زهراسادات حسینی

تاریخ عضویت:

اردیبهشت 1402

زهراسادات حسینی

@zs_hosseini

6 دنبال شده

21 دنبال کننده

                ما قرار نیست بهتر‌ از کسی باشیم
فقط باید بهتر از خود قبلیمون باشیم!
              
zshosseini

یادداشت‌ها

        ●کتاب جمع و جور و روان‌خوانیه.اما درباره‌ی این حادثه، خیلی کمه. من انتظار داشتم درباره‌ی اتفاقاتی که افتاد جزئیات بیشتری مطرح بشه.
●خیلی خوبه که در این باره حداقل یه کتابی نوشته شده اما باید کتاب‌های بیشتر، مصاحبه با خانواده‌هایی که دیدگاه‌های متفاوت دارن، مصاحبه با نظامی‌ها، دولتی‌ها  و هرکس که در این حادثه نقشی داشته انجام و چاپ بشه. باید مشخص بشه نقش واقعی هر کدوم در این حادثه چقدر بوده.
●حالا که دادگاه کانادا هم هواپیمای اوکراینی رو مقصر دونسته، میشه داستان رو از ابعاد دیگه‌ای هم دید، آیا همچنان یه خطای انسانی بوده یا عمدی در کار بوده!؟ 
●رفت و برگشت بین اسارت و زمان حال پدر اوایلش برام اذیت کننده بود، بعد که متوجه شدم کلا داستان درباره پدر و زاویه دید او به پسر هست، به نظرم بد نبود، اما انگار خالی بودن دست نویسنده درباره پسر رو خواسته بود یه طوری پر کنه.
●خوندن کتاب رو به مردهایی که خیلی سخت برای زن و بچه‌شون خرج می‌کنن توصیه می‌کنم، چیزی که در کتاب خیلی به چشمم اومد میزان هزینه‌هایی که برای پسرشون کرده بودن، بود. فکر کن پسر خانواده بگه یه میلیارد جور کنید اونطرف خونه بخرم، پدر هم بگه چشم، خونه‌شو بذاره برای فروش! البته از این پدرا در ایران کم نیستا، اما خب جالب بود، پسرشون لب تر نکرده براش هزینه می‌کردن.

      

2

        ● اولین نکته‌ای که در این کتاب توجهم رو جلب کرد، یهودی بودن شخصیت اصلی و بعد هم نویسنده رمان بود، تا قبل از خوندن کتاب این رو نمی‌دونستم و اون ورِ توهم‌توطئه‌ای ذهنم میگه شاید شهرت این رمان بی‌ارتباط به این موضوع نباشه. 
●به نظر میرسه دکتر برویرِ کتاب، به نوعی خود اروین یالوم باشه، هم برویر و هم یالوم هر دو افرادی شکاک و بی‌تفاوت به دین معرفی شدن، اما به شدت یهودی بودن براشون اهمیت داره، و ضدیهودی بودن براشون آزاردهنده‌اس. 
●دومین نکته که توجم رو جلب کرد،  آوردن اسم کاشان و اصفهان و ایران در بعضی از سطرهای کتاب برای توصیف بعضی قالیچه‌ها و پارچه‌ها بود. می‌تونست این کار رو انجام نده و نسبت به اسم ایران و شهرهاش بی‌تفاوت باشه، اما نبود. 
●مقدمه و موخره‌ی کتاب برام از متن داستانی جالب‌تر  و به نوعی کامل‌کننده‌ی داستان بودن، ضمن این‌که از صداقت نویسنده در انتهای کتاب خوشم اومد که گفته بود ایده‌ی داستان رو چطور به دست آورده.
●خود نویسنده گفته که این رمان آموزشیه، بنابراین بهتره هرکس می‌خواد رمان رو بخونه، به این نکته توجه کنه که کتاب بیشتر به کار روان‌درمان‌گرها میاد، اما برای افراد علاقمند به روانشناسی و افراد دچار وسواس‌فکری بیش از بقیه میتونه جالب باشه. 
●به طور کلی میشه خوندنش رو به افراد میان‌سال توصیه کرد، به نظرم دغدغه‌های نویسنده و شخصیت‌های کتاب برای افراد کم‌ سن و سال چندان قابل درک نباشه و خسته‌شون کنه.
●این کتاب من رو یاد فیلم پدر (2020) انداخت از این جهت ‌که هر دو، مخاطب رو طوری درگیر می‌کنن که میتونه کاملا متوجه بیماری بشه، اگرچه بیننده یا خواننده ممکنه خسته بشه، اما برای درک عمیق بیماری لازمه.
●و در آخر خیلی متاسفم که ما بر اساس آموزه‌های فکری و فرهنگی خودمون علوم انسانی با شیوه‌های نوین نداریم.

