شبکه اجتماعی کتاب‌دوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و دربارۀ کتاب‌ها حرف بزنند.

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
فهیمه حدیدی

فهیمه حدیدی

16 ساعت پیش

        بنظرم مهاجرت اگر با فرار همراه نباشد، جسارت و شجاعت میخواهد. برای همین دانشجوهای بین الملل را آدم های جسور و متفاوتی می دانم. اولین برخوردم با دانشجوهای خارجی به سال ۹۷ و کلاس زبان عمومی برمی گردد. بعدترها بارها و بارها افراد عرب تبار و افغانستانی را در دانشگاه دیدم. اما نخستین دوستی من با دانشجوی بین الملل در سال ۱۴۰۱ ؤ در سفر اتفاق افتاد. دختری از کشور بحرین که برایم یک آغوش گرم و یک شخصیت باشکوه بود. من دوستم ازهار _نامش شکوفه می شود به زبان ما🌸🪽 _ را بارها و بارها در این کتاب ملاقات کردم! روایت ها جذاب بودند و از دریچه آن ها با زاویه دید متفاوتی دانشجوهای غیر ایرانی و  جامعه ایران  را تماشا کردم‌ ‌در نظرم آمد که انگار بیش از اندازه با سیاست و  رسانه نشست و برخاست کرده ایم و یک قدم دورتر از التهاب ها، زندگی در سرزمین مادری جریان دارد. 
پ،ن: ما که فارسی بلدیم‌حیف است سعدی و حافظ نبلدم باشیم‌...همه فرهنگ و هنر ما یک طرف، شعر فارسی یک طرف دیگر ♡
      

11

کیمیابانو

کیمیابانو

18 ساعت پیش

        ببینید این کتاب از اوناست که اگر بخواین مفاهیمشو درک کنید باید بالای سه چهار مرتبه بخونیدش 
کتاب سنگینه، جدیه،و قصد داره نهایت مقاومت انسان رو در برابر انتهای غم و درد رو به شما نشون بده 
و اینجوریه که ممکنه بخواین خودتون رو بذارین جای شخصیت‌ها که اگه جای اون‌ها بودید چیکار می‌کردید
 ولی خب هیچ وقت نمی‌فهمید 
همیشه اون چیزی که تصور می‌شه با اون چیزی که در واقعیت وجود داره متفاوته
من نسخه صوتی این کتاب رو گوش دادم 
 خودم یه مقدار دوسش نداشتم ،
ولی آیا خوندنش مفیده؟ بلی
  واقعیت‌ها رو میگه، موقع خوندنش من تاریک‌ترین نقطه‌ها رو  تصور می‌کردم
برای من این کتاب سخت بود، خودم همیشه یک دیدگاه زیبایی نگر نسبت به دنیا و زندگی و همه این مسائل دارم،
ولی این زشتی‌ها ظلم‌ها جنگ‌ها هم وجود داره 
یه جاهایی در زندگی به شما گفته خواهد شد که این قسمت‌های دوست نداشتنی رو هم حداقل یک بار ببینید
چون ما خیلی وقت‌ها از  دور نشستیم و خیلی چیزا رو که نمی‌دونیم قضاوت می‌کنیم
اگه دنبال  یه کتاب درست و حسابی هستین که بخواد به شما حرف حساب بزنه و رک و راست باشه انتخاب خوبی برای شماست
      

1

        جنگ فلسفه و هنر

برای ما تئاتری ها و کسانی که با ادبیات نمایشی سر و کار دارند یا علاقه مند به این حوزه هستند ، معمولا ارسطو رو به عنوان اولین کسی میشناسیم که درباره درام و تراژدی حرف زده و نظریات خودش رو نوشته . اما عجیب اینجاست که کسی درباره افلاطون و نظراتش درباره تراژدی بحث و گفت و گو نمیکنه .

البته طبیعی هم هست چون افلاطون اینقدر فلسفه وسیعی داره و اثر ارسطو درباره تراژدی به قدری کامله که شاید خیلی نیازی دیده نشده که به آرای افلاطون در این باب توجهی بشه. اما کتاب حاضر قصدش اینه که به نظریات افلاطون درباره تراژدی نگاهی داشته باشه .

