فقط اگر کمی اهل منبر باشید آن هم منبرهای معمولی، کتاب مطلب تازه‌ای برای شما ندارد. نویسنده سعی کرده دعای 15 صحیفه سجادیه را آسان و ملموس کند ولی بنظرم بعضی از مثال‌ها جالب نبودند و میشد مثال بهتری زد. در کل از آنجایی که کتاب درباره‌ی صحیفه امام سجاد است دوست داشتم مطالب ارزشمندی مطالعه کنم. مطلب جدیدی دستگیرم شود اما مطلبی خاصی برای ارائه نداشت.
اما اگر اهل منبر و مطالعه درباره امام سجاد نبوده‌اید کتاب برای‌تان سودمند خواهد بود. در غیر این صورت سودی ندارد. 
      

        کتاب عنوانی دارد که به راحتی مخاطب را جذب می‌کند. مخاطبی که تشنه‌ است تا هر که بیشتر و بیشتر درباره‌ی موضوع اصلی کتاب یعنی اسرائیل بداند. و حالا نویسنده قصد دارد ده موضوع اشتباهی که درباره‌ی اسرائیل وجود دارد را نقض کند. جذابت بیشتر آنجاست که این نویسنده‌ی منتقد، اسرائیلی است.
نثر کتاب کمی مشکل است بخصوص اگر سوسیالیسم و انواع ديگر "ئیسم" اطلاع دقیق ندارید اوایل کتاب برای‌تان دشوار خواهد بود. اما به طور کل نثر روانی دارد. نویسنده اسرائیل را از همان آغاز نقد می‌کند از همان روزهایی که می‌گفتند فلسطین خالی از سکنه بوده و خشک و بی آب و علف؟ اما آیا واقعا چنین بوده؟ در فصل بعد افسانه‌های که  در سال‌های اخیر در حال شایع شدن هستند را نقض می‌کند. شایعاتی مثل توافقنامه‌ اسلو، دموکراسی اسرائیل و... و در فصل پایانی توهمی با عنوان راه حل تشکیل دو کشور را بررسی و نقد می‌کند. 
      

        اینکه اسم کتاب به جای دعوت‌نامه احضاریه شده است به نظر من بسیار به جاست. اینکه امثال مسعودِ داستان زیاداند که بهانه‌ برای نرفتن زیاد دارند و معتقدند باید احضار شود و دعوت، جبری ایجاد نمی‌کند و ترغیب کننده نیست، دور از انتظار نیست. اصلا چیز عجیبی نیست.
داستان کتاب چند روزی از زندگی مسعود است. مسعودی که اهل سفر نیست و حالا می‌خواهد به سفر اربعین برود. نه که خودش قصد داشته باشد نه! به جبر دوستش می‌رود . تمام حس‌ها و نق‌هایش قابل درک و ملموس است. جذاب و باور کردنی. حتی علت مانع شدن خواهرش برای حضور داشتن در این سفر هم ملموس است. همان دلیلی که اوایلی که سفر اربعین رواج گرفته بود، همه‌ی مردان به همه‌ی زنان می‌گفتند.
در موازات ماجرای مسعود، داستان زندگی امام حسین از زمان شهادت مادر تا کربلا را از دید حضرت زینب می‌خوانیم. نگاهی نو، روایتی جدید، بیانی بشدت روان، و خطی که برای همه قضیه را آسان کرده.
بنظرم گارد گرفتن در مقابلش که چرا سفر اربعین را اینگونه تنزل داده، چرا داستان زندگی ائمه را انقدر خودمانی کرده بیجاست
همین نگاه متفاوت عامل جذابیت کتاب است. 
      