      

4

        ●اولین‌بار با اسم شهید در اخبار مربوط به ترورش توسط موساد آشنا شدم، بعد هم که واکسن فخرا تولید شد بیشتر در ذهنم موندگار شد، اما شناختی از شخصیت شهید نداشتم و کتاب رو به این علت مطالعه کردم. از این جهت کتاب نسبتا خوبیه، اما اگر انگیزه شناخت نبود انقدرها برام کشش نداشت که بخوام از فصل دو به بعد ادامه بدم. 
●به نظرم بهتر بود روایت رو از اول کودکی تا بعد از شهادت پیش میبرد و هی پس و پیش نمی‌کرد، با اینکه خواسته بود با این روش به جذابیت اثر اضافه کنه، اما جذاب‌تر نشده بود. با وجود اینکه پایان‌ داستان مشخصه اما می‌تونست طوری روایت بشه که گره و تعلیق بهش اضافه بشه و خواننده رو برای ادامه دادن ترغیب کنه.
یکی از نقاط ضعف کتاب اینه که بعضی مواقع در بیان خاطرات تاریخ دقیق نمیده یا سن شهید رو دقیق مشخص نمیکنه. گاهی هم مخاطب برای به دست آوردن تاریخ‌ها مجبور میشه خودش دست به محاسبه بزنه که به نظرم جالب نیست، مثلا به جای اینکه بگه هشت ماه بعد از ازدواج‌، می‌تونست بگه فلان ماهِ فلان سال. 
اغراق در بیان احساسات همراه با جملات تکراری از جمله نقطه‌ضعف‌هایی بود که به چشمم اومد.
در جاهایی به جای اینکه هنرمندانه بتونه با جملات پس و پیش یک مفهوم رو برسونه، خیلی مستقیم مفهوم رو بیان کرده بود. مثلا مفهوم مهربانی، غیرتمند بودن، یا این جمله که: "چه کسی فکرش را می‌کرد مرد اتمی و هسته‌ای ایران عاشق باغبانی باشد"،  رو نباید مستقیم در کتاب می‌آورد، باید اجازه میداد مخاطب خودش به چنین نتیجه‌ای برسه. 
یه نقطه ضعف دیگه هم اینه که از بعضی جزئیات که میتونه به شناخت بهتر شهید و همسرش کمک کنه عبور کرده بود. مثلا اول کتاب همسر شهید طوری از خودش و خانواده‌اش صحبت میکنه که انگار تک‌فرزنده و هیچ خواهر و برادری نداره، بعدتر به طور کاملا گذرا گفته میشه که خواهر و برادراش به مراسم اومدن و اصلا مشخص نمیشه شهید و همسرش چندتا خواهر برادر دارن!؟
●با تمام نقطه ضعف‌ها این کتاب رو برای آشنایی با شخصیت شهید توصیه می‌کنم، چون بعضی خاطرات و جزئیات فقط از زبان خانواده میتونه مطرح بشه. 
●بخش تامل‌ برانگیز بعد از مطالعه چنین کتاب‌هایی برای خودم اینه که ایران ما چه انسان‌های پرکار و چه دانشمندان  بی‌صدایی داره که بدون جلب توجه دارن در گوشه‌ای کارشون رو برای کشور و دین‌شون انجام میدن و تا از دست نرن متوجه‌شون نمیشیم. 
●به امید نابودی صهیونیست‌ها که خیلی از خوبان ما رو به شهادت رسوندن. 

