شبکه اجتماعی کتاب‌دوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و دربارۀ کتاب‌ها حرف بزنند.

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
آزفنداک

آزفنداک

6 ساعت پیش

        📌 عنوان کتاب : تابلوی نیگل
📌نویسنده : جی آر آر تالکین 
📌نشر : نیماژ

🌱«آیا تا به حال حس کردید که رویاها و آرزوهایتان در میان مسئولیت های زندگی گم شده است ؟»

داستانی استعاری و شاعرانه از جی. آر. آر. تالکینه که زندگی یک نقاش خیال‌پرداز به نام نیگل رو روایت می‌کنه. نیگل سال‌هاست مشغول کشیدن تابلویی از یک درخت باشکوهه—درختی که برگ‌هاش رو با دقتی وسواس‌گونه می‌کشه. اما زندگی همیشه بین او و هنرش قرار می‌گیره: همسایه‌ای نیازمند، وظایف روزمره، و سفری ناگهانی که باید برایش آماده باشه.
این کتاب از مجموعه مینیماژ هست که نشر نیماژ به چاپ رسونده. که محتوای مجموعه را داستان های کوتاه و مفهومی دربرمیگیرند.

🟢 نقاط قوت :

-  بهره بردن از استعاره‌ های هنرمندانه و عمیق 
  داستان پر از نماد و استعاره‌ست (درخت، سفر، قضاوت، و دنیای پس از مرگ) که هر کدوم لایه‌های معنایی زیادی دارن.
-  بازتاب دغدغه‌های هنری و انسانی که در زندگی نمود پیدا می‌کنند را در داستان می‌بینیم. نیگل نماینده‌ی هنرمندیه که بین خلق اثر و مسئولیت‌های روزمره گیر کرده. خیلی از آدم‌ها (نه فقط هنرمندها) می‌تونن با این کشمکش هم‌ذات‌پنداری کنن. 
-  پایان امیدوارکننده 
  با وجود سختی‌ها، داستان با نوعی رستگاری و تحقق رؤیاها تموم می‌شه. این حس امید و آرامش در پایان، خیلی تأثیرگذاره.

🔴 نقاط منفی :

-  ابهام و نمادگرایی زیاد را شاهد هستیم. به صورتی که وقتی کتاب رو می‌خونی در لایه اول متوجه نمیشی مامور کیه؟سفر به کدامین مقصد ؟ و... 
برای بعضی خواننده‌ها، استعاره‌ها ممکنه گیج‌کننده باشن. چون داستان خیلی مستقیم نمی‌گه که چی واقعیه و چی نمادینه، ممکنه درک پیام اصلی سخت بشه.
-  ریتم کند در بخش‌هایی از داستان. با اینکه داستان کوتاهه، بعضی قسمت‌ها (مثل بخش بیمارستان یا گفت‌وگوی قضاوت) ممکنه برای بعضی‌ها کش‌دار یا مبهم به نظر برسه.
-  شخصیت‌پردازی محدود هست.
  داستان کوتاهه و شخصیت‌های فرعی مثل «پاریش» یا «قاضی‌ها» خیلی عمیق هویت پیدا نمی‌کنند . این ممکنه باعث بشه بعضی خواننده‌ها ارتباط کمتری با اون‌ها بگیرن.
-  پیام غیرمستقیم بیان میشه !

✨#مقداریـحرف :
میدونین کتاب برای من چیزی نبود که بگم وای چه ایده خفنی ! چون انگار از زندگی یک سال پیش من داشت می‌نوشت !! ولی دیدار دوباره با زندگیم ؟ آره تجربه باحالی بود و قلم خوبی برای القای احساس آن زمان.
و آره! ما تو زندگیمون اینقدر فرصت نداریم که همه آرزو ها ، تلاش ها و کارهامون رو به نتیجه برسونیم. پس بهتره تا اونجایی که وقت داریم ، سعی خودمونو بکنیم و واقعاً زندگی کنیم.