        دو امام مجاهد حاصل جمع‌آوری شش گفتار امام خامنه‌ای است در تحلیل مبارزات سیاسی امام حسن و امام حسین در سال  52. ایشان در آن سال که حدودا 34 ساله بودند تازگی از زندان ساواک آزاد شده بودند و در حالی که زیر نظر شدید ساواک بوده و همچین از بیماری رنج می‌بردند ساعت‌ها ایستاده سخنرانی می‌کردند تا مردم را آگاه کنند که صلح امام حسن از روی ضعف نبوده، که بدانند ریشه این صلح کجا بوده، که بدانند نتیجه این صلح قیام امام حسین شد،  که بداند امام حسین چرا قیام کرد، که بدانند هدف امام حسین چه بوده، که بدانند  بنی امیه که از زمان پیامبر  بوده‌اند و آزار و اذیت می‌کرده‌اند چرا باید در زمان امام حسین محو و نابود شوند، که بدانند چرا امام حسن باید صلح کند و چرا امام حسین باید بجنگد. 
حضرت آقای خامنه‌ای از قبل از انقلاب در اوج جوانی اطلاعات زیادی دارند و همه را آنچنان ساده و قابل فهم برا عوام مردم توضیح داده‌اند که برای فردی سوالی نماند.
خیلی زود است که بتوان ایشان را شناخت. ما قدرشان نداریم.
شاید بگویید اینکه معرفی کتاب نشد، ولی شد، کتاب معرفی شده. 
      

        داستان کتاب برمی‌گردد به زمان ناصرالدین شاه. زمانی که انگليس به راحتی وارد خاک شده ایران شده بود و با تطمیع شیوخ منطقه قصد به تاراج بردن نفت ایران را دارد.
خط داستان روان و سریع است. زیاد به حواشی نپرداخته و می‌توان این مطلب را نقطه قوت داستان دانست. البته برای کسانی که لُب مطلب را می‌خواهند.
این روند سریع داستان باعث شده یکی دو شخصیت اصلی که از اول داستان بسیار تاثیر گذار نقش داشتند به یکباره حذف شوند و مخاطب سر درگم شود. عاقب شخصیت سید محمد هم چنان ناگهانی بود که به شخصه تحت تاثیر قرار نگرفتم. انتظاری فراتر داشتم.
در کل کتاب خوبی است. روایتی تاریخی دارد و سر گرم کننده است.
در ضمن شخصيت زیاد دارد پس حواس جمع می‌خواهد. مثل من در شرایط جنگی نخوانید
      

        هر چه تلاش کردم جذبم نکرد نزدیک به 130 صفحه خواندم. انتظاراتم را برآورده نکرد. داعش شهر را گرفته داستان عاشقانه است و نگران معشوقش.
شهر در محاصره است از زورخانه و کشتی صحبت می‌کند.
چه فکر می‌کردم و چه شد
      

        از میان 10 جلد سیره‌ی پیامبران که خوانده‌ام، دفتر هفتم که متعلق به حضرت لوط است سنگین‌تر و مهیب‌تر بود. ماجرای قوم را که همه می‌دانند و بر کسی پوشیده نیست. اما این جزئیات است که قلب را سنگین می‌کند و روح را می‌خراشد. این که از همان ابتدا قوم بدی نبودند اتفاقا نقاط قوت زیادی داشتند، اینکه چه شد که تصمیم به مردم آزاری گرفتند، اینکه چه شد که حتی به خودشان هم رحم نکردند، اینکه چرا تلاش‌های حضرت لوط بر آنان اثری نداشت، چگونگی عذاب و اینکه چرا چندین عذاب نازل شد و... همه را جناب حجت الاسلام عابدینی یا ذکر منبع در کتاب مفصلاً توضیح داده‌اند. 
کتاب را سه روزه تمام کردم. روان، عالی، متحیرکننده و و و 
      

        کتابی جامع در زمینه‌ی تربیت شاگردان. کتابی که برای اساتید و معلمان بسیار راه‌گشا خواهد بود. نویسنده با مراجعه به منابع، روایات مربوط به شاگرد پروری امام صادق علیه السلام را جمع آوری کرده است تا اساتید با مراجعه به این روایات برای پرورش شاگردان خود استادی والا را الگو قرار دهند. 
      