این کتاب رو سعید شاپوری نوشته ، کسی که در دوره فوق لیسانس باهاش کلاس داشتم و علاقه زیادی به افلاطون داشت. گرچه بهمون گفت از این کتاب امتحان میگیره و مارو مجبور کرد بخریم ، تهش از این کتاب یه دونه هم سوال نیاورد که باعث عصبانیت بچه های کارگردانی شد :))

اون زمان خیلی سرسری این کتاب رو فقط برای امتحان خونده بودم ولی امروز دوباره بازخوانی کردم تا ببینم چی نوشته در این کتاب. 

کتاب از چند فصل تشکیل شده ، فصل اول به معرفی افلاطون و زندگی نامه ش میپردازه و اینکه چه شواهدی از زندگینامه افلاطون وجود داره. در همین فصل به بررسی شکل و درون مایه آثار و فلسفه افلاطون پرداخته میشه . دلیل این که چرا این رساله ها به شکل گفت و گو بوده . چند تا این اثار واقعا مال افلاطونه؟ ترتیب نوشتار این آثار به چه شکل بوده و...

همونطوری که میدونیم افلاطون آثارش رو به صورت مکالمه و گفتگو و دیالوگ نوشته . نقش اصلی این گفتگوها هم سقراطه که سعی داره با گفت و گو کردن با مردم کوچه و خیابون درباره مفاهیم مختلف تفحص و گفتگو کنه و نادانی و جهل مردم رو بهشون یادآوری کنه و وادارشون کنه بیشتر درباره چیزهایی که فکر میکنن میدونن ، تعمق کنند. همین رساله ها باعث شد که افلاطون تبدیل به کسی بشه که دربارش گفتن " فلسفه افلاطونه و پاسخ به افلاطون ".

تا قبل از سقراط و به پیرو  اون شاگردش افلاطون ، معمولا فلسفه به بررسی علوم طبیعی می پرداخت ولی بعد از سقراط بود که اخلاقیات هم وارد فلسفه شد. تراژدی هم همونطوری که می دونیم وظیفه تربیت اخلاقی جامعه رو به عهده داشت و تاثیر گذاری زیادی رو در جامعه یونانی باعث می شد. این تاثیر و همه گیری تراژدی به قدری بود که حتی خود افلاطون هم گویا دست به خلق تراژدی برای شرکت در دیونوسای شهر زده بوده که بعد از اولین برخورد و شنیدن صحبت های سقراط ، تراژدی شو آتیش میزنه. 

در بخش بعدی وارد تراژدی در آثار افلاطون می شیم. نویسنده در این بخش رد پای تراژدی و جاهایی که افلاطون درباره تراژدی در سی و چند رساله خودش صحبت کرده رو پیگیری می کنه و به تفکیک نشون میده که در هر رساله ، افلاطون کجا درباره تراژدی بحث کرده. 
جالب اینجاست که وقتی رساله های افلاطون رو می خونیم میبینیم که خیلی زودتر از ارسطو به ریخت شناسی تراژدی دست زده بوده و قبل تر از ارسطو به تعریف درام " که تقلیدی از اعمال و حرکات شخصیت هاست " پرداخته.

چیزی که از این رساله ها میفهمیم اینه که افلاطون با اذعان به اینکه تراژدی چقدر می تونه در جامعه تاثیرگذار باشه ، معتقده  تراژدی نویس ها ( افلاطون ، هومر رو هم تراژدی نویس میدونه ) اصلا آدم های درست و خوبی برای رهبری اخلاقی جامعه نیستند و جایی در آرمانشهر اون ندارند. 

این وسط باید یادآوری کرد که محاورات افلاطون خودشون واقعا شاعرانه و زیبان اما دراماتیک نیستند و فقط بحث و گفت و گو هستند . شاید اگر افلاطون به جای فلسفه به هنر رو می آورد می تونست یکی از بزرگترین تراژدی نویس های تاریخ بشه. 

