قصه کربلا: برش هایی از زندگانی امام حسین (ع) از آغاز تا پرواز

قصه کربلا: برش هایی از زندگانی امام حسین (ع) از آغاز تا پرواز

قصه کربلا: برش هایی از زندگانی امام حسین (ع) از آغاز تا پرواز

4.2
40 نفر |
17 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

77

خواهم خواند

23

شابک
9786227177343
تعداد صفحات
192
تاریخ انتشار
1399/6/3

توضیحات

        حسین همیشه پیشِ روی بقیه بود نه پشت‌سرشان، همیشه پناهگاه دیگران بود نه در پناهشان؛ همان‌طور كه شایستۀ امام است.در كربلا هركدام از یارانش كه می‌افتادند و صدایشان درمی‌آمد، حسین را صدا می‌زدند و دوست داشتند سرشان را بگذارند روی پای كسی كه همیشه در همه‌چیز ازشان جلو بوده. خودش اما چه كسی را باید صدا می‌زد وقتی روی زمین افتاده بود؟
«خدایا راضی‌ام به رضایت و تسلیمم به قضایت، معبودی جز تو نیست»
و شاید حضرت حق در جواب زمزمه‌های حسین جواب می‌داده: (وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي) یا می‌گفته بیا...(ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً)
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به قصه کربلا: برش هایی از زندگانی امام حسین (ع) از آغاز تا پرواز

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به قصه کربلا: برش هایی از زندگانی امام حسین (ع) از آغاز تا پرواز

نمایش همه
اسب ها: سال پنجاه و نه هجری شمسی [نمایشنامه]پس از بیست سالسفر خروج

یک ماه تا ماهِ خون

19 کتاب

مناسبت خوانی یکی از راه هایی است که سرعت و توان مطالعه شما رو چند برابر می کنه، مثلا ایام محرم از مناسبت هایی هست که واقعا سخته به دنیای رمان ها و کتاب هایی رفتن که پرچم های مشکی در آن با نسیم نمی رقصند و واژه ها طعم شوری اشک و چایی روضه نمی دهند. امروز تا محرم تقریبا یک ماه باقی مونده اما برای اینکه کتاب محرم امسال و رزق تون از روایت واقعه باشکوه عاشورا انتخاب کنید و بتونید تهیه اش کنید الان زمان خوبیه ... کتاب هایی که در لیست هستند کتاب هایی دوست داشتنی و متفاوت اند. متفاوت ترین شان می توانم بگویم همان نمایشنامه اسب هاست! کوفه تا کربلا به روایت اسب ها و نه سواران شان ... کتاب ها را تقریبا بر اساس دوست داشتن می چینم و بالایی ها از پایینی ها محبوب ترند ... اما هر نسیمی که از این روایت می وزد به قلب ها حرارت می دهد و روح آدم را آرام تر، وسیع تر و در عین حال بی تاب تر می کند! نمی توانم دقیق توضیح بدهم . اما شما هم حرف های نصفه من را می فهمید‌، مگر نه؟!

11

یادداشت‌ها

          بخواهیم یا نخواهیم، موضوع شهادت فرزند پیامبر در كربلا در متن زندگی و جوانب گوناگون محیط اجتماعی اطراف ما حضوری پررنگ دارد. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم كه بیش از هر جامعه دیگری عناصری مختلف از عاشورای حسینی در بافت فرهنگی، هنری، ادبی و حتى سیاسی‌اش نفوذ كرده است.

اگر بخواهیم درباره این موضوع بخوانیم، صدها سال است كه کتاب‌هایی گوناگون در این زمینه منتشر شده و لااقل در دهه‌های گذشته هزاران كتاب به زبان فارسی در این عرصه به چاپ رسیده و تنها در مورد شرح حادثه صدها عنوان كتاب می‌توان جستجو كرد. برخی از این کتاب‌ها مخاطب خاص دارد و برخی دیگر تنها به یك جنبه خاص توجه كرده است و در میان کتاب‌هایی كه مخاطب عام دارند و قدری شمول و فراگیری بیشتری هم در آن‌ها دیده می‌شود باز هم انتخاب یك عنوان مشخص آسان نیست.

