معرفی کتاب من ادواردو نیستم! 72 داستانک از زندگی ثروتمندترین شهید شیعه مهدی (ادواردو) آنیلی اثر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی

من ادواردو نیستم! 72 داستانک از زندگی ثروتمندترین شهید شیعه مهدی (ادواردو) آنیلی

من ادواردو نیستم! 72 داستانک از زندگی ثروتمندترین شهید شیعه مهدی (ادواردو) آنیلی

4.3
190 نفر |
56 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

449

خواهم خواند

70

شابک
9786007841563
تعداد صفحات
96
تاریخ انتشار
1399/10/16

توضیحات

        به پدیده شهادت از چند طرف می توان نگاه کرد, از هر طرف هم که نگاه کنیم, این پدیده بسیار با شکوه و پر تلالو است. یکبار از طرف ارزش شهادت در پیشگاه پروردگار به این پدیده می نگریم , (البته) زبان قاصر است که بتوانیم در این باب ارزش والای شهادت را بیان کنیم . در روایتی است که وقتی هر خیر و هر ارزشی ملاحظه می شود ارزش والاتری از آن هست تا به ارزش «شهادت» می رسد , ( که می فرماید) بالاتر از ارزش شهادت چیزی نیست...از یک بعد دیگر که نگاه می کنیم باز می بینیم که شهادت یک پدیده فوق العاده است چون همه خیرات و کارهای نیکی که انسان می کند, هر انسانی کار خود اوست. ولی شهادت محصولی از تلاش دسته جمعی یک مجموعه انسان است که یک نفر شهید می شود. از بعد سوم هم که نگاه می کنیم باز می بینیم که این پدیده چقدر عظیم است !؟ هرچه انسان نزدیک تر می شود عظمت آن بیشتر می گردد و آن تاثیر این قضیه در پیشرفت های عظیم هر ملتی است که متکی به شهادت شد. یعنی  شهادت را بلد بود و هنر شهادت را یاد گرفت . ( این ملت) برای همیشه  سر بلند است و هیچ قدرتی بر این  ملت پیروز نخواهد شد. یک بعد دیگر در باب شهادت هم این است که همه باید پاسدار خون شهید باشند و از آن محافظت کنند. مقام معظم رهبری حضرت آیت آلله العظمی امام خامنه ای حفظه الله
      

لیست‌های مرتبط به من ادواردو نیستم! 72 داستانک از زندگی ثروتمندترین شهید شیعه مهدی (ادواردو) آنیلی

نمایش همه

پست‌های مرتبط به من ادواردو نیستم! 72 داستانک از زندگی ثروتمندترین شهید شیعه مهدی (ادواردو) آنیلی

یادداشت‌ها

          دروغ چرا ؟ همیشه به این خارجیای بزرگ شده تو مهد فسادی که با تمام آزادی و شرایطی که داشتن ولی اومدن سمت اسلام حسودیم میشه. قشنگ معلومه اونا یه‌چیزایی میدونن که ما نمی‌دونیم. نمیدونیم که خیلی راحت نمازصبحامون قضا میشه یا غیبت می‌کنیم و ازین دست کارایی که اونقدر برامون عادی شده که گاهی یادمون میره برخیش گناهه یا خلاف دینه. ولی اونا انقدر سفت و سختن که دربرابر توهین و سرزنش و آزار و اذیت و حتی تهدید و نهایتا مرگ بازم ذره‌ای از رفتار و عمل به دین کوتاه نمیان! 

این حسادت تا اونجایی پیش میره که نمیدونم باید بخاطر دنیا اومدن تو مملکت اسلامی و خانواده شیعه خداروشکر کنم یا بخاطر اینکه هیچوقت اسلام رو نمیتونم از زاویه‌ی اون آدما ببینم، از خدا گله کنم. 
.
موضوع کتاب که همونجور که از اسمش پیداست درباره ادواردو آنیلی‌ه. پسر سناتور ایتالیایی، رییس کارخونه فیات و وارث حقیقی ثروت افسانه‌ای اون خانواده که از یه‌جایی مسلمون میشه، بعد شیعه، بعد میاد دیدار امام و در نهایت شهیدش میکنن تا هم از آبروی پدرمادرش محافظت کنن هم مطمین شن ثروتش تو راه اسلام خرج نمیشه‌.
پسری که وقتی مسلمون شد به واسطه جایگاهی که تو پازل قدرت داشت از تلاش برای پیداکردن رد امام موسی صدر تا جنگ تحمیلی و فلسطین و حزب‌الله لبنان با تمام توان و ارتباطاتش سعی کرد برای حل و فصل داستان ورود کنه‌.
کتاب قلم شاخص و قوی‌ای نداره و خود روایت‌هاشم چون داستانی نشده و صرفا پشت‌همه به تنهایی کشش نداره. ولی جذابیت موضوع و کنجکاوی مخاطب برای اطلاع از سرنوشتش اونو میکشونه.
خوندنش یک‌ربع زمان می‌بره و از نخوندنش خیلی بهتره‌.
        

