چگونه کمال گرا نباشیم؟: راهی جدید به سوی خودباوری، زندگی بدون ترس و رهایی از کمال گرایی

چگونه کمال گرا نباشیم؟: راهی جدید به سوی خودباوری، زندگی بدون ترس و رهایی از کمال گرایی

چگونه کمال گرا نباشیم؟: راهی جدید به سوی خودباوری، زندگی بدون ترس و رهایی از کمال گرایی

استیون گایز و 1 نفر دیگر
4.2
67 نفر |
29 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

62

خوانده‌ام

140

خواهم خواند

91

ناشر
شمشاد
شابک
9786008392705
تعداد صفحات
244
تاریخ انتشار
1398/4/4

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        اثر دیگری از نویسنده کتاب پرفروش خرده عادت هاچگونه کمال گرا نباشیم؟ راهی جدید به سوی خودباوری، زندگی بدون ترس و رهایی از کمال گرایی نویسنده:... استفان گایز، نویسنده کتاب «چگونه کمال گرا نباشیم؟» سال های بسیاری است که در زمینه ارتقای راهکارهای رشد شخصی تحقیق کرده و با آمیختن این اصول با تجربیات زندگی خود توانسته است کتاب های موفقی در زمینه خودباوری به نگارش در آورد.اولین کتاب او «خرده عادت ها»، با فروش سیصد هزار نسخه و ترجمه به 17 زبان زنده دنیا، در لیست پرفروش ترین کتاب ها در سطح بین المللی قرار گرفته است؛ و «چگونه کمال گرا نباشیم؟» همچنان در صدر پر مخاطب ترین کتابهای روانشناسی در سرتاسر دنیا قرار دارد. استفان گایز بر خلاف روش های انگیزشی و کوتاه مدتی که سال هاست شنیده ایم، عمل را مبنای رشد و حرکت به جلو می داند و نه صرفا احساس و انگیزه را. خرده عادت ها راهکاری ست که برای مقابله با کمال گرایی به کار می گیریم، و معمول گرایی چاره ای ست برای ترس از ارتکاب اشتباه، نیاز به تأیید دیگران، و اعتماد به نفس پایین.چرا که توهم کمال گرا بودن، و در نظر گرفتن اهدافی بزرگ، شما را از برداشتن حتی یک قدم کوچک به سمت هدفتان خواهد ترساند.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به چگونه کمال گرا نباشیم؟: راهی جدید به سوی خودباوری، زندگی بدون ترس و رهایی از کمال گرایی

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به چگونه کمال گرا نباشیم؟: راهی جدید به سوی خودباوری، زندگی بدون ترس و رهایی از کمال گرایی

یادداشت‌ها

رؤیا

1403/4/17

          چگونه کمالگرا نباشیم؟ یا به عبارتی، چگونه به فردی معمول‌گرا تبدیل شویم؟
در روند کتاب، خواننده ابتدا متوجه چیستی کمال‌گرایی و فرق دیدگاه افراد کمال‌گرا با افراد معمول‌گرا میشه، به دلایل بعضی ناکامی‌ها و اهمال‌کاری‌ها پی می‌بره و بعد راهکارهایی برای هر دیدگاه و ریزمشکل دریافت می‌کنه.
مثال‌ها ملموس و قابل درک هستند. متن کتاب سنگین نیست و اتفاقا روان و قابل فهم بیان و ترجمه شده.

🔸نظر شخصیم
برای من کتاب مفیدی بود. تاثیرش رو در زندگیم دیدم و بهم کمک کرد.🌈✨
برای خوندنش عجله نکردم و هر بار صفحه به صفحه دریافتش کردم. اواخر کتاب که تصمیم گرفتم زودتر تمومش کنم، متوجه شدم که تاثیر کمتری ازش گرفتم! فکر می‌کنم روش درستِ خوندن این کتاب برای من، کم کم مزه مزه کردنش بود. 
من تقریبا کل کتاب رو هایلایت کردم😅 و حتما بارها خوندنش رو تکرار و مرور خواهم‌کرد.

به افراد کمال‌گرا پیشنهاد میشه👌🏻
امیدوارم بتونید باهاش ارتباط بگیرید و استفاده کنید.

🔸یک نکته
شاید برای شما هم به پایان بردن کتاب طول بکشه. تصور می‌کنم فقط راهکارخوندن برای برطرف کردن کمال‌گرایی کافی نیست و مسیرِ تفکر و ذهن باید کم کم اصلاح بشه. شاید به همین دلیل توصیه من اینه که درصورت کند پیش رفتن کتاب، ازش دست نکشید و ادامه بدید.(مگه اینکه به نظرتون کتاب مفید و خوبی نیومده باشه)
        

23

          یکی از کتاب هایی بود که خیلی به دردم خورد اما اگر با کمالگرایی درگیر نیستید احتمالا چندان براتون سودمند نخواهد بود. 
نکته ی خوبش متن و ترجمه ی روانش بود. البته که طرح جلد می تونست بهتر باشه ولی خب چندان مهم نیست. 
این کتاب در مقایسه با کتاب موهبت کامل نبودن که اون هم درباره ی کمالگراییه، کتاب بهتریه. مهم ترین مزیتش هم اینه که بیشتر از شعار، راهکار میده. 
چگونه کمالگرا نباشیم ده فصل داره که در نه فصلش کمالگرایی و معایبش رو توضیح میده، راهکارهایی ارائه میده و تمرین هایی رو پیشنهاد می کنه. در فصل آخر هم همه ی راهکارها رو جمع بندی می کنه و یک چکیده ی تقریبی از کتاب رو به مخاطب میده.
دلیل کم کردن اون یک ستاره هم ارجاعات پی‌درپی نویسنده به کتاب دیگرش (خرده عادت‌ها) بود. البته مطلب رو توضیح می‌داد. جوری نبود که متوجه نشم داره از چی حرف می‌زنه یا ندونم باید چی کار کنم ولی ترجیح می‌دادم انقدر رفرنس نده. احتمالا اگر اون کتاب رو بخوانم، بهتر می‌تونم راهکارهای این رو اجرا کنم.