یكی از کتاب‌هایی كه به‌تازگی در این حوزه منتشر شده، كتاب «قصه كربلا» اثر مهدی قزلی است كه خود را با عنوان فرعی «برش‌هایی از زندگانی امام حسین علیه‌السلام از آغاز تا پرواز» معرفی می‌کند.مهدی قزلی قلم روانی دارد، شیرین و خوب می‌نویسد، نثر داستانی را می‌شناسد و تجربه خوبی در كوتاه‌نویسی كسب كرده است.

او سال‌ها در حوزه داستان كار كرده، سردبیر مجله همشهری داستان بوده، بنیاد شعر و ادبیات داستانی را مدیریت كرده و چند كتاب از او منتشر شده است.با این پیشینه و توان، حالا به سراغ منابع مختلفی در حوزه تاریخ اسلام و مقتل سالار شهیدان رفته و با ذوق و سلیقه‌ای ستودنی تصاویری مختلف را برای تدوین «قصه كربلا» در كنار هم نشانده است.

اصل و اساس كتاب «قصه كربلا» را البته او پیش‌تر با تدوین و شكلی متفاوت در چند دفتر جداگانه به چاپ رسانده بود، اما اكنون با تجدیدنظر اساسی و تلخیص و بازنویسی كامل، همه آن اجزای پراكنده را در قالب كتابی مستقل و جدید عرضه كرده است.

كتاب از یكسو روایتی داستانی و خوش‌خوان دارد و از سوی دیگر سیر تاریخی زندگی و شهادت امام حسین علیه‌السلام را بیان می‌کند و به همین سبب گرچه مخاطب با یك مقتل از حادثه كربلا مواجه می‌شود، برخلاف بسیاری از کتاب‌های مشابه تنها به حوادث ماه‌ها و هفته‌های آخر عمر آن حضرت نمی‌پردازد بلكه از آغاز تولد تا بازگشت كاروان اسیران را شرح می‌دهد.

زمانی شیخ صدوق كتاب «من لایحضره الفقیه»، كسی كه به فقیه دسترسی ندارد، را به درخواست یكی از شیعیان بلخ تألیف كرد تا نیاز پاسخ شرعی كسانی را كه به فقیهان دسترسی ندارند برطرف كند، كه این كتاب به‌عنوان یكی از كتب اربعه شیعه و مهم‌ترین اثر شیخ صدوق شناخته می‌شود.

در ایران و كشورهای دیگر هم کتاب‌های بسیار دیگری نیز نوشته شده‌اند كه هر یك به‌نوعی خودآموز یا خودبسنده‌اند و برای خوانندگانی كه مثلاً دسترسی به معلم آشپزی، خیاطی یا گل‌آرایی و آموزش زبان ندارند مفید هستند. اخیراً در فضای نشر عربی هم کتاب‌هایی با عنوان «من لایحضره الخطیب» برای كسانی كه به مجالس عزاداری ماه محرم دسترسی ندارند منتشر شده است.

شاید كتاب «قصه كربلا» را بتوان اثری با این كاركرد دانست، زیرا می‌تواند فرصتی ایجاد كند كه خواننده خود هم روضه‌خوان و هم مستمع مجلس حسینی باشد و در فضایی شخصی و خصوصی از قرائت داستان زندگی و شهادت فرزند پیامبر بهره‌مند گردد.


(منتشرشده در الف کتاب: https://www.alef.ir/news/3990605139.html)
        