21

        شخصیت این شهید بسیار جالب بود. مخصوصا جدا شدن از ان همه پول و سرمایه، خانوادگی و پافشاری برای عقايد که به دست آورده بود. 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5

شهید ادوار
          شهید ادواردو آنیلی
پسرِ «جیانی»، سناتور معروف ایتالیا و «مارلا» از شاهزادگان ایتالیا 
وارثِ «فیات» بزرگترین شرکت ماشین‌سازی ایتالیا و ششمین شرکت ماشین‌سازی در جهان؛ و کارخانه‌های ماشین‌سازی فراری، لامبورگینی، مازراتی، لانچیا، ایویکو، آلفارومئو، جیپ، کرایسلر، دوج، توفاش و ده‌ها کارخانه ماشین‌سازی دیگر؛ و چندین کارخانه لوکوموتیو سازی و هلیکوپتر سازی و تانک سازی که متعلق به فیات بود؛ همچنین تعدادی شرکت راه و ساختمان سازی، شرکت طراحی مد و لباس، کارخانه تولید وسایل پزشکی، چند بانک و بیمه خصوصی و موسسات بزرگ دیگر؛ روزنامه‌های لاستامپا، کوریره و دلاسرا؛ و باشگاه فوتبال یوونتوس.
درآمد خواندگیشان افسانه‌ای بود. سالی ۶۰ میلیارد دلار. حدودا سه برابر کل درآمد نفتی ایران! 

اما ادواردو در جوانی چیزی کم داشت، سوالاتی در ذهنش وجود داشت، انسان چیست؟ جهان چیست؟ خلقت چیست؟ اصلا حق و حقیقت چیست؟
در دانشگاه پرینستون آمریکا، قبل از آنکه دکترایش در رشته ادیان و فلسفه شرق را بگیرد، در کتابخانه به دنبال کتابی بود که جواب سوال‌هایش را بدهد.
چشمش خورد به «The Holy Quran»، ترجمه انگلیسی کتاب مسلمانان. چند صفحه‌اش را خواند، مجذوبش شد، کتاب را برد خوابگاه و هفته‌ها و ماه‌ها مشغول خواندن و فکر کردن بود تا نهایت تصمیمش را گرفت. مسلمان شد. مذهب تسنن.
اما هنوز چیزی کم بود، نمیدانست چه. بیشتر تحقیق کرد و جستجو و پرسش کرد تا رسید به مذهب تشیع. حالا همه چیز کامل شده بود.
در کتاب شرح داده می‌شود چگونه عاشق امام خمینی می‌شود، می‌آید ایران، به دیدار ایشان می‌رود و... .

از چند هفته پیش که در برنامه سیدخندان، مسعود منقچی در بخش روایت قهرمان، بخشی کوتاه از زندگی شهید ادواردو را به نمایش درآورد، ذهنم مشغول شد، با کلی سوال راجع به ادواردو.
به جواب برخی سوالهایم در این کتاب رسیدم به خیلی‌هایش نه، چرایش را توی کتاب پیدا کردم؛ بعد از شهادت ادواردو گروهی مستندساز به ایتالیا رفتند، اما هیچ یک از دوستان ادواردو پای مصاحبه نیامدند، همه می‌ترسیدند بعدا مسئله‌ای برایشان پیش بیاید، و این روایت‌ها فقط از زبان یکی دو نفر که حاضر به مصاحبه شدند نوشته شدهاست.

ادواردو را شهید کردند و صحنه را به گونه‌ای درست کردند که مثلا خودکشی بوده. پلیس جنازه ادواردو را در پایین پلی هشتاد متری پیدا میکند و در سکوت خبری در کلیسا و به روش مسیحیان دفن میکنند. 

شهید مهدی آنیلی، ثروتمندترین شهید شیعه
ما در این راه کجاییم؟ از چه‌ها حاضریم بگذریم؟ شاید هیچ
:((((((((((
        

29

          وقتی هالیوود برای "تامس مور"، "مردی برای تمام فصول" میسازد، ای کاش ما هم میتوانستیم یک سریال یا فیلم سینمایی با محوریت ادواردو آنیلی بسازیم. کاراکتری که برای اعتقادش به ثروت و قدرت دنیا پشت میکند هم دراماتیک است و هم الهام بخش برای افراد کم سن و سالتری که شخصیتشان هنوز کامل شکل نگرفته. در این زمان اینفلوئنسر واقعی ادواردو آنیلی میتواند باشد نه کاراکترهای سطحی و مبتذل اینستاگرامی

