معرفی کتاب تور تورنتو: دانشجوی شهید حادثه پرواز اوکراین، امیرحسین قربانی اثر محمدعلی جعفری

تور تورنتو: دانشجوی شهید حادثه پرواز اوکراین، امیرحسین قربانی

تور تورنتو: دانشجوی شهید حادثه پرواز اوکراین، امیرحسین قربانی

محمدعلی جعفری و 1 نفر دیگر
4.0
58 نفر |
37 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

103

خواهم خواند

38

شابک
9786003306028
تعداد صفحات
142
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

کتاب تور تورنتو: دانشجوی شهید حادثه پرواز اوکراین، امیرحسین قربانی، ویراستار لیلی زهدی.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به تور تورنتو: دانشجوی شهید حادثه پرواز اوکراین، امیرحسین قربانی

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به تور تورنتو: دانشجوی شهید حادثه پرواز اوکراین، امیرحسین قربانی

نمایش همه

یادداشت‌ها

          محمدعلی جعفری(نویسنده) را در غرفه ی روایت فتح دیدم قبلا از او کتاب #خانه_ی_مغایرت را خوانده بودم
علاقمند شده بودم به ادبیات یزد
سلام علیک کردیم و احوال پرسی 
تشکر کردم و دعای خیر برای خودش و قلمش
این کتاب را توصیه کرد و امضاء
"دانشجوی شهید حادثه پرواز اوکراین، امیرحسین قربانی" را که در جلد کتاب دیدم، دانستم که با یک غم بزرگ طرفم
غمی که باید مثل راوی کتاب بی صدا بسوزی و بخواهی آتش بقیه را خاموش کنی
با جمله ی نویسنده شروع می کنم:
دست روزگار برگ جدیدی از مظلومیت را رو کرد. اتفاقی که جنس غریبی داشت. حادثه پرواز اوکراین. عده ای که در مسیری افتاده بودند؛ نه برای مبارزه، نه برای دفاع. بی هوا و ناباورانه پر کشیده بودند.
متن پر از احساس این پدر صبور، اشکم را در آورد
پدر، در میان گفته هایش به خاطرات اسارت اردوگاه تکریت بازمیگردد
در قسمتی از کتاب، به وجد می آیم از این همه عزت نفس پدر:

گوشی ام زنگ می خورد.خبرنگار شبکه تابان است. می‌خواهد مصاحبه بگیرد. می نشینم توی ماشین. داداش رانندگی می کند. هنوز نمی دانم با خودم چند چندم. 《خطای انسانی》 پتکی شده است توی سرم. به خبرنگار وعده ی سر خرمن می دهم.
مصاحبه...
دوازدهم فروردین ۱۳۶۷. سلیمانیه ی عراق. نشستم جلوی سرنگ عراقی. از عقاب زرد و ستاره ی روی شانه اش فهمیدم سرهنگ است. انگار تازه از زیر دوش آمده بود بیرون. تر و تمیز و شسته و رفته با صورت شش تیغ. کنار دستش هم مترجم ایرانی ایستاده بود. با یک شیلنگ در دست. صدای سرهنگ پخش شد توی تن سردم.
-سُب الخمینی
تا مترجم به فارسی برگرداند فهمیدم ایرانی است. نمی دانم به چه قیمتی کشورش را فروخته بود.
_قرد! اگله الموت للخمینی(بوزینه! بگو مرگ بر خمینی)
می توانستم دو سه تا فحش بدهم به امام خمینی بگویم ما را به زور فرستاده جنگ. چیزی که سرهنگ عراقی توقع داشت از من بشنود؛ از یک رزمنده ی بچه سال که هنوز مو روی صورتش سبز نشده. ولی نشنید. الی الله. شیلنگ را هم خوردم. نه از دست سرهنگ عراقی. از دست هموطن خود فروخته ام
        

8

          #تور_تورنتو

کتابی سبک و کم‌حجم در مورد یکی از قربانیان هواپیمای اوکراین که سه روز بعد از شهادت سردار، سقوط کرد؛ از زبان پدر و به قلم محمدعلی جعفری، روان و ساده و خوش‌خوان، قلم نویسنده را در اینجا به قلمش در "تاوان عاشقی" ترجیح دادم.

امیرحسین قربانی‌؛ فرزند نازپرورده‌ و تک پسرِ پدری آزاده که در خانواده‌ای مذهبی و انقلابی در یزد بزرگ می‌شود.


با اتمامِ کتاب، دوباره یاد گریه‌هایم در روز سقوط هواپیما افتادم که هنوز؛ هم داغ شهادت سردار حسابی جگرمان را آتش می‌زد، هم شیرینی سیلی به آمریکا را برایمان زهر کرد و هم با دیدن عکس‌های هواپیمای سقوط‌کرده دلم برای تک‌تک مسافران آن پرواز پر می‌کشید.
از ناراحتی و گریه‌‌های چند روز بعدش که فهمیدیم کار خودمان بوده هم بگذریم...


دلم بیشتر شور آقا را می‌زد، شور تنها وصیتِ حاج قاسم را... که خدایا داغ سردار مگر کم بود که حالا داغ این مسافران را هم تحمل کند...


از ته دل آرزو می‌کردم کاش خانواده‌های قربانیان هوای دلش را داشته باشند اما به نظرم چیزی شبیه محال می‌نمود...