9

Eunjin

1402/11/20

          گاهی اوقات دل آدم آنقدر غبار می‌گیرد که گویی به یک وزنه‌ی سربی متصل است. دلش می‌خواهد اشک بریزد، انگار دریایی پشت چشمانش پنهان باشد.
قلب به سینه‌اش فشار می‌آورد و بغض به گلو. نیاز دارد به سیلابی که بشوید زنگار آینه دل را، اما دلیلی برای گریه وجود ندارد. 
به عقیده‌ی من این‌جور وقت‌ها فقط روضه می‌تواند درمانِ درد باشد.
اشکی که برای امام حسین ریخته شود مگر می‌شود بی‌پاسخ بماند؟ مگر می‌شود؟
 اما قصه کربلاء روضه‌ی مکتوب است برای خودش...
هر کلمه‌اش، هر بندش پروانه می‌شود و در قلبت می‌نشیند، بغض می‌شود و جا خوش می‌کند در گلویت، اشک می‌شود و جاری می‌شود روی گونه‌هایت.
دلت می‌سوزد و لبت را گاز می‌گیری تا ضجه نزنی.
دلت آتش می‌گیرد برای مظلومیت حسین، برای شجاعت عباس، برای جوانی علی‌اکبر، برای قاسم، برای بیماری سجاد، برای کوچکترین سرباز حسین، برای دلتنگی‌های رقیه، برای صبوری های زینب، برای...
شاید واقعا "هیچ روزی، روز حسین نشد و نخواهد شد."
زبان کتاب ساده و بی‌آلایش است، نوجوان ۱۲_۱۳ ساله می‌تواند بخواند و با قصه کربلا آشنا شود، بزرگسال می‌خواند و لذت می‌برد با اینکه شاید پای منبرها شنیده باشدشان.
یکبار خواندنش کم است و کم است و کم است....
        

8

          ﷽

_این زمین چه نام دارد؟
گفتند:عَقر
حسین(ع)گفت:"خدایا به تو پناه میبرم از عقر"
باز نام آن زمین پرسید 
گفتند؛ کربلا 
حسین (ع) را آب در چشم بگردید ، گفت : کَرب و بَلا...جای اندوه و رنج است 
والله این همان خاک است که در آن کشته می شوم 

صدای گریه ی کودکان را از صفحات کتاب می‌شنوم 
قلبم مچاله میشود 
بغض گریبان گلویم را میگیرد
اشک به چشمانم می دود ...
روحم را در میان آن همه غم رها میکنم 
تا زخم بردارد
 که این زخم ها مرا به طبیب خود رهنمون میکنند
قرار است قصه ای را بخوانم که شاید به تعداد سال های زندگانی ام آن را شنیده ام
اما این بار میخواهم، خود با قلبی که آکنده از غم کربلاست 
آن را مرور کنم 
و چ‌ مرور سنگینی...
نفسم در سینه حبس میشود از مصیبت های پی در پی 
از بی تابی در خود می‌شکنم و کوچکی خود را میبینم..
اکنون برای کربلا بی نوا و نوحه میتوانم ساعت ها گریه کنم 
با نام حسین بشکنم و خُرد شوم 
اگر میخواهید با پای دل به کربلا بروید این کتاب بلیط سفر مناسبی ست ...
        

15

مظفری

1401/8/22

          بسم‌الله الرحمن الرحیم 
محرم، کربلا، عاشورا و حضرت ارباب...
هر چقدر بخوانی باز هم کم است. هر چه بنویسی نه تکرار می‌شود و نه تکراری.
نویسنده را می‌شناختم، کتاب را هم دیده بودم. تصمیم گرفتم بعد از دو روز کارگاه با آقای قزلی -کارگاهی که شخصاً برایم مفید بود-، این کتاب را بخوانم. مجموعه ده جلدی، که هر کتاب مینی‌مال‌هایی درباره یکی از موضوعات عاشورایی است، فصل امام، فصل یاران، صبر و...
با ذوق کتاب را باز کردم، اولی، دومی، سومی، چهارمی...
به زور تا داستان دهم را خواندم و بستم.
نمی‌توانستم این حجم بی‌احترامی را تحمل کنم. اینکه نام خاص معصوم استعمال شود، بدون احترام، نه قبل نام پیشوندی بیاید و نه بعدش.
همانگونه که از برادر و خواهر و دوست نام می‌بریم، از انوار مقدس الهی یاد کنیم. حتی بعد از اسامی، حرف (ع) و... هم جایی نداشتند.
علیرغم قلم خوب، چهارچوب درست این حجم استعمال اسامی خاص، بدون احترام، برایم قابل باور و درک نبود.
نهایتاً کتاب را بستم و نخوانده ماند.

