زهراخزاعی

تاریخ عضویت:

دی 1400

زهراخزاعی

@Zahrakhazaee

35 دنبال شده

29 دنبال کننده

zahrakhazaie64

یادداشت‌ها

        یادداشت پابرهنه ها اثر زاهاریا استانکو
یکی از آثار کلاسیک اروپای شرقی 
و دلیل خواندن من سفارش رهبری در مورد خواندن این کتاب بود تا از خلال آن با اروپای قرن نوزده آشنا شویم.  با زندگی مردم کوچه و بازار و به خصوص روستاییان.
کتاب مربوط به قبل از جنگ های جهانی است. 
به زندگی روزمره مردم و دهقانان و رعیت های روستایی در رومانی میپردازد،  و حقایقی از زندگی اروپای شرقی در قرن گذشته که انسان انگشت حیرت به دهان میماند... 
از بیگاری مدام و بردگی مدام مردم و رعیت.. تا جاییکه حتی هنگام بیگاری در تاکستانهای اربابی به دهانشان از کوچک و بزرگ پوزه بند فلزی میزدند که مبادا یک حبه انگور در دهان بگذارند. 
از زمستانهایی که نیم بیشتر بچه های روستا را میبلعد. و تازه این وضع کارگران و رعیت هایی است که خودشان اهل رومانی هستند و برده های کشورهای دیگر نیستند. 
  خط داستان به خصوص در نیمه اول کتاب خیلی پرش دار و باید حواس جمع بخوانی تا خط سیر را گم نکنی و از نیمه کتاب تا آخر خیلی روانتر پیش میرود.  

این کتاب یک ادامه ای هم دارد به نام کتاب بازی با مرگ به قلم همین آقای استانکو که اگر دوست داشتید ادامه زندگی شخصیت اصلی داستان را  پیگیری کنید آنجاست. 
   


      

25

        #یادداشت_کتاب 
#ماهی_روی_درخت 

کتاب رو در شرایطی خوندم که حال روحیِ خوبی نداشتم ولی آخر کتاب حالم و روحیه و انگیزه ام چند پله بالا رفته بود چون به شدت روی بالابردن اعتماد به نفس و انگیزه دهی به «اَلی نیکرسون» دخترک داستان کار شده و در جهت ترمیم اختلال ها قدم برداشته شده ناخودآگاه شما هم حالتان خوب میشود. 
مسئله بعدی اینکه چون دختر خودم اختلال نوشتن داشت کاملا درک میکردم که دخترک نوجوان کتاب چه مشکلی داره و همذات پنداری میکردم یه جورایی.  
دوم اینکه تلاشش برام ستودنی بود چون میدونستم چقدر با سختی داره اینکارو میکنه.
و معلم و تاثیر و نقش معلم....  
و چقدر آرزو کردم که همه ی معلم ها در همه جای جهان با این مشکلات و مشکلات مشابه آشنا باشن و طرز برخورد با این بچه ها رو بلد باشن نه اینکه با یه برچسب تو خنگی، تو کودنی خودشون رو راحت کنن. 
آمین 
و اما دوستی که یکی دیگر از برجستگیهای کتاب بود. دخترک داستان بالاخره شجاعت پیدا میکند و با دو تا از بچه ها دوست میشود.. و شجاعت حفاظت از این دوستی که اینش برای خود من بولد بود.   



      

3

        بر جاده های آبی سرخ
نوشته نادرخان ابراهیمی

کتابی در ستایش وطن دوستی و مبارزه با ظلم و تجاوز بیگانه....
مبارزه تا کجا؟ 
تا جایی که خون پدر وطن فروشت حلال می شود
و تو باید در حساسترین لحظه ها سخت ترین تصمیم ها را بگیری. تو یعنی جناب میرمَهنای دوغابی یاغیه مبارزِ مؤمن که جایی در جنوب علم مبارزه با اشغال را بلند کرده... جایی در ریگ، کنار خلیج فارس. 
جاده های آبی، جاده های دریایی جنوب است که هلندی ها و انگلیسی ها آن زمان برای اشغال و چپاول منابع ایران با کشتی از این راه ها می آمدند... جایی میرمهنای ما میگوید ما خونمان را در این جاده ها میدهیم و این جاده های آبی را، سرخ میکنیم ولی یک وجب از این خاک و آنچه در آن است نمی دهیم.   
کتاب بر سیاق اکثر کتاب های نادرخان پر است از حس حماسی وطن دوستی و عشق به میهن و جانفشانی برای آزادی... آزادی به معنای حقیقی آن. البته که بعضی قسمتهای کتاب به سمت سخنرانی میرود ولی در بستر چنان کتابی سخنرانی هم میچسبد.    