        سیره‌ی تربیتی پیامبران مجموعه‌ای ست که با هر صفحه و سطر همه کتاب‌هایش حظ و بهره بردم. دفتر دوازدهم مربوط به حضرت موسی‌است جلد اول این مجموعه متشکل از شش فصل است. از دوران حاکمیت توحید در زمان یوسف نبی گفته می‌شود تا مخاطب ذهنیت اولیه را برای ظهور منجی داشته باشد. و در فصل آخر به بعثت حضرت پرداخته شده است.
اگر می‌خواهید بدانید، حاکمیت توحید در زمان یوسف نبی چگونه بوده است؟ اگر می‌خواهید بدانید فرعون قبل از تولد موسی نبی چه جنایاتی مرتکب شد، اگر می‌خواهید بدانید چرا موسی نبی در شیرخوارگی فقط مادر خود را پذیرفت، اگر می‌خواهید بدانید جناب موسی در قصر فرعون چگونه عبادت می‌کردند، اگر می‌خواهید بدانید چه شد که موسی نبی مرتکب قتل شد، اگر می‌خواهید بدانید مردمان زمان موسی چگونه منجی خود را طلب کردند که خداوند فرج منجی را جلو انداخت و مابقی مدت غیبت را به آنان بخشید، اگر میخواهید بدانید موسی نزد شعیب نبی چه کرد و چه آموخت، و اگر می‌خواهید بدانید که معجزه‌ی عصایی که اژدها شد و اژدهایی که عصا شد دارای چه ظرایفی است. مطالعه‌ی جلد اول از دفتر دوازدهم مجموعه‌ی سیره‌ی تربیتی پیامبران حجت الاسلام محمدرضا عابدینی را از دست ندهید. 
      

        دقیق نمی‌دانم چه باید نوشت. چون کتاب دقیقا نمی‌دانست چه می‌خواهد بگوید. خط کلی داستان برمی‌گردد به زندان و مواد مخدر. ماجرای سربازی که از قشر فقیر بود و ظلم دیده بود و پدری معتاد داشت و... ، تا اینجا مطلب جدیدی نیست و خب در ادامه هم چیز جدیدی ندارد. انگار نویسنده می‌خواهد هیجان دهد ولی حوصله ندارد، انگار می‌خواهد شخصیت‌ها را به دردسر بیندازد ولی دلش را ندارد.
جاهایی از کتاب هیجان اندکی داشت ولی نه در حد بالا. خیلی زود گره‌ای که در داستان انداخته را می‌گشاید و زیاد به مخاطب اجازه نمی‌دهد در دلهره‌ی حادثه بماند.
درباره‌ی نام کتاب انتخاب هوشمندانه‌ای بود، طراحی جلد هم بسیار رسا و عالی‌ست به خوبی به موضوع داستان اشاره کرده است.
در کل از خواندنش ناراحت نیستم ولی از خریدنش چرا ناراحتم
      

        برای چون منی که اطلاعاتم از فلسطین متاسفانه بسیار اندک بود، "فلسطین از منظر رهبر معظم انقلاب" بسیار مفید به فایده بود. سعید صلح میرزایی در کتابی 620 صفحه‌ای تمام سخنرانی‌ها و نامه‌ها و نکته‌هایی در کلام معظم‌له درباره‌ی فلسطین بوده، از حدود سال 69 تا سال 96 جمع آوری کرده است. جمع‌آوری دقیق و برنامه ریزی شده که گام به گام مخاطب را آگاه و آگاه‌تر می‌کند. کتاب ابتدا با یادی از دومین روز قدس شروع می‌شود و سپس سخنرانی‌ها و نامه‌ها طی هشت بخش طبقه بندی شده‌اند. بخش اول کلیاتی از مسئله فلسطین، بخش دوم شکست‌ها و پیروزی‌ها که شامل مبارزات فلسطینی‌هاست، بخش سوم مسئولیت‌ها که شامل مسئولیت‌هایی است که متوجه به دنیای اسلام است، بخش چهارم جنایات که مربوط به جنایات اسرائیل نسبت به فلسطین است، بخش پنجم راه‌ حل‌ها که از جمله تاکیدات‌شان بر این است که با آمریکا نباید مذاکره کرد. بخش ششم قهرمانان که شامل پیام‌های تسلیت رهبر برای قهرمانان فلسطین است. بخش هفتم روشنگری که شامل رفع برخی شبهات درباره‌ی اسرائیل و فلسطین است از جمله خرید زمین‌های فلسطینیان است و در انتها بخش هشتم که تاکید و اطمینان ایشان بر پیروزی فلسطین است. ان‌شاءالله 
      