بخش شخصی:
چون این مشکل چیزیه که خود نویسنده هم باهاش درگیر بوده، خیلی خوب تونسته احساسات یک آدم کمالگرا در موقعیت های گوناگون رو شرح بده؛ در حدی که گاهی احساس می کردم داره درباره ی خودِ خودِ من حرف می زنه. گایز اصلا تلاش نکرده وانمود کنه که ترک این عادت ساده است و فقط به کمی اراده نیاز داره. وارون بعضی از نویسنده های کتاب های خودیاری، تلاش هم نکرده که اثبات کنه آدم های کمالگرا از این ویژگی لذت می برند و اگر بخوان می تونن خیلی آسون رهاش کنند.
استیون گایز خیلی واقع بینانه گفته که کمالگرایی هیچ جا به درد نمی خوره. پذیرفته که نمیشه ساده ازش رها شد ولی میشه تلاش کرد. ادعا نمی کنه که خودش خیلی می فهمه و قراره راهکارهاش زندگیمون رو زیر و رو کنه. حتی اعتراف می کنه که موقع نوشتن این کتاب هم با نشخوار ذهنی ناشی از کمالگرایی درگیر شده. 
این موجب آرامشه. وقتی می بینم دارم کتابی رو می خونم که نویسنده ش مشکل من رو داره، درکم می کنه و تلاش نمی کنه مشکلات رو کوچک جلوه بده انگیزه ی بیشتری برای به کار بردن راهکارهایی که ارائه داده پیدا می کنم. 
یکی از مثال های جالبی که مدام در کتاب بهش اشاره می کنه، کمالگرایی در نویسنده هاست. این دقیقا چیزی بود که مدتیه به شدت باهاش درگیر هستم و مهم ترین دلیلی که تصمیم گرفتم سراغ مشاور و کتاب های خودیاری برم هم همینه که دست از کمالگرایی در نوشتن و نشر کتاب هام بردارم. استیون گایز در این زمینه خیلی بهم امید داد. هر چند که هنوز جرات لازم برای ادامه ی راهم رو ندارم و هر بار تلفن رو برمی دارم تا با ناشری تماس بگیرم، تردید می کنم اما مطمئنم که می تونم روی خودم کار کنم و بهتر بشم. ( دست کم امیدوارم!!)


نکته ی پایانی:
پیشنهاد می کنم موقع خواندن کتاب کاغذ و خودکار کنارتون باشه و یادداشت برداری کنید.
        

11

محمد

1402/6/26

          کتاب «چگونه کمال گرا نباشیم؟» توسط استفان گایز در سال 2015 نوشته شده است و ترجمه آن 244 صفحه است(کتاب اصلی 225 صفحه است) و نویسنده پرفروشی هم هست در آمازون درباره کتاب «خرده عادت»ش اینگونه نوشته است «پرفروش ترین کتاب در سراسر جهان به 17 زبان!». 
به نظر من محور اصلی کتاب «پایین آوردن انتظارات» است درست تر بگویم «واقعی کردن انتظارات» است(البته کتاب علت های دیگری را هم برای کمال گرایی بیان می کند). خودمان که می دانیم چه گُلی هستیم و ظرفیتمان چقدر است و در چه اندازه و سطحی قرار داریم لذا وقتی سنگ بزرگی برمی داریم قدم اول برای انجام ندادن را برداشته ایم یا یک مثال جالب تر آن است که سگی زیاد پارس می کند گاز نمی گیرد(بلانسبت) :)))))))))

لذا اینجاست که می گویند کمال گرایی بلای خانمان سوز است. کمال گرایی انسان را متوقف می کند. به صورت کلی اگر چیزی باعث می شود که ما فقط نمره 20 را بپذیریم و با گرفتن نمره 19 عزای عمومی اعلام می کنیم یعنی یک جای کار می لنگد.

اگر بر روی زمین واقعیت قدم برداریم امیدی وجود دارد که به مراتب بالاتر در هر زمینه ای برسیم(بالاتر نه الزاما 100) ولی اگر کارها بخواهیم را به مثابه یک کامپیوتر یا ماشین و به عنوان تک ستاره آسمان شغل و تحصیل یا هر زمینه ای انجام دهیم با کله به زمین می خوریم. مسی هم 100 نبود و نیست (امتیاز مسی تو فیفا 97 بود یا رونالدو؟) همیشه جلو می ایستد و زیاد در کار دفاعی مشارکت نمی کند حتی در فینال جام جهانی پارسال! یک زمان هایی وجود دارد که می بازد ولی هنوز هم مسی است و «خواهان»دارد. مهم این است به اندازه «کافی» تلاش کنیم با روح و روان خود بازی نکنیم.

لازمه بالا رفتن ساختن نردبان است. نردبان را بسازید و بالا بروید، شاید باورتان نشود ولی نمی توانید پرواز کنید. برای ساختن باید از کارهای کوچک و ساده شروع کرد و یادگرفت و «اشتباه کرد» و با مداومت به تبحر رسید اما اگر «تصور» کنید که باید تمام کارها در حد اعلا انجام دهید بعد شروع کنید کاری به جایی نخواهی برد(فقط باید چوب فلان و چکش بهمان وجود داشته باشد تا بتوان نردبان ساخت!).

به طور مختصر این چیزی است که من از کتاب فهمیدم و بیشتر توجهم را به خودش جلب کرد. امیدوارم درست فهمیده باشم.
        

23