پ.ن:
1- سعی می‌کنم در نقد و معرفی، جانب انصاف فراموش نشود. اگر جایی بی‌انصافی دیدید، منت‌دارتان هستم، تذکر بدهید.

2-  می‌دانم ساختار زبان عربی همین است. معمولاً احترام در آن جایی ندارد. لسان مقاتل هم چنین است. اما زبان ما فارسی است، و باید در چهارچوب آن سخن گوییم.

3- می‌شود کلی کتابی که دوست دارم، مثال بزنم که وقتی اسم خاص بکار برده‌اند، احترام آن را ذکر نکرده‌اند. شاید اگر با دید امروزم، ان کتاب‌ها را بخوانم، این نقد را درباره‌شان بنویسم.
        

0

          ●انگار همه‌ی روایت‌هایی که تمام این سال‌ها پای منبرها و روضه‌های امام حسین شنیده بودم یک‌جا جمع شده بود، البته که بعضی جزئیات برام تازگی داشت، اما اکثر مطالب رو پیش از این بارها شنیده بودم. 
●با این‌که کتاب نثر ساده، روان و داستان‌گونه‌ای داره، به خاطر حجم غم و اندوهی که در تک تک سطرهاش هست یکباره و یک‌نفس خوندنش برام سخت بود، از اول محرم خوندم تا امشب و راضی بودم از این شکل خوانش. صفحات مربوط به شهادت امام حسین  هم‌زمان شد با شب‌ و روز عاشورا که روضه‌خوانی مکتوب بود.
●کاملا مشخصه نویسنده از منابع معتبر وقایع رو گلچین کرده و به شکل قطعه قطعه در فصول مختلف گنجونده. همین کوتاه کوتاه بیان کردن وقایع خوانش رو راحت‌تر کرده بود اما مشکل این بود که یه جاهایی ماجرا نصفه رها میشد، مثلا در جایی میگه امام به معاویه نامه نوشت، اما نمی‌نویسه که نامه به دست معاویه رسید؟ معاویه نامه رو خوند؟ چه عکس‌العملی داشت!؟ بدون پاسخ به این سوالات، مینویسه معاویه که مُرد یزید فلان کار رو انجام داد. همین باعث میشه سوال‌هایی برای مخاطب بی‌پاسخ بمونه.
●انتظار داشتم کتاب یه فصلی هم بعد از فصل انجام می‌داشت، به اسم فصل انتقام، از عاقبت همه‌ی کسایی که مستقیم و غیرمستقیم در شهادت امام دخالت داشتن می‌گفت. به نظرم بدون این فصل کتاب یه چیزی کم داره.
●خوندن این کتاب رو به همه‌ی محبان اهل‌بیت و امام حسین میشه توصیه کرد؛ به خصوص به نوجوون‌ها و جوون‌هایی که شاید حوصله‌‌ و فرصت خوندن کتاب تاریخی یا مقتل ندارن. 

یازدهم محرم هزاروچهارصدوچهل‌وپنج هجری‌قمری
        

4

          واقعه‌ی عاشورا با ریشه، تفکر و فرهنگ ما گره خورده است و اهمیت فراوانی برای شیعیان دارد. تحلیل و برداشت از این حادثه کار آسانی نیست؛ چرا که در عین سادگی و صراحت، پیچیدگی‌های فراوانی دارد که ممکن است قضاوت انسان‌ها را به افراط و تفریط ختم کند. برای رسیدن به درک درست از این حادثه‌ تاریخی و تاثیرگذار نیاز است تا بررسی‌های دقیق و جامعی در اختیار مردم قرار گیرد.

«قصه‌ کربلا» نوشته مهدی قزلی یکی از این روایت‌هاست که با زبانی ساده و صریح و بدون اضافات به بیان حادثه عاشورا، اسارت اهل بیت و وقایع پس از آن می‌پردازد. 
محتوای کتاب در قالب روایت‌های کوتاه و ارزشمند آرام آرام ما را به فضای روضه می‌برد.

