بیست و یکمین کتاب سال ۰۴

برخلاف دیگر کتابهای نویسنده،راحت‌تر با آن ارتباط گرفتم
      

        بیست و یکمین کتاب ۰۴

روایت سفر خانم صفایی و همسرش به کشور عراق. 
بعد از آنجا که باد کوبد و استانبولچی این سومین سفرنامه‌ایست که خانم صفایی پیرامون عزاداری امام حسین علیه السلام در کشورهای مختلف نوشته است. 
البته بیشتر سفر ایشان در شهر بغداد میگذرد و کمی هم نجف و کربلا.
      

        بیستمین کتاب سال ۰۴

آقای حسام رزمنده جنگ تحمیلی ایران و عراق هستند. حدودا ده سال پیش سفر اربعین می‌روند و خاطرات خودشان را از دریچه رزمنده ای که بعد از سالها گذارش به مناطقی افتاده که روزی در آنجا از مرزهای کشورش دفاع کرده است را به رشته تحریر درآورده اند.
      

        نوزدهمین کتاب سال ۰۴

بوکسرعلی مشاور و دستیار یک قاچاقچی درجه یک -که الان اصلا اسمش یادم نیست-در قشم است.
روزی یک خانم خارجی به دیدن این قاچاقچی درجه یک می‌آید و از او می‌خواهد که جعبه و گنجی ارزشمند که بازمانده از همسر کشته شده‌اش در خلیج فارس است پیدا کند.
بوکسرعلی مامور اين ماموریت است...
به نظرم خواننده این کتاب را یا خیلی دوست خواهد داشت یا خیلی دوست نخواهد داشت.
من جز دسته دوم بودم.
داستان در جزیره قشم اتفاق می‌افتد و فضای کتاب بسیار جنوبی‌ست.پر از دیالوگ‌هایی با لهجه جنوبی که بعضا نیاز به پانویس دارد و اساسا کتابی که مرا مجبور کند در حین خوانش دائما به پانویس مراجعه کنم بسیار خسته کننده است. ..

      

        هجدهمین کتاب سال ۰۴

دیلماج لقب میرزا یوسف نامی‌ست که در عهد قاجار (ناصری) زندگی می‌کرده.نویسنده از او نوشته و چگونگی دیلماج شدن و فراماسون شدنش با استفاده از دست‌نوشته‌های خود میرزایوسف که ظاهرا در منابع تاریخی موجود است. 
نثر کتاب برای من بسیار دلنشین بود،به تصویر کشیدن آن روزگار هم مورد دیگری بود که دوست می‌داشتم اما نمی‌دانم تا چه حد واقعی بود. 
چیزی که متاسفانه کتاب را از نظر من ناقص میکرد رها شدن انتهای ماجرا بود.همچنین بعد از برگشت میرزایوسف از فرنگ و اقامتش در وطن خواننده اطلاعات بسیار کمی از او دريافت می‌کند..
      

        هفدهمین کتاب سال ۰۴

زن و شوهری بعد از اتمام دوران درمان مرد از بیمارستان به خانه می‌آیند. مرد که حافظه‌اش را از دست داده و گذشته را به یاد نمی‌آورد سوالاتی از زن می‌پرسد که باعث به وجود آمدن چالش‌هایی شده و ماجرا را به سمت و سویی دیگر می‌کشاند..
      

        شانزدهمین کتاب سال ۰۴

دانشجوی وکالت در مقطع دکترا در شهر نیویورک برایمان از مهاجرت تحصیلی‌اش می‌نویسد و اتفاقاتی  که در طي سال‌های تحصیلش برایش افتاده. 
قلمش روان است و موضوعات و اتفاقاتی که از آنها ذکر کرده اکثرا برای من کمتر شنیده و خوانده بوده است. حتی برخی از آنها جدید و جذاب
اما موردی که کمی آزاردهنده‌است نگاه بسیار بسیار مثبت و تحسین برانگیز نويسنده نسبت به جامعه و کشور آمریکاست .اگر کتاب را زمانی بخوانی که درگیر جنگ ۱۲ روزه باشی قطعا این مورد بیشتر اذیتت میکند،حتی اگر نگاه نویسنده درست بوده باشد😄
      

        پانزدهمین کتاب سال ۰۴

داستانی کوتاه از داستایفسکی 
مردی میان سال با دختری جوان در شرایطی خاص ازدواج میکند.زندگی زناشویی آنها دیری نمی‌پاید که زن خودکشی می‌کند.
حالا بعد از مرگ زن مرد برای خواننده کتاب تعریف می‌کند که اساسا چه چیز یا چیزهایی باعث مرگ خودخواسته زن شده است..
بسیار توصیه میکنم برای کسانی که از خواندن آثار روسی فراری هستند.
      

        سیزدهمین کتاب سال ۰۴
      

        چهاردهمین کتاب سال ۰۴

و بلاخره بعد از حدودا ۴ ماه رمان جذاب دن آرام تمام شد
و چه پایان بندی غم‌انگیزی

خلق همچین اثری از یک انسان حدودا ۲۰ ساله چیزی شبیه معجزه است. حال آنکه من کتاب را صوتی شنیدم و اتفاقا صدای علی عمرانی خوانش کتاب را بیش از پیش جذاب کرده بود
      

        دوازدهمین کتاب سال ۰۴

جلد سوم تقابل بیشتر بین ارتش سرخ و ارتش سفید روسیه بود...
      

        یازدهمین کتاب سال ۰۴

مهمترین و موثرترین اثری که این کتاب برای من داشت آشنایی با غائله آذربایجان بود. 
آقای بایرامی به خوبی توانستن با هنرشان بدون هیچ اشاره مستقیمی خواننده را نسبت به اتفاقات تاریخی داستان کنجکاو کنند.
دست مریزاد
      

        دهمین کتاب سال ۰۴

خوشم نیومد!
      

        نهمین کتاب سال ۰۴

برای کسی که به این خواننده علاقه دارد قطعا جذاب  خواهد بود ..
      

        هشتمین کتاب سال ۰۴

شروع طوفانی که تا اواسط کتاب هم ادامه داشت اما متاسفانه از اواسط کتاب تا امتهای جلد یک افت شدید ماجرا و اضافه گویی های فراوان فراوان فراوان