یادداشت الهه

الهه

الهه

1402/11/19

کالیگولا
        یافتن معنا و ارزش در مواجه با پوچی و بی معنایی زندگی، موضوعی است  که تقریبا در تمامی آثار کامو به چشم می خورد. این نمایشنامه در چهار پرده در ارتباط با کالیگولا، امپراتور رومی و بدنامی است که به تجسمی از پوچی تبدیل می شود. پرده اول، با مرگ خواهر کالیگولا( معشوقه‌اش ) آغاز می شود و ذهن کالیگولای جوان را که به حقیقت مرگ آگاه شده، درگیر مفهوم غیر ممکن ها می کند. حکومت وحشت را آغاز می کند: " مرگ سایه خود را بر سر اطرافیان کالیگولا می گستراند. دیگر هیچ کس، جز تنی چند که با راستی زندگی می کنند در امان نیستند. کالیگولا که اینک قدرت مطلق در اختیار اوست با پوچی درمی‌افتد."

از همان پرده اول، نظرم عجیب به نمایشنامه جلب شد. کالیگولا شخصیت جالبی داشت و هرچند که حرف‌هایش از دید درباریان‌ دیوانگی بود ولی از جنس حقیقت بودند! شاید کامو قصد داشته با شیوه دیگری از بیان، آگاه سازی انجام بدهد.واقعیتی که به زیبایی نشان می دهد که عقیده انسان‌ها نسبت به مرگ، شاید برگرفته از شیوه زندگی آنها باشد.
کامو با تمام ظلم و فسادهایی که کالیگولا انجام می دهد، او را مستبد نمی داند! 
کالیگولای ستمگر سعی دارد حقیقتی را به ما گوشزد کند. حقیقتی که در طول تاریخ تنها از چشم کامو دیده شده و توسط او نگاشته شده است؛  زندگی پوچ و پایان پذیر!

کالیگولا هم همانند مرسو (کتاب بیگانه) به مفهوم پوچی رسیده هرچند مانند او بی کنش نیست و می‌خواهد که با برقراری عدالتِ تام، بر ناممکن غلبه کند!

" ویژگی نوشتاری کامو در عدم قطعیت است! به معنی آنکه هدف وی از نوشتن هر کدام از کتاب ها‌، قطعا فقط یک معنا و مفهوم نبوده و مضامین گوناگونی را در کتاب‌هایش جای داده است. یک جورهایی‌ چند پهلو سخن گفتن از ویژگی های نوشتاری اوست. "

کتاب کالیگولا در کنار کتاب‌های بیگانه و اسطوره سیزیف‌، سه گانه پوچی کامو را تشکیل می دهند. سه گانه ای که در کناره سخره گرفتن جهان، رگه ‌هایی از امید به زندگی را در خود دارند.


*هرگز مطالعه‌ این نمایشنامه را از دست ندهید!
      
68

31

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.