#طوفان_الاقصی
      

10

        ●مسلما مضمون کتاب رو خیلی دوست داشتم. ایشون یکی از شخصیت‌های مورد علاقه‌ام هستن، اما کتاب اونی نبود که توقع داشتم. تقریبا همون اطلاعاتی که دوران نوجوانی از این شهید شنیده یا در اخبار خونده بودم برام مرور شد و حرف تازه‌ و اطلاعات بیشتری نصیبم نشد.
●ضمن این که نثر کتاب و ویرایشش هم در سطح رده‌ی سنی نوجوان یا پایین‌تر بود، حتی یه جاهایی حس می‌کردم خود نویسنده هم نوجوان بوده، مثلا اون‌ قسمت‌هایی که میگه: "ادواردو برداشت و رفت..." که بارها هم تکرار شده بود، از نظرم جالب نبود. برداشت و رفت یعنی چی؟ انگار نویسنده همونطور که در  روزمره صحبت می‌کرده، بدون در نظر گرفتن معنا و مفهوم کلمات و آن‌چه به مخاطب منتقل میشه از بعضی عبارات استفاده کرده. نمی‌دونم، این نظر کاملا شخصی و غیرتخصصیه، ممکنه انقدرها هم که من تصور می‌کنم غیر حرفه‌ای نباشه.
●تقسیم‌بندی کتاب به داستان‌های کوتاه، از طرفی خوندن کتاب رو راحت‌تر میکنه، از طرفی خالی بودن دست نویسنده از محتوا رو نشون میده.
●به هرحال، کتاب رو به دلیل آشنایی با ادواردو/مهدی آنیلی، به همه‌ی کسایی که ایشون رو نمیشناسن، به خصوص نوجوون‌ها توصیه می‌کنم. کتاب انقدر روون و شیرین و جذاب هست که بشه خیلی تند و سریع خوندش. 
●این رو هم اضافه کنم که من نسخه‌ی الکترونیکی کتاب رو خوندم، ممکنه نسخه‌های دیگه متفاوت باشه.
      

2

        ●انگار همه‌ی روایت‌هایی که تمام این سال‌ها پای منبرها و روضه‌های امام حسین شنیده بودم یک‌جا جمع شده بود، البته که بعضی جزئیات برام تازگی داشت، اما اکثر مطالب رو پیش از این بارها شنیده بودم. 
●با این‌که کتاب نثر ساده، روان و داستان‌گونه‌ای داره، به خاطر حجم غم و اندوهی که در تک تک سطرهاش هست یکباره و یک‌نفس خوندنش برام سخت بود، از اول محرم خوندم تا امشب و راضی بودم از این شکل خوانش. صفحات مربوط به شهادت امام حسین  هم‌زمان شد با شب‌ و روز عاشورا که روضه‌خوانی مکتوب بود.
●کاملا مشخصه نویسنده از منابع معتبر وقایع رو گلچین کرده و به شکل قطعه قطعه در فصول مختلف گنجونده. همین کوتاه کوتاه بیان کردن وقایع خوانش رو راحت‌تر کرده بود اما مشکل این بود که یه جاهایی ماجرا نصفه رها میشد، مثلا در جایی میگه امام به معاویه نامه نوشت، اما نمی‌نویسه که نامه به دست معاویه رسید؟ معاویه نامه رو خوند؟ چه عکس‌العملی داشت!؟ بدون پاسخ به این سوالات، مینویسه معاویه که مُرد یزید فلان کار رو انجام داد. همین باعث میشه سوال‌هایی برای مخاطب بی‌پاسخ بمونه.
●انتظار داشتم کتاب یه فصلی هم بعد از فصل انجام می‌داشت، به اسم فصل انتقام، از عاقبت همه‌ی کسایی که مستقیم و غیرمستقیم در شهادت امام دخالت داشتن می‌گفت. به نظرم بدون این فصل کتاب یه چیزی کم داره.
●خوندن این کتاب رو به همه‌ی محبان اهل‌بیت و امام حسین میشه توصیه کرد؛ به خصوص به نوجوون‌ها و جوون‌هایی که شاید حوصله‌‌ و فرصت خوندن کتاب تاریخی یا مقتل ندارن. 