نویسنده در ده فصلِ منفصلِ متصل، روایت‌هایی از زندگی حضرت سیدالشهدا و واقعه‌ی عاشورا را مانند تکه‌های پازل کنار یکدیگر چیده است، تکه‌هایی که هرکدام بیانگر بخشی از ماجرای عاشوراست. هر فصل این کتاب که خود مقدمه‌ای مجزا دارد و به معرفی محتوا و موضوع آن بخش می‌پردازد، همچون دانه‌های تسبیح کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و نخ اتصال آنها، ماجرای عاشوراست که آرام آرام مخاطب را درخود غرق می‌کند.

مهدی قزلی در فصل‌بندی کتاب نه به اشخاص، که به موضوع و سوژه توجه کرده است و همین امر سبب شده مخاطب، حوادثِ کمتر شنیده شده از عاشورا را پیش روی خود ببیند. از سوی دیگر روایت‌ها اغلب کوتاه هستند و همین پیروی از ایجاز، خواندن کتاب را ساده‌تر و تاثیرگزاری‌ آن را بیشتر کرده است.

نویسنده در بخش اول به زوایای مختلف زندگی سیدالشهدا ورود کرده است، هرچند به قول نویسنده، سعی شده هر آنچه مربوط به زندگی امام است در این فصل بیاید ولی ناگزیر مطالب بسیاری از ایشان در نسبت با یاران و خانواده‌اش در فصول دیگر آمده است.
فصل‌ بعدی کتاب به زندگی علمدار کربلا می‌پردازد. از چگونگی ازدواج ام‌البنین تا شهادت عباس و حسرت کودکان کاروان در نبود عموی مهربانشان. در لابه‌لای صفحات این فصل ابوالفضلی را می‌بینیم که شجاعت را از پدر آموخته و حیا و ادب را از مادر.

نویسنده بخش‌های بعدی کتاب را به زندگی حضرت علی‌اکبر(ع) پیام‌بری دوباره و حضرت زینب اختصاص داده است. فصل چهارم فصل رسول صبر است.
مگر می‌توان از عاشورا گفت و از مردمان بی‌وفای کوفی ننوشت.

راوی سپس در فصل‌هایی جداگانه به معرفی دشمنان، یاران امام و قیام مختار ثقفی پرداخته و هربخش را با روایت‌هایی کوتاه برای مخاطب به تصویر می‌کشد. فصل انتهایی کتاب نیز روایت عشق است. فصلی که روابط امام و دل‌دادگی یارانی را نشان می‌دهد که اگرچه در جنگ ظاهری شکست خورده‌اند، اما مبدا و منشا تحول تاریخ شده‌اند.

نویسنده در این ده فصل اتفاقات کربلا را به ساده‌ترین شکل روایت و اطلاعات واقعه عاشورا را به ایجاز به خواننده‌ی حقیقت‌طلب و البته بی‌حوصله‌ی قرن حاضر منتقل کرده است. منابع نوشته شده در انتهای هر فصل نیز درستی روایت‌های کتاب را تایید و مخاطب را به خواندن مقتلی نزدیک به حقیقت ترغیب می‌کند.

کتاب «قصۀ کربلا» روایتی مقتل‌گونه و مستند از اتفاقات عاشورا، قبل و بعد از آن است. روایت‌های این کتاب براساس اتفاقات زمانی عاشورا نوشته نشده است، گاه یک فصل در زمان پیامبر شروع می‌شود و در روایت‌های بعدیِ همان فصل، به زمان بعد از شهادت سیدالشهدا و اسارت اهل بیت می‌رسد. بنابراین مخاطب باید بر اساس زمان‌بندی واقعه آن را در ذهنش مرتب کند، اما همین فصل‌بندی سوژه‌ها، توانسته به خوبی این اختلاف زمانی وقایع را در خود حل کند و اطلاعات تازه‌ای را به خواننده بدهد.

«انگار همه دنیا خواب‌نما شده بودند. خون نواده رسول خدا که زمین ریخت، کم‌کم خواب از سر عالم و آدم پرید. هر که از خواب بیدار می‌شد یا دیوانه می‌شد یا فدایی یا فراری. عجب دنیایی‌ست. به هر حال ماجرای کربلا بیش‌تر به یک قصه شبیه است. قصه‌ای که واقعی‌ست اما باورکردنی نیست و ای کاش این فقط یک قصه بود»..
        

2