تا حالا به این فکر کردی اگه فراموشی بگیری، آیا هنوزم همون آدم سابقی؟ اینکه آیا هویتت باقی میمونه یا از نو تعریف میشه؟ 🎭
کتاب "خاطرات یک آدمکش" اثر کیم یونگ-ها رو خوندم، این کتاب یهجور بازی ذهنی با مخاطبه؛ ترکیبی از جنایت، روانشناسی و طنز سیاه که از ذهن یه قاتل زنجیرهای بازنشسته و مبتلا به آلزایمر روایت میشه 👁
شخصیت اصلی پیرمردیه که سالهاست دست از قتل کشیده، اما وقتی حس میکنه دختر خوندهش در خطره، تصمیم میگیره به مهارتهای قدیمیش رجوع کنه. اما مشکل اینجاست که حافظهاش مثل پنجرهایه که مدام باز و بسته میشه و خودش هم نمیدونه کدوم خاطره واقعیه و کدوم ساختهٔ ذهنش! 😵💫
این نوع روایت، با حافظهای تکهتکه و پر از تناقض خواننده رو مدام بین واقعیت و توهم سرگردون میکنه. و سبک نوشتاری نویسنده باعث شده ما با شخصیت اصلی همدلی کنیم در حالی که در شرایط عادی باید از همچین شخصیتی وحشت داشته باشیم! 👨🦽
شاید عجیب باشه، اما در دل تاریکیِ ذهن یک قاتل، ممکنه نوری از انسانیت وجود داشته باشه و همین تناقض باعث میشه داستان رو تا آخر کتاب دنبال کنیم :)
و پلات توییست جالبی که در آخر کتاب وجود داره همهچی رو تغییر میده 🌝
اگه به ژانر معمایی_جنایی علاقهمندین خوندن این کتاب کوتاه رو پیشنهاد میکنم 🧩❕
(فیلمشو هم بعد کتاب دیدم و جداً فیلمش صدبرابر بهتر از کتاب از آب دراومده اگه کتابشو نخوندید فیلمشو از دست ندید! :)