یازدهم محرم هزاروچهارصدوچهل‌وپنج هجری‌قمری
      

5

        ● اولین بار این کتاب رو ده، یازده سال پیش خوندم، اما چون جزئیاتش کامل از یادم رفته بود، به تازگی دوباره مطالعه کردم. نسخه‌ای که من دارم طرح جلد راه‌راه داره و چاپ سال نودویکه.
● کتاب، مجموعه مقالات شهید آوینی درباره گرافیک و نقاشیه که در دهه‌ی ۷۰ در مجله سوره چاپ شده. متنش نه خیلی پیچیده‌اس و نه خیلی ساده، در جاهایی از اصطلاحات و کلمات نامانوس با زبان عامه استفاده شده که ممکنه برای بعضی خوندنش کمی با سختی همراه باشه، اگرچه در نسخه‌ای که من دارم خیلی از اصطلاحات و کلمات ناآشنا در پانویس ترجمه یا توضیح داده شده.
● آوینی  از گنونِ سنت‌گرا و یونگِ روانشناس برای بیان نظراتش کمک گرفته و نقدش به غرب و تفکر اومانیستی، بسیار شبیه به همون حرف‌های سنت‌گراهاست اما نظرات مستقل خودش رو داره. در جاهایی هم عارفانه و شاعرانه حرف میزنه، شبیه به همون بیاناتش در روایت فتح. یه جاهایی نمی‌تونستم بدون صدای خود آوینی جملات رو بخونم، کاملا صدای آرامش‌بخش و زیباش توی سرم می‌پیچید.
● حرف اصلی آسدمرتضی در این مقالات گله و شکایت از روشنفکرانِ بی‌اعتنا به انقلاب و جنگ تحمیلی، و تشویق و تمجید هنرمندان انقلابی همراه با تحلیل و بررسی آثارشونه؛ اما در مجموع داره سعی میکنه چراغ راهی باشه برای کسایی که می‌خوان در این مسیر قدم بذارن. 
● بنابراین خوندن این کتاب به همه‌ی هنرمندان مسلمان، جهادی، عدالت‌طلب، ضدغرب و دلبسته به ارزش‌های امام و انقلاب اسلامی، توصیه اکید میشه اما قطعا برای کسانی در جبهه مخالف هم میتونه مفید باشه، حتی اگر این مسیر رو حق نمیدونن، می‌تونن کتاب رو با نگاه انتقادی بخونن و به صورت منصفانه نقدش کنن.
● نکته‌ی جالب نوشتارهای آوینی برای من اینه که بعد از گذشت سه دهه، هنوز بعضی حرف‌هاش تازه و زنده‌اس و هنوز کاربرد داره و یه جاهایی هنوز همون آش و همون کاسه‌اس! و البته شاید پیشرفت‌های هنرمندان انقلابی در این رشته‌ها هم بی‌ارتباط به بعضی سخنان شهیدِ گرامی نباشه. 

