به نام خدای رنگین کمان
منی که بین گروه دوستان به پاترهد معروفم حتما بسیار عجیب است که نمره کامل به کتاب ندادم.
زود قضاوت نکنید، کتاب را با دیدگاه ادبیاتی خواندم نه از سر ذوق پاترهد بودن.
کتاب انگلیسی بود و بسیار روان و خوشخوان. واقعا انتخاب خوبیه برای شروع و عادت کردن به انگلیسی خواندن.
حالا این بحث هارو ول کنید ، اصلا مهم نیستن.
من مثل یه دو چشم نامرئی با هری همراه بودم. از خونه عمو و خاله رها شدیم ، وارد دنیای جدیدی شدیم که هیچکس باور نمیکنه واقعیه و همه میگن وای برو بابا جادو کجا بود ، همش داستانه. منم همینطور هری کوچولو. منم باورم نمیشه جادوگر هایی مثل جادوگر های جامعه هاگوارتزی وجود داشته باشن ، نه تا وقتی که خودم با چشم خودم نبینم. با هری دوست پیدا کردیم.قهرمان خطاب شدیم.جوانترین بازیکن کوییدیچ هم شدیم ولی یک چیزی رو پیدا نکردیم. یک چیز نامرئی رو من پیدا نکردم در حین خوندن کتاب. نه اینکه بگم لذت نبردم،اتفاقا خیلی لذت بردم و به نحو سهمگینی کتاب پر از هایلایت و کمابیش پر از نوشته شده(به طوری که وقتی برای دوستانِ کتابخوانم عکس میفرستادم،قلبشون میایستاد که این حجم من هایلایت و نوشته جا گذاشتم توی کتاب). شاید من مشکل پیدا کردم چون کتاب جادوم نکرد. حداقل نه هنوز و این غمگینم میکنه. من واقعا عاشقانه هری پاتر رو دوست دارم.
مگر میشود آدمِ عاشق از عشقش لذت نبرد؟ پس حتما مشکلی در من وجود داره.
چندتا از دیالوگ و سکانس های مورد علاقم از این کتاب:
professor mcgonagall:"everyone knows youre the only one voldemort was frightened of."
dumbledore:"you flatter me.voldemort had powers i will never have.
mcgonagall:only beacause youre too noble to use them
dumbledore:its lucky its dark. i havent blushed so much since madam pomfry told me she like my new esrmuffs.
molly:fred,you next.
fred:im not fred,im george. honestly , woman , call yourself our mother? only joking,i am fred.
ron:i head you went to live with muggles.what are they like?
harry:horrible.
snape's lips curled into a sneer:tut , tut, fame cleary isnt everything.
.always the innocent are the first victims
snape's eyes were black.they were dold and empty and made you think of dark tunnels.