سی‌وپنجمین کتاب سال ۰۴

مأمون بعد از کشتن برادرش بر تخت خلافت مینشیند،در مرو.بنا به سیاستی برای امام رضا علیه السلام دعوت‌نامه‌ای ارسال کرده و از ایشان میخواهد که به مرو بیایند.امام الرضا علیه السلام برخلاف میل شخصی راهی مرو می‌شوند.از خوزستان و شهرهای دیگر ایران می‌گذرند تا به نیشابور و سپس به مرو می‌رسند. بعد از مدتی مأمون از کاری که انجام داده است پشیمان می‌شود و در نهایت تصمیم می‌گیرد حضرت را با سم به شهادت برساند و این کار را هم انجام می‌دهد. 
همه آنچه نوشتم را غلامان حاضر در موقعیت ذکر شده با کمی جزئیات تعریف می‌کنند...

کتاب برای نوجوانان است اما به این معنی نیست که جوانان نخوانند😊
      

        سی‌وچهارمین کتاب سال ۰۴

دختر بعد از مرگ پدر عاشق دوست پدرش می‌شود،با عشقی پرشور و آتشین آنها باهم ازدواج می‌کنند اما در ادامه ...

خیلی خوب بود.واقعا لذت بردم، برام جالب بود که تالستوی چطور انقدر دقیق تونسته احساسات یک زن جوان رو به تصویر بکشه!
      

        سی‌و‌سومین کتاب سال ۰۴

شهریور سال  ۱۳۲۰ رضاشاه شخصا به منزل محمدعلی فروغی،نخست‌وزیر معذول می‌آید و از او می‌خواهد تا آنچه قرار است انگلیسی‌ها برای ایران و نظام سیاسی آن پیش آورند را با رایزنی و گفتگو مانع شود...
نسبت به محمدعلی فروغی دو دیدگاه در تاریخ سياسی کشورمان وجود دارد. یک دیدگاه او را مردی حکیم،نویسنده،فرهیخته و .. که مناصب فراوانی در سال‌های متوالی همچون نخست‌وزیری،وزیر امور خارجه، وزیر دارایی و .. در کارنامه دارد. دیدگاه دیگر او را مردی حکیم اما تحت نفوذ انگلیس،چه بسا جاسوس که البته چراهای فراونی در رابطه با همین لحظه تاریخی شهریور ۲۰ در ذهن خواننده به وجود می‌آورد..

بهرصورت کتاب حاضر به دیدگاه اول بسیار‌ بسیار نزدیک است
      

        سی‌و‌دومین کتاب سال ۰۴

طریف خالدی نویسنده و عالمی فلسطینی‌ست که سالهاست از کشورش مهاجرت کرده و این کتاب را در رابطه با زندگی‌ و زیستش با کتاب‌هاست..

به کتاب ستاره ای ندادم چون اساسا نمی‌دانم برای چنین کتاب باارزشی چند ستاره باید داده شود.
البته جمله بالا به این معنی نیست که من از خواندن کتاب لذت برده و بسیار استفاده کردم،کاملا برعکس.کتاب برای من مفید نبود اما برای کسی که در حوزه مطالعاتی و تحقیقی نویسنده فعالیت دارد بسیار بسیار مفید و با ارزش است. 
      

        سی و یکمین کتاب سال ۰۴

 مرد داستان بعد از سالها زندگی رها و بی قیدوبند تصمیم میگیرد ازدواج  و روابط  اجتماعی‌اش را ظابطه‌مند کند...

 جدال تن به تن آدمی با نفس چقدر زیبا در واژه‌ها نشسته بود..
      

        سی‌امین کتاب سال ۰۴

یک مامور امنیتی بعد از ماموریتی که در سوریه داشته به ایران برمی‌گردد و روزی از روزهای دی ماه  ۹۶ سر از اعتراضات خیابانی درمی‌آورد..