امتیاز من به کتاب : ۳.۸ از ۵

#دیدگاه
      

7

زی‌نب موسوی

زی‌نب موسوی

6 ساعت پیش

        به پیشنهاد و اصرار یکی از دوستانم که سابقه  و سلیقه‌ی خوبی در انتخاب کتاب داره خوندمش؛ چند صفحه اول با اشاره به داستان مجسمه معروف و “رازی که کاتب می‌دانست” شروع شد و در اون حین لحظه‌ای دلم لرزید که نکنه دست گذاشتن روی این کتاب ثقیل و سنگین فکر خوبی نبوده باشه اما خودم رو مجبور کردم تا کمی بیشتر ازش بخونم و همین اجبار اولیه تبدیل شد به میل سیری‌ناپذیر برای بلعیدن یک‌جا و درک کلماتی که از فکر و زبون آقای رضایی بیرون می‌اومدن و منو همراه خودشون می‌کردن. 
در جایی از کتاب نوشته شده یکی از مولفه‌های نقد خوب اینه که نگارنده تعیین کنه مخاطب اون کتاب چه کسایی می‌تونن باشن و علی‌رغم چیزی که بقیه می‌گن؛ لذت این کتاب فقط برای آدمای کتابخون حرفه‌ای نیست. البته که یه فرد کتابخوار موقع خوندن سطر به سطر زمزمه‌های کتابی احسان رضایی احتمالا مدام با خودش می‌گه: «جانا سخن از زبان ما می‌گویی.» 

اما خیلی دوست داشتم یک نفر سال‌ها قبل‌تر از اینهمه مطالعه‌ی پراکنده و تجربه‌هایی که تو حوزه کتابخونی اغلب تنها بدست می‌آری؛ این کتابو دستم می‌داد چون بخش‌هایی که در مورد چگونگی انتخاب موضوع کتاب، اندازه کتاب و حتی لزوم نخریدن کتابِ قاچاق بود می‌تونه برای فردی که سررشته زیادی نداره اما تازه شروع کرده به مطالعه جدی و عمیق‌تر بی‌نهایت کمک کننده باشه.

راستش آداب کتابخواری اولین کتاب غیرداستانی عمرم بود که مثل بعضی جستار‌نویسی‌ها از زیادیِ صحبت درباره یک موضوع واحد خستم نمی‌کرد
و از طرفی تعدد موضوعاتی که بهشون پرداخته شد باعث سردرگمیم نمی‌شد. و تمام این‌ها دلایلی بزرگ و مهم برای لزوم مطالعه آداب کتابخواریه.

پ.ن: وسط فصلی که احسان رضایی داشت می‌پرداخت به عادت حاشیه نویسی، هایلایت کردن کلمات، استفاده از مهر‌های عجیب و غریبِ اسم که دیگران در صفحه اول کتاب‌هاشون استفاده می‌کردن تا حق انحصار و کتاب رو بیشتر و بهتر برای خودشون داشته باشن؛ دیدم چند صفحه از همون فصل کتاب جدا شده و نیست. وقتی از صاحب کتاب پرسیدم جواب داد این جاش رو به قدری دوست داشتم که جدا کردم تا بارها و بارها بخونم. 
و معجزه کلمه شاید همینه.

آداب کتابخواری رازی بود که احسان رضایی می‌دانست و اون کاتب نه.
      

13

Kosar

Kosar

6 ساعت پیش

        کتاب  «پادشاه سنگدل» از مجموعه‌ی « پادشاه پریان » از نشر « باژ »