کتاب را که می‌خواندم از این همه وابستگی و دل‌بستگیِ پدر و مادر به این فرزند اشک‌هایم جاری می‌شد، پیشرفت و خارج رفتن و آنجا درس‌خواندن و همه‌ی این‌ها به چه قیمتی وقتی مادرش یک‌سال بعد از دانشجو شدنش هنوز نتوانسته دوری فرزندش را تاب بیاورد؟ و هر بار که خودم را جایشان می‌گذاشتم به این نتیجه می‌رسیدم که اگر من بودم هیچ‌وقت و تحت هیچ شرایطی بچه‌ام را راهی دیار غربت نمی‌کردم.



از جذابیت‌ها و نقاط عطف داستان پرداختن به اسارت پدر در خلال داستانِ پسر بود و شاید تنها دلیلی که باز هم پای رهبر و انقلاب ماند و توانست حتی شده به قیمت از دست دادن تنها پسرش و سنگینی این داغ‌، باز هم حرفِ آقا را فصل‌الخطاب بداند؛ همین روزهای اسارت و درکِ سنگینی این مفهوم بود که نهال این نظام با چه خون‌ِ دل‌هایی به بار نشسته است.


خانواده‌اش امتحان سختی را آن هم به خوبی پشت سر گذاشته‌اند؛ و مطمئنم پاداش این صبر و ایثار را دیده‌اند و خواهنددید.


#یادداشت
#معرفی_کتاب
#هم‌خوانی
#محمدعلی_جعفری
#تور_تورنتو
        

11

          ●کتاب جمع و جور و روان‌خوانیه.اما درباره‌ی این حادثه، خیلی کمه. من انتظار داشتم درباره‌ی اتفاقاتی که افتاد جزئیات بیشتری مطرح بشه.
●خیلی خوبه که در این باره حداقل یه کتابی نوشته شده اما باید کتاب‌های بیشتر، مصاحبه با خانواده‌هایی که دیدگاه‌های متفاوت دارن، مصاحبه با نظامی‌ها، دولتی‌ها  و هرکس که در این حادثه نقشی داشته انجام و چاپ بشه. باید مشخص بشه نقش واقعی هر کدوم در این حادثه چقدر بوده.
●حالا که دادگاه کانادا هم هواپیمای اوکراینی رو مقصر دونسته، میشه داستان رو از ابعاد دیگه‌ای هم دید، آیا همچنان یه خطای انسانی بوده یا عمدی در کار بوده!؟ 
●رفت و برگشت بین اسارت و زمان حال پدر اوایلش برام اذیت کننده بود، بعد که متوجه شدم کلا داستان درباره پدر و زاویه دید او به پسر هست، به نظرم بد نبود، اما انگار خالی بودن دست نویسنده درباره پسر رو خواسته بود یه طوری پر کنه.
●خوندن کتاب رو به مردهایی که خیلی سخت برای زن و بچه‌شون خرج می‌کنن توصیه می‌کنم، چیزی که در کتاب خیلی به چشمم اومد میزان هزینه‌هایی که برای پسرشون کرده بودن، بود. فکر کن پسر خانواده بگه یه میلیارد جور کنید اونطرف خونه بخرم، پدر هم بگه چشم، خونه‌شو بذاره برای فروش! البته از این پدرا در ایران کم نیستا، اما خب جالب بود، پسرشون لب تر نکرده براش هزینه می‌کردن.

        

2

        #معرفی_کتاب

سوز سردی می خورد به صورتم .چشم می دوزم به آسمانِ قیری.
بلند بلند گریه می کنم.جواد دست می گذارد روی شانه ام. 

_آروم باش!
_میخوام ولی نمی تونم. 

پشت پرده ای از اشک،تا جایی که چشم هایم کار می کند و نور قرمز چشمک زن هواپیما را می بیند خیره می مانم.
       

استاد محمدعلی جعفری عزیز،کتاب تور تورنتو را در وصف؛
دانشجوی شهید حادثه اوکراین،امیرحسین قربانی نوشته اند. 

انتشارات؛روایت فتح

کتاب تورتورنتو رو که سفارش دادم هیچ ذهنیتی ازش نداشتم،یه کلمه ذهنم به سال ۹۸ ریسه بافت. 

کتاب رو که شروع کردم همان احساسات و دلبرانه های مادر و پسری به روی دلم نشست و غبطه خواهرانه م رو شد. 

پدری اسارت رفته هم در دلشان جا شد و خواهری که زمان به دنیا آمدنش خدا خواست کمی دل پاک تر زاده شود شاید هم کمی آگاهی ش از این خلسهء دنیا کمتر. 

شهید امیرحسین قربانی جوان دهه هفتادی،با تیپ شخصیتی مرتب،محجوب، مودب ،با حیا،با احترامی خاص نسبت به پدر و مادر،
تمام هدفش هم درس و مطالعه بود و خواستش این بود که خواهر کوچکترش را درمان کند.

پدر و مادر شهید عزیز تمام تلاش خود را به کار گرفتن تا فرزندشان به اهدافش برسد.

به قول پدر شهیدش تقدیرش این بود که سرنوشتش همانند دایی شهیدش رقم بخورد،همانقدر مظلوم و بی ادعا با ذکر یا ابوالفضل العباس

#شهید#اوکراین#پرواز##تورنتو#۷۵۲#شهادت#امید#۱۴۰۰
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

9