درخت خون
در حال خواندن
1
خواندهام
14
خواهم خواند
8
مهدی جواهریان سینما خوانده و سالها متونِ حکمت هندی و شعر برخی شاعران غربی را به فارسی برگردانده. بسیار سفر رفته و تجربههای زیستهاش در مقام یک نویسنده منحصربه فرد است و از دلِ همین تجربهها، دانش و دغدغهی تاریخ است که نوولای درخت خون متولد شده است. او، با تسلط شگفتی که بر زبان فارسی دارد، قصهی یک نقاش ازپادرآمده را نوشته. نقاشی که در شهر قزوین و در دوران ناصری زندگی میکند. جواهریان از نگاه تمثیلی متنفر است و اعتقاد دارد که جهان را باید واقعگرایانه نگریست؛ برای همین از «چنارِ خونبار» مقدسی در اَلموت پردهای میسازد و گویا مانیفستش در روایت تاریخ ایران همین تابلوست. اویی که معتقد است سرمای دیماه اجازهی رستگاری به هیچ بنیبشری نمیدهد و مدام حکمت میسازد در باب جهان. اما آیا میتوان به او اعتماد کرد؟ چهقدر از قصهها و روایتهایش«واقعی» است؟ و این همان جایی است که جواهریان خواننده را با تاریخی مواجه میکند که انگار در پس آن چیزهایی دیگر پنهان شده...
بریدۀ کتابهای مرتبط به درخت خون
یادداشتهای مرتبط به درخت خون