زهراخزاعی

زهراخزاعی

@Zahrakhazaee
عضویت

دی 1400

124 دنبال شده

95 دنبال کننده

zahrakhazaie64

یادداشت‌ها

نمایش همه

27

        
قدیم ترها خواندن کتاب زندگینامه علما را دوست داشتم ولی کتابهایی که حالت داستانی داشته باشند و خوشخوان خیلی کم بود،
 اما الآن به لطف نویسندگان جوان و خوش ذوق در این زمینه خیلی کتابهای خوبی نوشته شده، این مدت چند کتاب زندگینامهٔ علما خواندم که حقیقتا لذت بردم.  
از جمله این کتاب که دربارهٔ ملاهادی سبزواریست و بسیار روان و زیبا نوشته شده بود. 

ایشان عالمی بزرگوار بود که سرآمد علوم زمانه اش بود تا جاییکه هنوز هم کتابهایش در حوزه ها تدریس می شود. 

اما چیزی که ایشان را متمایز میکرد و بسیار الهام بخش بود اینکه ایشان به لحاظ مالی بسیار متمول بود و پدر و اجدادشان از زمینداران بزرگ سبزوار بودند. ملاهادی در نوجوانی به مشهد میرود و لباس طلبگی می پوشد ولی از همان زمان بنا را بر قناعت میگذارد و رضا دادن در حد نیاز و الباقی را انفاق میکند و صندوق قرض الحسنه تشکیل میدهد و الی آخر... 

واقعا داستان ها و ماجراهایی که برای ایشان پیش آمد و در کتاب نقل شده عالیست عالی و هر بخشی سرشار از درس و الگوست برای ما. 
داستان فوت همسرشان و رفتن به کرمان و. ماجراهای آنجا 
یا بعدها در سبزوار و آمدن قشون شاه و غیره 

اگر هرکداممان به اندازه ظرفمان از دریای کتاب برداشت کنیم خیلیست.   


      

32

        گاهی مأموریت زندگی تو در جاییست که هیچ وقت به آن فکر نکرده ای... در قلب دشمن... یک و دو روز هم نه.. تا آخر عمر... 

ما با یک داستان امنیتی جذاب در مورد یک مأمور اطلاعاتی کشور مصر  که در سیستم اطلاعاتی اسرائیل نفوذ میکند و یک شبکه جاسوسی آنجا راه اندازی می کند مواجهیم. 

اما این مأمور یا همان آقای رأفت الهجان نه مأمور امنیتی است و نه جاسوس حرفه ای ولی مناسبترین و بااستعدادترین فرد برای اینکار است تا جاییکه با سران رده بالای اسرائیل مثل موشه دایان و بن گوریون رابطه دوستی نزدیک برقرار می کند.  

رأفت شخصیت باهوش و زرنگیست و بارها در کارهای مختلف وارد میشود و خیلی زود هم جا باز میکند ولی بدبیاری می آورد، مدتی در خود فرو میرود ولی دوباره کمر همت میبندد و دوباره شروع میکند حتی گاهی به غلط ولی ادامه میدهد و ادامه می دهد. 

در مأموریت اسرائیل هم هر چند در ابتدا دچار چالش و رکود شد ولی بعد چنان زیرکانه و حرفه ای کار را به انجام رساند که همسرش با دو فرزند بعد از مرگ او با هویت واقعی شوهرش و داستان زندگی پرفراز و نشیب او آشنا شد. 

نوشته بسیار جذاب و روان و خوشخوان بود با فراز و فرود های مناسب و شروع و پایان عالی.  


      

18

        دومین رمان بلند جهان را خواندم و لذت بردم. 
توصیفات از شخصیتها و مکانها و حالات مردم و اربابان همه آنقدر خوب و با جزییات بود مثل یک فیلم، مثل یک نقاشی کاملا تصاویر از جلوی چشمت رد میشد. 
  و چقدر در شوک اتمام کتابم،انگار گمشده ای دارم،انگار من هم عزادار گل محمدم...انگار آرزوی دامادی بیگ محمد به دلم ماند و آرزوی دیدن بچه ی صبراو. 

همانقدر که شخصیت های قهرمان را خوب توصیف کرده به همان نسبت برای کوچکترین شخصیتها هم وقت گذاشته و با ریز جزییات برایمان تعریف کرده... شخصیتهای منفور و مفلوک یا بیعرضه یا بالعکس مهربان و دغدغه مند... 

اما باید اعتراف کنم داستان خیلی سیاه نوشته شده بود، در حدی که گل محمد که ظاهرا قهرمان داستان بود در حقیقت تا پایان جلد دهم هم برای من قهرمان نشد هر چند دوست داشتنی بود و دغدغه مند ولی قهرمان نه... 