        کتابی کوتاه و مختصر. من نسخه‌ی صوتی‌ کتاب آن هم با صدای خود نویسنده را استفاده کردم و در کل 3 ساعت طول کشید. کتاب متشکل از 5 داستان کوتاه است. دو داستان اول یعنی "رضایت" و "تولد" یک ماجرا را از دو زاویه شاهدیم و هر دو جذاب بود. ولی جذابیت اصلی کتاب به سه داستان آخر است. "تکنولوژی" و "بالش" "شیرخوارگی" سه داستان با موضوعات متفاوتی‌اند که هر سه قابلیت میخکوب کردن مخاطبش را دارد. تکنولوژی با موجود حیرت‌انگیزش، بالش با ماجرای تلخش و شیرخوارگی با هیبنوتیزمش. 
در کل نویسنده به خوبی تخیلش را به رخ کشیده است
      

        کتابی کوتاه و مختصر اما پر از نکاتی که شاید تا قبل از این نمی‌دانستیم.
سید علی شجاعی قصد دارد در طی داستانی از زبان عبدالله مامون و معشوقش غادیه به داستان امام رضا از آمدن‌شان به ایران تا ماجراهای حضورشان و سپس شهادت ایشان بپردازد. زاویه دید داستان، زاویه‌ای جدید است. ماجرا از زبان مقصر اصلی بیان می‌شود و همین جذابیت داستان را دو چندان کرده. خط روایی داستان به این صورت است که گلایه‌ای کوتاه از زبان غادیه بیان می‌شود و سپس اصل ماجرا را از زبان مامون می‌شنویم. جذابیت دیگر کتاب نثر کهن و در عین حال گیرا و روان آن است. و جذابیت مهم دیگر کتاب بیان مناظره‌های امام است که برای من بسیار جذاب بود
      

        5 ساعت 13 دقیقه گوش سپردم به خوانش حامد فعال و احسان چریکی تا "حاء، سین، نون" سید علی شجاعی را بشنوم.
نویسنده در شانزده فصل به زندگانی امام حسن پرداخته. ذره ذره جلو رفته است و گام به گام مخاطب را  با خود همرا کرده تا بدانیم چه شد که امام صلح کردند؟ آیا در این صلح معاویه برد یا باخت؟ چه شد که به اصطلاح مومنانِ به امام، لقب معزالمونین را _استفرالله_ به مذل‌المونین تبدیل کردند؟
و در نهایت از شهادت امام می‌گوید. فصل سنگینی بود. خود روضه‌ای مفصل بود.. 
      

        کمی دیرتر به قصه‌ی ما منتظران پرداخته. کمی دیرتر همان حقیقت تلخی است که کتمان می‌کنیم. کتمان که نه اصلا به رو نمی‌آوریم. سید مهدی شجاعی، شجاعانه و رندانه حقایق را در دل داستانی آمیخته به طنز نرم و تلخ به کام‌مان قطره قطره می‌چکاند. از خیر هیچ قشری هم نگذشته، معلم، استاد، طلبه، مداح، نویسنده همه را به چالش می‌کشد. با بیان ساده‌ترین نکات، چیزی را که هیچکس شاید به راحتی به زبان نمی‌آورد را بیان می‌کند و بدون تعارف می‌گوید کسی منتظر امام نیست. اگر هم کسی منتظر ظهور است، برای نجات خود است نه برای حضور امام. و در آخر با بیان داستان‌های واقعی منتظرانی چون علامه حلی و کربلایی محمد قفل‌ساز آفتاب می‌آورد دلیل بر آفتاب تا حجت را بر همه تمام کرده باشد