یادداشت ریحانه شهبازی

        نمایشنامه‌ی دکتر کنوک، برای من یادگار واحد انسان‌شناسی پزشکی و سلامت با دکتر ودادهیر است. کلاسی که اطلاعات پراکنده‌ام درباره‌ی این حوزه را به بهترین شکل جمع‌بندی و تکمیل کرد و جزو مفیدترین دروس کارشناسی ارشد بود. بنابراین فارغ از خود محتوا، دکتر کنوک برایم اثری به‌یادماندنی است؛ کتابی درباره‌ی تجاری‌شدن پزشکی و گسترده‌شدن معنای بیماری، در طب مدرنی که نقشی خدای‌گون برای پزشکان قائل است.

کنوک: من اصولاً بنا را بر این می‌گذارم که اهالی ای بخش همه‌شان واقعاً مشتری مسلم ما هستند.
موسکه: همه‌شان که چه عرض کنم!
کنوک: من می‌گیرم همه‌شان باشند.
موسکه: بلی، بالأخره یک وقتی هر یک از افراد این بخش در عمر خود ممکن است یک‌بار برحسب تصادف مشتری ما بشود.
کنوک: برحسب تصادف خیر، بلکه مشتری ثابت، مشتری دائم.
موسکه: به هر حال باید مردم مریض بشنوند تا به اینجا بیایند.
کنوک: «مریض شدن» فرضیه‌ی کهنه‌ای است که امروز دیگر در مقابل اصول و قواعد علوم جدید قدر و اعتباری ندارد. تندرستی حرفی بیش نیست و اگر از فرهنگ لغات حذف شود زمین به آسمان نخواهد آمد. به عقیده‌ی من هیچکس نیست که کم و بیش بیمار نباشد و کم و بیش چند بیماری مخلوط با هم نداشته باشد و هر یک از این بیماری‌ها کم و بیش رو به توسعه و تکامل سریع نرود. طبیعی است که شما وقتی به مردم بگوئید حالشان خوب است و کسالتی ندارند از خدا می‌خواهند که حرف شما را باور کنند ولی شما ایشان را گول می‌زنید. تنها عذر موجه شما ممکن است این باشد که مریض زیاد دارید و به معالجه‌ی بیماران تازه نمی‌رسید.
موسکه: به هر حال این فرضیه‌ی بسیار خوبی است!
کنوک: بلی آقای موسکه، این فرضیه کاملاً بدیع است. خوب فکرش را بکنید. فرضیه‌ای است که با فکر عالی «نظام مسلح» که هم اکنون قدرت و نیروی کشور ما را تشکیل می‌دهد خویشاوندی نزدیک دارد.
      
283

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.