تور تورنتو: دانشجوی شهید حادثه پرواز اوکراین، امیرحسین قربانی

تور تورنتو: دانشجوی شهید حادثه پرواز اوکراین، امیرحسین قربانی

تور تورنتو: دانشجوی شهید حادثه پرواز اوکراین، امیرحسین قربانی

محمدعلی جعفری و 1 نفر دیگر
4.0
53 نفر |
33 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

90

خواهم خواند

29

شابک
9786003306028
تعداد صفحات
142
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

کتاب تور تورنتو: دانشجوی شهید حادثه پرواز اوکراین، امیرحسین قربانی، ویراستار لیلی زهدی.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به تور تورنتو: دانشجوی شهید حادثه پرواز اوکراین، امیرحسین قربانی

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به تور تورنتو: دانشجوی شهید حادثه پرواز اوکراین، امیرحسین قربانی

نمایش همه

یادداشت‌ها

          محمدعلی جعفری(نویسنده) را در غرفه ی روایت فتح دیدم قبلا از او کتاب #خانه_ی_مغایرت را خوانده بودم
علاقمند شده بودم به ادبیات یزد
سلام علیک کردیم و احوال پرسی 
تشکر کردم و دعای خیر برای خودش و قلمش
این کتاب را توصیه کرد و امضاء
"دانشجوی شهید حادثه پرواز اوکراین، امیرحسین قربانی" را که در جلد کتاب دیدم، دانستم که با یک غم بزرگ طرفم
غمی که باید مثل راوی کتاب بی صدا بسوزی و بخواهی آتش بقیه را خاموش کنی
با جمله ی نویسنده شروع می کنم:
دست روزگار برگ جدیدی از مظلومیت را رو کرد. اتفاقی که جنس غریبی داشت. حادثه پرواز اوکراین. عده ای که در مسیری افتاده بودند؛ نه برای مبارزه، نه برای دفاع. بی هوا و ناباورانه پر کشیده بودند.
متن پر از احساس این پدر صبور، اشکم را در آورد
پدر، در میان گفته هایش به خاطرات اسارت اردوگاه تکریت بازمیگردد
در قسمتی از کتاب، به وجد می آیم از این همه عزت نفس پدر:

گوشی ام زنگ می خورد.خبرنگار شبکه تابان است. می‌خواهد مصاحبه بگیرد. می نشینم توی ماشین. داداش رانندگی می کند. هنوز نمی دانم با خودم چند چندم. 《خطای انسانی》 پتکی شده است توی سرم. به خبرنگار وعده ی سر خرمن می دهم.
مصاحبه...
دوازدهم فروردین ۱۳۶۷. سلیمانیه ی عراق. نشستم جلوی سرنگ عراقی. از عقاب زرد و ستاره ی روی شانه اش فهمیدم سرهنگ است. انگار تازه از زیر دوش آمده بود بیرون. تر و تمیز و شسته و رفته با صورت شش تیغ. کنار دستش هم مترجم ایرانی ایستاده بود. با یک شیلنگ در دست. صدای سرهنگ پخش شد توی تن سردم.
-سُب الخمینی
تا مترجم به فارسی برگرداند فهمیدم ایرانی است. نمی دانم به چه قیمتی کشورش را فروخته بود.
_قرد! اگله الموت للخمینی(بوزینه! بگو مرگ بر خمینی)
می توانستم دو سه تا فحش بدهم به امام خمینی بگویم ما را به زور فرستاده جنگ. چیزی که سرهنگ عراقی توقع داشت از من بشنود؛ از یک رزمنده ی بچه سال که هنوز مو روی صورتش سبز نشده. ولی نشنید. الی الله. شیلنگ را هم خوردم. نه از دست سرهنگ عراقی. از دست هموطن خود فروخته ام
        

8

          ●کتاب جمع و جور و روان‌خوانیه.اما درباره‌ی این حادثه، خیلی کمه. من انتظار داشتم درباره‌ی اتفاقاتی که افتاد جزئیات بیشتری مطرح بشه.
●خیلی خوبه که در این باره حداقل یه کتابی نوشته شده اما باید کتاب‌های بیشتر، مصاحبه با خانواده‌هایی که دیدگاه‌های متفاوت دارن، مصاحبه با نظامی‌ها، دولتی‌ها  و هرکس که در این حادثه نقشی داشته انجام و چاپ بشه. باید مشخص بشه نقش واقعی هر کدوم در این حادثه چقدر بوده.
●حالا که دادگاه کانادا هم هواپیمای اوکراینی رو مقصر دونسته، میشه داستان رو از ابعاد دیگه‌ای هم دید، آیا همچنان یه خطای انسانی بوده یا عمدی در کار بوده!؟ 
●رفت و برگشت بین اسارت و زمان حال پدر اوایلش برام اذیت کننده بود، بعد که متوجه شدم کلا داستان درباره پدر و زاویه دید او به پسر هست، به نظرم بد نبود، اما انگار خالی بودن دست نویسنده درباره پسر رو خواسته بود یه طوری پر کنه.
●خوندن کتاب رو به مردهایی که خیلی سخت برای زن و بچه‌شون خرج می‌کنن توصیه می‌کنم، چیزی که در کتاب خیلی به چشمم اومد میزان هزینه‌هایی که برای پسرشون کرده بودن، بود. فکر کن پسر خانواده بگه یه میلیارد جور کنید اونطرف خونه بخرم، پدر هم بگه چشم، خونه‌شو بذاره برای فروش! البته از این پدرا در ایران کم نیستا، اما خب جالب بود، پسرشون لب تر نکرده براش هزینه می‌کردن.

