کالیگولا
در حال خواندن
3
خواندهام
260
خواهم خواند
83
نسخههای دیگر
توضیحات
حتی خورشید هم تاریکی دارد. اگر بگوییم که هیچ چیز معنی ندارد،باید نتیجه بگیریم که جهان بیهوده و مهمل است.اما آیا واقعا هیچ چیز معنایی ندارد؟من هیچ گاه معتقد به چنین چیزی نبوده ام. انسان تنها آفریده ای است که نمیخواهد همان باشد که هست. به دست آوردن خوشبختی بزرگ ترین پیروزی در زندگی است. بدون کار،هر نوع زندگی فاسد میشود. ترجیح میدهم طوری زندگی کنم که گویی خدا هست و وقتی مردم بفهمم که نیست.تا این که طوری زندگی کنم که انگار خدا نیست و وقتی مردم بفهمم که هست. ما میخواهیم در برابر سرنیزه هرگز سر تسلیم فرود نیاوریم تا قدرتی که در خدمت اندیشه نیست چیره نگردد...انسان برای ادامه ی «این تلاش»آفریده شده است.باید بدانیم که چه میخواهیم!به اندیشه معتقد باشیم،حتی اگر قدرت،برای فریفتن ما نقاب عقیده یا رفاه به چهره ی خود بزند... در جهانی که ناگهان از هر خیالی واهی و از هر نوری محروم شده است. انسان احساس میکند که بیگانه است. محبوب کسی نبودن فقط یک بدشانسی است،در حالی که عاشق نبودن،یک بدبختی است.
بریدۀ کتابهای مرتبط به کالیگولا
نمایش همهپستهای مرتبط به کالیگولا
یادداشتها