انگار تکلیفش با خودش هم مشخص نبود و هدف والایی برای خودش نداشت و مردّد بود. 
زمانی هم که یکسویه شد باز هم خیلی مقتدر و محکم نبود... 
البته نمیدانم گل محمد واقعی هم اینطور بوده یا نه چون ظاهرا با الهام از داستانی واقعیست. 

ضمن اینکه مردم زمانه هم زیادی فاسد بودند.. مردم عادی انگار همه عرق خور و زنان فاسد و.... 

و مذهب، هیچ جایی در کتاب و مردم آن زمان ندارد، تنها آدم های مذهبی داستان بیعرضه ترین و بیخودترینها هستند، در هیچ کدام از روستاها و شهرها مسجدی وجود ندارد و روضه خوانز صرفا پوششی برای آدمهای ریاکار و طاغیست... 

القصه این بخش ماجرا مورد نقد است. 
ولی آنقدر جذاب و پر کشش نوشته که خیلی راحت تا پایان جلد ده را بروید. 
و با دلتنگی برای کاکل بیگ محمد و برادر دوستی اش، خان عمو و شوخی هایش، خان محمد و کینه هایش، و.....  
تمام کنید. 
      

9

        خاطرات همسر شهید علیرضا توسلی(ابوحامد) فرمانده تیپ فاطمیون

همیشه مقام شهدا برایمان بالا بوده ولی آن نگاه نژاد پرستانه که نسبت به خانواده های مهاجر بخصوص افغانستانی داریم شاید اجازه این فکر که در میان آنها هم انسانهای مؤمن و با ایمان وجود دارد را به ما ندهد. 

انسانهای مجاهدی که در سایه اعمال گروه هایی مثل طالبان دیده و شنیده نشدند. 
اما واقعیت این است که انسانهای شجاعی مثل شهید توسلی که برای نجات کشورشان و اسلام راستین همواره جهاد کرده اند بسیارند که ما یک نمونه ازین افراد را در جنگ سوریه و در قالب تیپ فاطمیون دیدیم. 
آنهایی که خود سالها طعم تلخ تفکر تکفیری را زندگی کرده اند و آواره کشورهای دیگر شده اند و عده زیادی از آنها همسایه های ما هستند سینه سپر میکنند در مقابل داعشیان و در دفاع از حرم اهل بیت جان فشانی می کنند.  آنهایی که فقط برای رضای خدا و اهل بیت رفتند با اینکه اکثرشان زن و بچه داشتند و عموما از لحاظ مالی پشتوانه و خیال راحتی ای برای بعد نداشتند. 

حالا این کتاب زندگی فرمانده ی تیپ فاطمیون است که لحظه ای برای دفاع از حق چه در کشور خودش یا هرجای دیگر دنیا از هیچ تلاشی دریغ نمیکند. 

شیرینی روایت کتاب به این است که از زبان همسر ایشان نوشته شده و در کنار خاطرات زندگی شهید بسیاری از مشکلات و مسائلی که مهاجران با آن درگیرند را بی پرده بیان میکند. در واقع از چند جهت کتاب جذاب و جالبیست برای مطالعه. 



      

4

        تولد در سائوپائولو
کتاب در مورد دختری است که در برزیل متولد میشه و از نوجوانی تحت تاثیر ادیان مختلف به دنبال یافتن حقیقت و جواب سوالهایش می گردد.... 
شروع میکند به مطالعه مسیحیت و بودایی و ادیان ژاپنی و نهایتا آتئیست شدن 
کار در یک فروشگاه با صاحب کاری لبنانی وشیعه نقطه آشنایی اوست با اسلام ... 
و اخلاق که میتواند نقطه اتصال و جذب همه ی آدمها باشد اگر همه ما به سنت پیامبر مهربانی ها رحمة للعالمین باشیم. 

یک نکته ای هم که خیلی در زندگی ایشان برایم جالب بود همراهی خانواده بود، اینکه پدر و مادر ازینکه دخترشان از بدون خدایی به خداپرستی روی آورده انقدر خوشحالشان میکند که مسلمان و مسیحی اش مهم نیست. 

سوژه جالب بود ولی نوشته خیلی سردستی و ضعیف کار شده بود.. انگار که صرفا داریم دفتر خاطرات خانم کامیلا را میخوانیم نه اینکه اینها را یک نویسنده بازنویسی کرده. 
ازین نظر کتاب ضعیفی بود قطعا ولی خب خود سوژه جذابیت کافی برای به پایان رساندن کتاب را دارد. 
      

12

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.