زی‌نب موسوی

تاریخ عضویت:

خرداد 1403

زی‌نب موسوی

@seyedehzeynab

14 دنبال شده

14 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
        یه جایی در پایان کتاب نوشته شده که: «اگر کسی را از دروغی محروم کنیم که حیاتش را حفظ می‌کند، نابود می‌شود» و من فکر می‌کنم خود اریک امانوئل اشمیت هم قائل بر همین اصل تموم قصه‌هاش رو به وجود می‌آره. 

شخصیت‌های داستان امانوئل اشمیت شبیه خالقشون، از نوعی زیرکی پنهان رنج می‌برن که بهشون کمک می‌کنه تا به حقایق زودتر از دیگران پی ببرن اما این فهمیدنِ سریع واقعیتی که اغلب سخت و دردناکه باعث نمی‌شه سریع‌تر بپذیرنش؛ پس ازش فرار می‌کنن؛ یه جور دیگه می‌سازنش؛ و مهم‌تر از همه، در موردش به همدیگه دروغ می‌گن.
 
شخصیت‌های زیرک کتاب اشمیت خوب می‌دونن که در حال گفتن چجور دروغی‌ان و از دیگران چه دروغایی می‌شنون اما برای خراب نشدن این بازیِ مرموزانه یا با خوبی و‌ خوشی تموم شدن نمایش، ابداً چنین حقیقتی و به روی هم نمی‌آرن. اونا تظاهر می‌کنن که واقعیت همون چیزیه که گفته شده چون نیاز دارن تا بعضی دروغای شیرین رو که از ‌‌تلخی زندگی نجاتشون می‌ده انقدر از زبون بقیه بشنون تا باور کنن. 

از نمایشنامه بی‌نظیر خرده جنایت‌های زن و شوهری گرفته تا داستان‌های‌ کوتاه و داستانکای پراکنده‌ی اشمیت، آدما مدام روی مرز باریک اخلاق و وجدان و انسانیت راه می‌رن و گاهی این مرزها رو رد می‌کنن تا به شکلی نشون بدن اگر چه دروغ گفتن خطاست و جزء ناپسندیده‌ترین اعمال انسانیه ولی در موقعیتی که یقین داریم یک نفر نه با دونستن واقعیت حالش بهتر می‌شه نه تحمل و کنار اومدن باهاشو داره چی؟ درسته که دروغ در هر حال امر نکوهش شده‌ای به شمار می‌آد اما زندگی ما رو در نقطه‌ای قرار می‌ده که می‌دونیم دیگری با فهمیدن واقعیت از پا در می‌آد و حال برای جلوگیری از خطر نابودیِ همان دیگری، ناگزیریم «حقیقتِ ساخته شده»‌‌ای رو از نو خلق کنیم.
      

7

        تاریخ همیشه دنبال نورافکنیه که بندازتش روی آدمایی که کارای بزرگ کردن؛ جاهایی رو فتح کردن، چیزهایی و کشف یا خلق کردن، دشمنی رو شکست دادن یا رکوردی رو جا‌به‌جا کردن. تاریخ اسم اونا رو بلده، براشون مجسمه می‌سازه، به افتخارشون کتاب چاپ می‌کنه اما قهرمان بودن همیشه به معنی پیروز شدن نیست. 

اسم خود کتاب «خاطرات یک ضد قهرمان» دقیق‌ترین توصیفیه که می‌شه از حال و هوای حاکم بر اون داشت. روایت فردی که نه تنها قهرمان نیست بلکه از قهرمان‌ها بیزاره. و زیست این فرد در جنگ جهانی دوم، دورانی که او برخلاف قهرمان‌ها و میهن پرست‌های‌ واقعی نه توی جبهه جنگ حاضره و نه حتی تمایلی به این قبیل فداکاری‌‌ها داره. شخصیتِ ظاهراً منفعل که دنبال کناره گیری از جهانه و جهان ازش کناره نمی‌گیره.

درسته که روحیه اگزیستانسیالیستی راوی اذیتم کرد اما اگزیستانسیالیسم در ادبیات، یه جور نگاه بی‌طرفانه‌تر یا انسانی‌تر به داستان می‌ده. ادبیاتی که اگزیستانسیالیستی نوشته می‌شه، اغلب بیشتر به حقیقت انسان نزدیکه چون کمتر از بالا به پایین نگاه می‌کنه؛ کمتر تعیین می‌کنه که چی درسته و چی غلط؛ که انسان باید چه تصمیماتی رو بگیره و چه احساساتی رو داشته باشه و چه احساساتی رو نه.
کار این نوع دیدگاه بیشتر «همراهی‌ کردنه» نه «هدایت‌ کردن»؛ بیشتر از قضاوت بیرونی، از درون ترس و اضطراب‌ها و سردرگمی‌های انسان عصر حاضر برمی‌خیزه و راه خودشو برای دیده شدن و نشون دادن بعضی چیزایی که آدما یاد گرفتن پنهونش کنن پیدا می‌کنه.
 
توی چنین ادبیاتی نباید زیاد دنبال معنای خاص و رخ دادن اتفاق خارق العاده‌ عجیبی برای شخصیت‌ها گشت چون بیشتر از مجموعه‌ی پر و پیمون حوادث باورنکردنی قراره با تنهایی و احساسات ساده اما ضد و نقیض اشخاص روبه‌رو بشید! مثلا زنده بودن در روزگاری که تقلا برای نَمُردن درش به اندازه کافی دستاورد سخت و ناممکن و دست نیافتنی‌ای به نظر می‌رسه و «زندگی» همون نقطه‌ایه که این کتاب باهاش آغاز می‌کنه و تا انتها بهش وفادار می‌مونه.
      

4

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.