معرفی کتاب برادر من تویی اثر داود امیریان

برادر من تویی

برادر من تویی

داود امیریان و 1 نفر دیگر
4.3
102 نفر |
35 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

211

خواهم خواند

83

شابک
9786008460459
تعداد صفحات
210
تاریخ انتشار
1399/7/12

توضیحات

        حضرت عباس را هرقدر هم مرور کنی باز کم است. او دریایی ست بی پایان که هرکس اندازه وسعت وجودی خودش از او بهره می گیرد. این بار امیریان با قلمی روان و نثری دلچسب کوشیده این بزرگ مرد را از کودکی تا شهادت برایمان روایت کند. این اثر زندگینامه داستانی ست که عین وفادار بودن به منابع تاریخی جذابیت های فراوان داشته و خواننده را تا آخر با خود همراه نگه می دارد.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به برادر من تویی

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به برادر من تویی

نمایش همه
سقای آب و ادبماه به روایت آهبرادر من تویی

🌙ماه ادب

6 کتاب

کتاب هایی درمورد قمر بنی هاشم ، سقای آب و ادب ،حضرت ابالفضل العباس(ع): فراوان داشت علی از این عاشقان بی‌نام و نشان. شمشیر را لحظاتی در دست چرخاند و نگاه داشت، انگار که منتظر خبری بود یا حادثه‌ای. خبر، عباس(ع) بود که بلافاصله آمد. هفت یا هشت ساله اما زیبا، رعنا و بلند بالا، سلام و ادب کرد اما چشم از شمشیر برنداشت. علی فرمود: عباس من! دوست داری این شمشیر را به تو هدیه کنم؟ عباس خندید. آرزوی دلش بود که بر زبان پدر جاری شده بود. «بله، پدر جان! قربان دست و دلتان.» علی فرمود: بیا جلو نور چشمم! عباس پیش آمد. علی از جا بلند شد، شمشیر را با وسواسی لطف آمیز بر کمر او بست، او را در آغوش گرفت، بوسید و گریه کرد: «این به ودیعت برای کربلا.» فضای اطراف شریعه ملتهب شده است صدای پا و شیهه اسب‌ها و صدای عبور سوارها از لابلای نخل‌ها، نشان از تجهیز و بازسازی سپاه دشمن دارد...» به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان یزید آنجا که می‌گوید الا یا ایها الساقی به سوی خیمه‌ها یا «عدتی فی شدتی» برگرد که تو بی‌ مشک سقایی که تو بی‌ دست رزاقی شنیدم بغض بی‌گریه به آتش می‌کشد جان را بماند باقی روضه درون سینه‌ام باقی

17

یادداشت‌ها

          برادرم تویی
کتاب #برادرم تویی نوشته ی آقای داوود امیریان است. 
 اسم کتاب در جذب من به سمتش بی تاثیر نبود. موضوع کتاب درباره حضرت عباس(ع) است از زمان ولادت تا رشادت‌هاشون در صفین، زمان شهادت اما علی(ع) ، و امام حسن(ع) در نهایت شهادت ایشان. کتاب متن روان و خوبی دارد. داستان از زبان دانای کل روایت میشود و روایات جالبی هم بیان شده. بیان داستان به شکلی است که با خواندن‌شان دلت می‌خواهد که ای کاش آنجا بودی و این شکوه و عظمت را میدیدی.
روایت ازدواج و تعداد فرزندان حضرت عباس برای من تازگی داشت.
ولی کتاب نکته ای داشت که برای من جای سوال شد.
در کیفیت شهادت حضرت عباس(ع) شنیدیم که وقتی سوار اسب هستند دستان مبارک حضرت از پیکر جدا می‌شود تیر در چشم و افتادن کلاه جنگی و عمود و... 💔
که حتی داریم خود حضرت فرمونداند روضه‌ی من را اینطور بخوانید که "سواری که دست ندارد چطور از اسب... 💔
اما در کتاب اینطور بیان شده که حضرت پیاده بودند و حرفی هم از عمود، زده نشده (چرا!؟)
من از این نویسنده انتظار بسیار بیشتری داشتم. در کل کتاب بدی نیست ولی قطعا میشد بسیار بهتر از این نوشته شود.
ناشر کتاب نشر #کتابستان_معرفت است.
دومین دلیلی که انتظار قوی تر بودن کتاب را داشتم.
        

7