهترین قسمت روز است و بیا باقیماندهی روز را دریابیم. 0 42 مبارکه اکبرنیا 1404/2/19 چون بوی تلخ خوش کندر: زندگی نامه ی فرهاد مهراد وحید کهندل 4.2 15 اگر با صدای فرهاد مهراد خاطرات خوبی دارید خواندن زندگینامهاش خالی از لطف نیست. اینکه چطور میشود کسی را " هنرمند" خطاب کرد. 0 8