به عنوان اولین کار خوب بود وقلم نویسنده بسیار پتانسیل بهتر شدن هم خواهد داشت
      

        بیست و نهمین کتاب سال ۰۴

ده داستان کوتاه

تلخ ولی جذاب

اولین کار نویسنده و تلاش موفق او برای نشان دادن هنرش در موضوعات مختلف داستانی
      

        بیست و هشتمین کتاب سال ۰۴

سفر منصور ضابطیان به دو شهر کانادا..
متاسفانه اصلا برای من جذاب نبود
      

        بیست و هفتمین کتاب سال ۰۴

عبدالبصیر در کودکی حوالی اوایل دهه ۶۰ شمسی به همراه  خانواده اش با مشقت به ایران مهاجرت می‌کنند.آنها در اصفهان مستقر میشوند و با فراز و نشیب‌های سخت مهاجرت زندگی را ادامه می‌دهند..
کتاب از این جهت که پیرامون شهید مدافع حرم است برایم محترم است اما متاسفانه از نحوه روایتگری آن خوشم نیامد

      

        بیست و ششمین کتاب سال ۰۴

رزمری و همسرش به آپارتمانی مشهور در محله ای به نام نقل مکان می‌کنند.در گذشته اخبار و حوادث مختلفی از این آپارتمان در محافل خبری و مردی دست به دست شده اما رزمری و گای همسرش به توجه به آنها زندگی خود در این ساختمان رو شروع می‌کنند.. 
کتاب برای من جذاب نبود، خصوصا که در مقدمه اصل مطلب لو داده شده بود!!
فیلمی هم از همین کتاب و با همین نام اقتباس شده است.
      

        بیست و پنجمین کتاب سال ۰۴

تا به حال از خدمتکارانی که در خانه‌ها و قصرهای انگلیس کار می‌کنید کتابی نخوانده بودم. همیشه این اشخاص را در فیلم‌ها و کتابها در حاشیه اتفاقات اصلی آن خانه و قصر دیده بودیم. اما این کتاب از زبان خدمتکار آقایی‌ست که خودش و پدرش تمام شالهای عمرشان را در خدمت اشراف و اشراف زادگان بوده اند.شاید مسائلی که او را آن پرداخته در کل گاهی کسل کننده باشند اما برای من خواندنی بود خصوصا ترجمه فاخر و استادانه مرحوم دریابندری..
گاهی فکر میکنم چه بسا کلمات مرحوم دریابندری مرا در طول کتاب به خواندن وا میداشته..
      

        بیست و چهارمین کتاب سال ۰۴

جلد اول آشنایی با چند خانواده اشراف زاده و ارتباطشان با یکدیگر در هنگامه جنگ روسیه و فرانسه است.
      

        بیست و سومین کتاب سال ۰۴

دیمیتری یک شاهزاده روس است که به عنوان یکی از اعضای هئیت منصفه برای قضاوت دعوت شده است.یکی از متهمان این دادگاه دختری‌ست که سالها پیش او را دوست داشته و رهایش کرده است.
دیمیتری خودش را در شرایط فعلی ماسلوا مقصر می‌داند و تلاش می‌کند تا گذشته را جبران کند..
رمان رستاخیز بیشتر به یک بیانیه شبیه است تا رمان.آدمهای کتاب اکثرا سیاه هستند و کمتر کسی را سفید می‌بینیم چه رسد به خاکستری..
در نهایت باید گفت کتاب جذابیت خود را بعد از ۱۰۰ صفحه از دست می‌دهد.. 
      

        بیست و دومین کتاب سال ۰۴

برخلاف دیگر کتابهای نویسنده،راحت‌تر با آن ارتباط گرفتم
      

        بیست و یکمین کتاب ۰۴

روایت سفر خانم صفایی و همسرش به کشور عراق. 
بعد از آنجا که باد کوبد و استانبولچی این سومین سفرنامه‌ایست که خانم صفایی پیرامون عزاداری امام حسین علیه السلام در کشورهای مختلف نوشته است. 
البته بیشتر سفر ایشان در شهر بغداد میگذرد و کمی هم نجف و کربلا.