برگردیم به بحث . در اینجا دیگه جنگ بین فلسفه و تراژدی ( هنر ) آغاز میشه. افلاطون معتقده که فلسفه باید هدایت اخلاقی جامعه رو بر عهده بگیره . سیاستمدارها باید فیلسوف بشند یا فیلسوف ها سیاستمدار. 

افلاطون دست به کوبیدن تراژدی می زنه . به دلایل مختلف. 
اول از همه معتقده که خدایان منشا نیک و خیر هستند. اینکه در هومر و بقیه تراژدی نویس ها خدایان گناه میکنند یا باعث عذاب و اذیت و آزار میشند حقیقی نیست و باعث انحراف جوانان میشه. 

دوم اینکه تراژدی نویس ها گاه انسان های خیر و نیک و پهلوانان رو دچار سرنوشت شوم می کنند. اگر کسی ببینه که یک آدم خوب بدبخت میشه پس چرا باید خوبی کنه؟ این هم از نظر افلاطون منطقی نیست. 

سوم اینکه تراژدی نویس ها درباره چیزی که ازش تقلید می کنند علم ندارند. شاید بهتر باشه اینجا بگیم هنرمندان . مثلا کسی که نعل اسب رو میسازه میتونه درباره نعل اسب نظر بده نه کسی که از روی نعل اسب نقاشی کشیده. 

* ما اینجا فقط داریم نظریات افلاطون رو نقل می کنیم و قصدم نقد کردن نیست چون مشخصه که خیلی جاها افلاطون در حال سفسطه کردنه. مثلا در همین نکته سوم ، امروز هم مشخصه که هنرمند برای خلق یک اثر هنری باید برخورد نزدیک با سوژه داشته باشه و اونو زیست کرده باشه وگرنه اثرش بی معنی خواهد بود. یا درباره نکته دوم باید گفت که انسان ها همه سفید سفید یا سیاه سیاه نیستند و...

بگذریم ... نکته بعدی از همون تاثیرگذاری میاد. ارسطو میگه تراژدی باعث کاتارسیس میشه و لذت به همراه داره. این برای افلاطون یک نکته منفیه. افلاطون میگه ما از دیدن تراژدی و مصائب بقیه قهرمان ها دچار لذت میشیم. اما اگر خودمون در اون وضعیت قرار بگیریم شرم می کنیم و حس دیگه ای بهمون دست میده ، پس این یک لذت حقیقی نیست و باعث فاسد شدن انسان میشه.

و در نهایت کل حرفی که میزنه برمیگرده به نظریه مثل. هرچیزی که در این جهان هست در عالم مثل به بهترین شکل خودش ساخته شده و چیزی که در این دنیاست تقلیدی از اون چیزیه که در عالم مثله. پس هنرمند با تقلید از تقلید ، دو بار از حقیقت دور شده.

در فصل بعدی هم نظریات افلاطون به طور کلی مرور میشه و در اخر نتیجه گیری رو داریم. 

اثر ارسطو یعنی بوطیقا در واقع پاسخی به همین مسائل طرح شده از سوی افلاطونه. این مباحث رو میشه کاملا نقد کرد ولی خیلی از چیزهایی که من به صورت مختصر اینجا بیان کردم رو هنوز جواب درستی براشون پیدا نشده.

هرچی که هست افلاطون شعرا رو از آرمانشهر خودش بیرون میکنه و به کسانی که بتونن از تاثیر این تراژدی ها دور بمونن و روح خودشون رو پاک نگه دارند وعده زندگی و جاودانگی روح رو میده. ( نظریه تناسخ ).

توصیه می کنم اگر به تراژدی علاقه دارید ، ابتدا این اثر و سپس بوطیقای ارسطو رو مطالعه کنید و بعد خود تراژدی ها رو بخونید و نتیجه گیری خودتون رو داشته باشید.
      

29

ساخت کتابخانۀ مجازی

ساخت کتابخانۀ مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچۀ مطالعه

ثبت تاریخچۀ مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحۀ خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهدۀ بیشتر

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحۀ نشرتان، کتاب‌های در آستانۀ انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهدۀ بیشتر

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.