      

2

        کتابی را خواندم که اگر سال نوشتنش را ندیده بودم فکر میکردم برای یکی دو سال اخیر است البته قسمتهاییش.  مثل محاصره غزه و... 
 نثر روان و راحت و زبان خودمانی و خوش خوان..
 پرهیز از زیاده گویی از نقاط مثبت کتاب بود چون کتاب یک گزارش گونه داستانی است نه یک داستان و رمان صرف. 

خبرنگاری مصری که برای یک گزارش به اسرائیل سفر میکند.  قبل سفر طرفدار صلح است و توافقنامه اسلو که خیلی از انعقادش نگذشته و معتقد است صلح تنها راه حل نجات فلسطین است.  اما پس از ورود به تل آویو و رفتن به غزه و مصاحبه با نماینده مجلس، رییس پلیس و یکی از اعضای حماس و خیلی از مردم عادی همچنین سفیر مصر در  غزه و از آنجا هم سفر به قدس و نماز در مسجدالاقصی که به قول خودش از آرزوهای محالش بوده و انگار دیگر آرزویی ندارد، به نتیجه های جالبی میرسد،  
نتیجه هایی که الان و در سال ۲٠۲۵ همچنان پابرجاست.. 
اینکه اسراییل اصلا دنبال صلح نیست،  دنبال تجاوز است و زور گویی و تحمیل نظر خودش. 
تشکیلات خودگران تبدیل شده به نیروی امنیتی اسراییل. تا جای ممکن جوانان فلسطینی را دستگیر میکند تا خیال اسراییل را راحت کند. 

و نکته ای که خیلی حسرت به دلم گذاشت این بود که وقتی آقای خبرنگار از شهر تل آویو دیدن میکند ساختمان های یک شکل و سه طبقه با مصالح ارزان حتی بدون بالکن و جزییات خاص و این برایش سوال شد که چرا انقدر ساختمان ها ساده و یک شکل است... جواب همراه جالب بود.. گفت:  چون اینها امنیتشان برایشان مهم است و فکر میکنند ممکن است نتوانند اینجا یعنی اسراییل را نگه دارند و مجبور شوند به کشورهایشان برگردند، میخواهند زیاد هزینه نکرده باشند.... 
میدانید این یعنی چه؟؟  یعنی خودشان هم امیدی به ماندن نداشتند اگر مقاومت ادامه پیدا میکرد، اگر عرفات اسلحه را زمین نمیگذاشت، اگر و اگرهای دگر.... 
والسلام. 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

6

         کتاب سه دیدار
کتاب با نثر ویژه نادرخان ابراهیمی که حقیقتا لذت میبرم از قلمشان،  در مورد زندگینامه ی امام خمینی است با سبک ویژه ای که یک خطی و سر راست نیست اما جذاب و فاخر و پخته است. 
داستان دارای سه بند است که به تناوب بخشهایی از هر کدام را میخوانیم.. 
و هر بند ماجرای خودش را دارد اما همگی یکپارچه 
بند یکم دوران کودکی روح الله را تعریف می کند. کشته شدن پدر و تالمات روحی روح الله کوچک.. خصوصیات روحی و تفکرات عمیق و سوال های بسیارش.  ارتباطش را با برادران به خصوص با مرتضی و عمه صاحبه و دشت گلهای زرد که محراب روحی کوچک است. 
بند دوم در جوانی و اوایل راه روح الله است. نشان دادن شجاعت و هوشیاری در مسائل و تحلیل درست و به موقع اوضاع و ارائه این تحلیل ها در دیدارهای خصوصی به آقای مدرس و بعدها به آیت الله کاشانی... 
و بند سوم که یک جورهایی انگار در عالم دیگری، در یک عالم عرفانی در جریان است... این بخش یک مقدار فلسفی و سخت خوان است ولی واقعا ارزشش را دارد که حتی شده روخوانی کنید و رد شوید ولی بخوانید چون بعضی ها این بند را رد میکنند ولی واقعا حیف است چون میتوانید اقلا  به اندازه ظرفتان چیزی بردارید. 

این کتاب در دو جلد نوشته شده  که البته میگویند طرح اولیه کتاب سه جلد بوده وشاید هم جلد سوم نوشته شده باشد ولی بعد از بیماری نادرخان هیچ وقت چاپ نشد. و دوجلد اول را انتشارات سوره مهر چاپ کرده است. 
برای من که بزرگترین رهبر جهان را نمیشناختم مفید بود و خواندنش واجب. 


      

4

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.