۰۲/۳/۱۵
      

7

        ● قدیس آگوستین که یه متاله مسیحیه، در سال ۴۰۰ میلادی، کتابی  به اسم "اعترافات" نوشته. (متاله، به حکیم، عارف، زاهد و به کسی میگن که در چاچوب الهیات فلسفه‌ورزی می‌کنه)  در این کتاب، آگوستین سرگذشت زندگی خودش رو همراه با مناجات با خدا و اعتراف به گناهانش بیان کرده و درباره‌ی عشق الهی سخن‌ها گفته. ظاهرا آگوستین در دوران جوانی به خانمی علاقمند بوده که بدون ازدواج مدت طولانی رو با او همراه بوده و ازش فرزندی هم داشته، اما بعد از  مدتی به دلایلی اون خانم رو  ترک می‌کنه.
● حالا یوستین گوردر که با کتاب معروف دنیای سوفی شناخته میشه و یه معلم فلسفه هم هست و تلاش داره تا با داستان‌نویسی فلسفه رو به زبان ساده به مخاطب ارائه بده، با نوشتن کتابی به ظاهر داستانی انتقاداتی به آگوستین و افکارش داشته. اگرچه خود نویسنده میگه که این نوشته‌ها نامه‌های واقعیِ یک زنه که پیداشون کرده و چاپ کرده، اما برخی هم معتقدن این‌ها خیال‌پردازی‌های خود گوردره. در هرصورت هر روایتی درست باشه، چه از زبان دوست‌دختر سابق آگوستین، چه خودِ گوردر، میشه تفاوت نگاه مسیحیت به زن و جایگاهش رو در این کتاب و کتاب اعترافات از نظر گذروند. خیلی تفاوت هست بین اون نگاهی که زن رو واسطه‌ی فیض الهی میدونه با اون نگاهی که زن رو مانع رسیدن به تعالی و سعادت.
● کتاب خوش‌خوان و کوتاهه، اگرچه در بخش‌هایی به نظر حرف‌ها تکرار شده اما میشه در چندساعت و یک‌نفس خوندش، به خصوص اگر با کتاب اعترافات آشنایی داشته باشی و سوال‌هایی هم در ذهن داشته باشی خوندنش خیلی راحت‌تر میشه. 
● احتمالا خوندن این کتاب برای علاقمندان به رمان، داستان‌های عاشقانه و زنانِ گله‌مند از مردان، جالب‌تر باشه.
خودم بعد از خوندن کتاب به این فکر می‌کردم که چرا بعضی از مردها که به نظر میرسه عاشق هم هستن، زنان رو ترک می‌کنن و داغی روی دل اون‌ها میذارن؟

      

7

        ● سهروردی سعی کرده در این کتاب کم‌حجم و مختصر، اما پرمغز، به صورت رمزی و تمثیلی همراه با روایتی  داستان‌گونه تعریفی از مفهوم عشق ارائه بده که نه میشه بهش گفت کتاب داستانی، نه فلسفی به معنای آکادمیک و چهارچوبمند. از اون کتاب‌هاست که برای فهم اصل مطلب نیازه شرحش خونده بشه، من شرح علی محمد صابری رو خوندم و ابهاماتی که داشتم  رفع شد؛ به خصوص یکی از فصولش که به نظرم بیشتر شبیه به توصیف نقشه‌ی گنج بود و با  خوندن شرحش متوجه شدم داره حواس پنجگانه رو توصیف می‌کنه، برام جالب بود.
● شیخ اشراق معتقده حسن، عشق و حزن سه برادر هستن که از عقل زاده شدن. حسن برادر بزرگ‌تره که هرکس بخواد بهش برسه، باید با عشق همراه بشه و عشق در خانه‌ی دل کسی راه پیدا نمیکنه مگر اینکه قبلا حزن در اون جای گرفته باشه و اغیار رو بیرون کرده باشه.
●خوندن این کتاب رو به علاقمندان عرفان و فلسفه و همچنین ادبا و داستان نویسان، و حتی به نقاشان و فیلمساز‌ان دقیق و عمیق توصیه می‌کنم. چرا به داستان نویسان، نقاشان و فیلمسازان؟ چون کتاب تصویرسازی‌هایی داره که میتونه به ایده‌یابی برای خلق اثر هنری کمک کنه. اثر هنری‌ای که بخواد در لایه‌های پنهان حرف اصلیش رو بزنه.

۲/۳/۲
      

23

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.