✅ بدون اسپویل ✅


یک هفته پیش تقریبا تمومش کردم 
اومد داستان توی این جلد  واقعا کند بود ولی خب تا آخر خوندمش بنظرم ارزششو داشت چون بخش پایانیش خوب بود یعنی یک چهارم آخر کتاب پر هیجان و جذاب بود اما باز هم بقیه‌ی کتاب روندش کند بود 
اما خب این یک مجموعه‌ی طولاااانیه و باید کامل بخونمش تا بتونم نظر قطعیمو بگم
شخصیت پردازی خوب بود داستان جالبی داشت و خیلی از فریلند (فضایی که داستان درش شکل گرفت) خوشم اومد فانتزی دوست داشتنی ای بود اما درمورد گروه سنیش باید بگم روی جلد زده +17 که واقعا بنظرم اشتباهه و از اون طرف هم شاید بعضیا فکر کنم چون فانتزیه و موضوعشم پری و ایناهاست بچگانه باشه ولی برای سنین 12 تا 16 بنظرم می‌تونه بیشتر جذاب و قابل فهم باشه 
و توی متن ترجمه هم از کلمات پیچیده تری استفاده شده بود که خب من واقعا خوشم اومد باعث می‌شه به طور ناخداگاه دایره لغات گسترش پیدا کنه و این خیلی خوبه البته ممکنه بعضی ها که سن کمتری دارن و این مجموعه رو می‌خونن متوجه نشن اما بنظر من اگر الان این ها رو از یک رمان یاد بگیرن و باهاش آشنا بشن درک بهتری خواهند داشت توی آینده و باعث می‌شه بهتر صحبت کنن ایده‌ی قشنگی بود 
در طول داستان جود و کاردن رو خیلی درک کردم  و فکر می‌کردم بعضی جاها دقیقا از روی شخصیت من نوشته شده و باعث شد بیشتر توی داستان فرو برم و البته که جود یکی از قوی ترین دخترهایی بود که توی کتاب ها دیدم با این واقعا حال کردم خیلی قوی بود برعکس داستان های دیگه که الکی اسم شخصیت های زن قدرتمند رو می‌زارن روی عنوان های کتاب و کاملا متن کتاب برعکسش رو می‌گه این کتاب واقعا این موضوع رو به خوبی به تصویر کشیده بود. کاردن هم توی جلد دو می‌فهمین چرا ازش خوشم اومد (اسپویل جلد بعدیییییییی: چون یک شخصیت مظلوم و همیشه تنها و تو سری خور بود که همیشه مجبور بود تظاهر کنه هیچ چیزی براش مهم نیست و همون‌جوری که پدرش می‌گه شروره، از نظر من فقط توی محیط بدی بود و در واقع اینطوری نبود و لحظه ای که اینها رو به جود گفت واقعا قشنگ بود و از اونجا دیگه خود اصلیش رو پنهان نکرد واسه همین ازش خوشم اومد واقعااا)
و در آخر عکس پایین من رو یاد جود انداخت که عاشق شمشیر بازی و شوالیه ها بود:)
      

6

sara

sara

7 ساعت پیش

        کلا من عاشق و دیوانه‌ ژاپن بودم و هستم. از همون بچگی که کارتون ( انیمه ) ژاپنی میدیدم تا الان که به ادبیات ژاپن علاقه‌مند شدم همیشه دور چیز‌های ژاپنی میپلکیدم. حتی تو سینما هم ژاپن رو ترجیح میدم ♡
الان هم خواندن سفرنامه رو با سفرنامه‌ی ژاپن آقای ضابطیان شروع کردم :) و چه انتخاب خوبی بود.

این کتاب واقعا زیبا نوشته شده. قلم آقای ضابطیان خیلی شیرینه و من کتاب رو تو یک عصر تا شب و بعد صبح فرداش تموم کردم. خیلی لذت بردم، انگار با آقای ضابطیان همسفر بودم و خودم هم داشتم مراسم چای یا عروسی رو تجربه میکردم. برعکس آقای ضابطیان، من غذاهای ژاپنی رو دوست دارم و عاشق تازه بودن و با طراوت بودن غذاهاشون هستم. کاش میتونستم یک سفر برم ژاپن و یکماه بمونم و لذت ببرم. امیدوارم و براش تلاش می‌کنم ♡

عاشق فصل‌های زردآلوی ژاپنی و چای سبز شدم و بنظرم خیلی جذاب بودن. مخصوصا هم از چای سبز خوشم اومد چون قبلش کتاب چای اثر اوکاکورا کاکوزو رو خونده بودم و برام جالب بود که آقای ضابطیان واقعا یک مراسم چای رو تجربه کرده. کاش این فصل طولانی‌تر بود.

شما میدونستید یک رباط عظیم‌الجثه تو ژاپن وجود داره که حرکت میکنه به نام گاندام؟ خیلی عجیب بود واسم، حتی اسمش هم نشنیده بودم. خیلی دوست دارم برم و از نزدیک ببینمش. جالب نیست؟ همه چیز در مورد ژاپن و ژاپنی‌ها جالبه.

شیفته‌ی فرهنگ احترام گذاشتن ژاپنی‌ها به همدیگه شدم. ولی از طرفی هم وقتی حرف کار کردن تو ژاپن میشه انگار مردم ربات هستن. اینقدر نظم و احترام و با تمرکز کار کردن برای ساعات طولانی با حقوق کم خیلی ناراحت کننده است. قبلا دوست داشتم ژاپن زندگی کنم ولی الان به یک سفر بسنده میکنم ^-^
      

13

ریحانه.ر

ریحانه.ر

9 ساعت پیش

18

ساخت کتابخانۀ مجازی

ساخت کتابخانۀ مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچۀ مطالعه

ثبت تاریخچۀ مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحۀ خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهدۀ بیشتر

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحۀ نشرتان، کتاب‌های در آستانۀ انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهدۀ بیشتر

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.