بخشهایی از کتاب:
-ایگورمن، روزنامه نگار ایتالیایی که ادواردو را دیده بود و عشق و علاقه اش نسبت به امام خمینی را از نزدیک مشاهده کرده بود، گفته بود: به عقیده من آیت الله خمینی ادواردو را سحر کرده است. و الا چنین شیفتگی نسبت به یک انسان، آن هم فقط در یک دیدار از محالات است
- با اینکه او را از جانشینی فیات و بقیه مسئولیتها کنار گذاشته بودند اما میگفت: "از حق ارثم کوتاه نمی آیم. تا آخرش پای این ماجرا ایستاده ام." بعدها توی جمع دوستان ایرانی اش گفته بود: "من ذره ای از این پولها را هم برای خودم نمیخواهم. آنها را میخواهم برای ترویج اسلام و شیعه
- همه حسابهای بانکی اش را بستند و همه پولهایش را هم از او گرفتند. کاری کردند که آهی در بساط نداشته باشدو آنقدر توی تنگنا قرارش دادند که اگر ادواردو میخواست جایی برود، پول تاکسی نداشت.
        

1

          
ادواردو، هشام عزیز، مهدی
صاحب این اسامی تنها یک نفر است. یک نفری که حضرت امام بر جبین او بوسه زدند.
ظاهرا به مانند مسیح...
هر‌کس عکسش را بر دیوار نظاره میکرد، گمان میبرد که مسیح است.
باطنا به مانند سلمان؛ سلمان وار شیعه‌ی مرتضی علی شد...
کسی که به جرم شیعه و پیرو مکتب خمینی بودن او را کشتند و خودکشی جلوه دادند. 
نیازی نیست جای دوری بروید...
همین الان نیز با یک جستجو‌ی ساده در‌می‌یابید که علت مرگ را (در کمال تعجب) خودکشی قید کرده اند.
به راستی «خودکشی» بوده است یا «شهادت»؟
اگر شما نیز علاقه‌مند هستید که در خصوص صاحبِ تیم یوونتوس، کارخانه‌ی فراری، فیات ایتالیا، مازراتی و ... بیشتر بدانید و به سبک روایی به ماجرای کشته شدن او بپردازید، کتاب «ادواردو» را به شما توصیه میکنم.
کتاب «ادواردو» از زاویه‌ دید یک خبرنگار ایتالیایی و یک تیمِ مستندساز ایرانی که متشکل از طرز تفکر های مختلف هستند به قلم درآمده است. تیم مستند سازی که واقعا مستند «ادواردو» را ساخته اند.  شما می توانید بعد از خواندن کتاب به تماشای آن مستند بپردازید.
یک پیشنهاد جذاب؛
ظاهرا انتشارات ابراهیم هادی نیز کتابی در خصوص شهید آنیلی، به اسم «من ادواردو نیستم» به چاپ رسانده است. بهتر می‌باشد که برای درک روشن تر از ابعاد زندگی ادواردو آنیلی، این دو کتاب را باهم بخوانید.
تصاویر را ورق بزنید و بخش هایی از دو کتاب را مطالعه فرمایید‌.
محمدامین رنجبری
۱۴ شهریور ۱۴۰۱

        

2

          ●مسلما مضمون کتاب رو خیلی دوست داشتم. ایشون یکی از شخصیت‌های مورد علاقه‌ام هستن، اما کتاب اونی نبود که توقع داشتم. تقریبا همون اطلاعاتی که دوران نوجوانی از این شهید شنیده یا در اخبار خونده بودم برام مرور شد و حرف تازه‌ و اطلاعات بیشتری نصیبم نشد.
●ضمن این که نثر کتاب و ویرایشش هم در سطح رده‌ی سنی نوجوان یا پایین‌تر بود، حتی یه جاهایی حس می‌کردم خود نویسنده هم نوجوان بوده، مثلا اون‌ قسمت‌هایی که میگه: "ادواردو برداشت و رفت..." که بارها هم تکرار شده بود، از نظرم جالب نبود. برداشت و رفت یعنی چی؟ انگار نویسنده همونطور که در  روزمره صحبت می‌کرده، بدون در نظر گرفتن معنا و مفهوم کلمات و آن‌چه به مخاطب منتقل میشه از بعضی عبارات استفاده کرده. نمی‌دونم، این نظر کاملا شخصی و غیرتخصصیه، ممکنه انقدرها هم که من تصور می‌کنم غیر حرفه‌ای نباشه.
●تقسیم‌بندی کتاب به داستان‌های کوتاه، از طرفی خوندن کتاب رو راحت‌تر میکنه، از طرفی خالی بودن دست نویسنده از محتوا رو نشون میده.
●به هرحال، کتاب رو به دلیل آشنایی با ادواردو/مهدی آنیلی، به همه‌ی کسایی که ایشون رو نمیشناسن، به خصوص نوجوون‌ها توصیه می‌کنم. کتاب انقدر روون و شیرین و جذاب هست که بشه خیلی تند و سریع خوندش. 
●این رو هم اضافه کنم که من نسخه‌ی الکترونیکی کتاب رو خوندم، ممکنه نسخه‌های دیگه متفاوت باشه.
        

1