        

1

        #معرفی_کتاب

سوز سردی می خورد به صورتم .چشم می دوزم به آسمانِ قیری.
بلند بلند گریه می کنم.جواد دست می گذارد روی شانه ام. 

_آروم باش!
_میخوام ولی نمی تونم. 

پشت پرده ای از اشک،تا جایی که چشم هایم کار می کند و نور قرمز چشمک زن هواپیما را می بیند خیره می مانم.
       

استاد محمدعلی جعفری عزیز،کتاب تور تورنتو را در وصف؛
دانشجوی شهید حادثه اوکراین،امیرحسین قربانی نوشته اند. 

انتشارات؛روایت فتح

کتاب تورتورنتو رو که سفارش دادم هیچ ذهنیتی ازش نداشتم،یه کلمه ذهنم به سال ۹۸ ریسه بافت. 

کتاب رو که شروع کردم همان احساسات و دلبرانه های مادر و پسری به روی دلم نشست و غبطه خواهرانه م رو شد. 

پدری اسارت رفته هم در دلشان جا شد و خواهری که زمان به دنیا آمدنش خدا خواست کمی دل پاک تر زاده شود شاید هم کمی آگاهی ش از این خلسهء دنیا کمتر. 

شهید امیرحسین قربانی جوان دهه هفتادی،با تیپ شخصیتی مرتب،محجوب، مودب ،با حیا،با احترامی خاص نسبت به پدر و مادر،
تمام هدفش هم درس و مطالعه بود و خواستش این بود که خواهر کوچکترش را درمان کند.

پدر و مادر شهید عزیز تمام تلاش خود را به کار گرفتن تا فرزندشان به اهدافش برسد.

به قول پدر شهیدش تقدیرش این بود که سرنوشتش همانند دایی شهیدش رقم بخورد،همانقدر مظلوم و بی ادعا با ذکر یا ابوالفضل العباس

#شهید#اوکراین#پرواز##تورنتو#۷۵۲#شهادت#امید#۱۴۰۰
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

9

          سال هاست مشتاق مطالعه کتاب های شهدا هستم...شهدای جنگ تحمیلی، شهدای مدافع حرم و شهدای سلامت و... اما این دفعه داستان فرق می کند..باز هم قلم زیبای آقای محمدعلی جعفری با صداقت کامل شهید را روایت می‌کند ... شهیدی بسیار متفاوت، با مظلومیت جدید و بزرگی طرف هستیم، نویسنده می گوید👇🏻
دست روزگار برگ جدیدی از مظلومیت را رو کرد. اتفاقی که جنس غریبی داشت. حادثه پرواز اوکراین. عده‌ای که در مسیری افتاده بودند؛ نه برای مبارزه، نه برای دفاع. بی هوا و ناباورانه پرکشیده بودند.
کتاب تور تورنتو زندگی شهید امیرحسین قربانی را ورزق می زند؛ تک پسرِ نازپرورده خانواده قربانی، پسری که سرمایه زندگی و نور چشم پدر و مادرش بود.
یکی از قشنگترین اتفاقات کتاب روایت کتاب از زبان پدر امیرحسین بود، پدری که خود سال های زیادی به مبارزه پرداخته بود و در نهایت به اسارت درآمده بود...بیان احساسات پدرانه به زیباترین شکلش به همراه نوآوری جالبی که در خلال داستان و برگشت زدن به دوران اسارت پدر شهید در اردوگاه ۱۱ تکریت بسیار زیبا، اثرگذار و دردناک بود.
کتاب خانواده‌ای صمیمی و احساسی را برایمان ترسیم می کند.. خانواده‌ای با نقاط عاطفی بالا‌، بخصوص در رابطه مادر با پسرش.
کتاب از امیرحسین می گوید؛ امیرحسینی که نفس مادر بود.. امیرحسینی که جانش برای خواهرش می رفت... امیرحسینی که حجب و حیایش دیدنی بود... امیرحسینی که شخصیتش رو حتی با زندگی در کشور غریبه از دست نداد و پای اعتقاداتش ایستاد...امیرحسینی که انگیزش از تحصیل پزشک شدن و درمان تنها خواهرش بود که از معلولیت ذهنی رنج می برد.
کتاب را بخونید و امیرحسین را زندگی کنید.
با سقوط هواپیمای اوکراینی ۷۵۲ تمام سرمایه خانواده قربانی پرکشید و خانواده بزرگ‌ترین آزمایشش شروع شد و چه سربلند بیرون آمدند از این آزمایش با همراهی نکردن رسانه های بیگانه با همراهی رهبرشان، آنجا که پدر خانواده می گوید:
« _ هرچه نظر حضرت آقا باشه به عینه روی چشم می‌ذاریم.. »

کتاب سبک و کم حجمی که تا پایانش دست از رها کردنش بر نمی‌دارید.
داستانی پر احساس و غم انگیز، اما به شدت جذاب و نفس‌گیر.
        

3