یادداشت زهراخزاعی

        جای خالی سلوچ
یا نبودن شوهر مزایا و معایب
مزایاش اینه که خودتیو خودت.. می دونی، یعنی مرگان که زن سلوچ بود دیگه میدونست باید فقط روی خودش و پسراش حساب کنه نه هیچ کس دیگه 
باید خودش حقش رو بگیره، خودش روزی اش رو دربیاره و... 

اون لحظهٔ آخری که مرگان دوباره کنار رودخونه سلوچ رو میبینه که رفت و بعدش دیگه نیومد بعدش خیلی قشنگ توصیف شده بود، اینکه مرگان برمیگرده به گذشته و حسی که به سلوچ داشت براش زنده میشه، حسی که درون خودش کشته بود.. تازه یادش اومد چقدر سلوچ رو دوست داشته. حس عشق، درونش بیدار میشه.. اما خیلی دیر چون دیگه سلوچ رفته که رفته
از نظر من خیلی تلخ گفته که مثلا حالا که سلوچ نیست خانواده از هم پاشیده میشه و مدان تصمیمات اشتباه و اتفاقات بد میفته براشون ولی در واقع وقتی سلوچ بود هم به خصوص ماه های آخر بود و نبودش فرقی نداشت. بنابراین به نظرم خیلی تلخ تعریف کرده. 
باز هم جزییات حالات انسانی رو میبینیم که خیلی دقیق و ظریف توصیف میشه جوری که خودت اون حال رو حس میکنی. 





      
139

17

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.