یادداشت زهراسادات حسینی
1403/5/8
● اولین نکتهای که در این کتاب توجهم رو جلب کرد، یهودی بودن شخصیت اصلی و بعد هم نویسنده رمان بود، تا قبل از خوندن کتاب این رو نمیدونستم و اون ورِ توهمتوطئهای ذهنم میگه شاید شهرت این رمان بیارتباط به این موضوع نباشه. ●به نظر میرسه دکتر برویرِ کتاب، به نوعی خود اروین یالوم باشه، هم برویر و هم یالوم هر دو افرادی شکاک و بیتفاوت به دین معرفی شدن، اما به شدت یهودی بودن براشون اهمیت داره، و ضدیهودی بودن براشون آزاردهندهاس. ●دومین نکته که توجم رو جلب کرد، آوردن اسم کاشان و اصفهان و ایران در بعضی از سطرهای کتاب برای توصیف بعضی قالیچهها و پارچهها بود. میتونست این کار رو انجام نده و نسبت به اسم ایران و شهرهاش بیتفاوت باشه، اما نبود. ●مقدمه و موخرهی کتاب برام از متن داستانی جالبتر و به نوعی کاملکنندهی داستان بودن، ضمن اینکه از صداقت نویسنده در انتهای کتاب خوشم اومد که گفته بود ایدهی داستان رو چطور به دست آورده. ●خود نویسنده گفته که این رمان آموزشیه، بنابراین بهتره هرکس میخواد رمان رو بخونه، به این نکته توجه کنه که کتاب بیشتر به کار رواندرمانگرها میاد، اما برای افراد علاقمند به روانشناسی و افراد دچار وسواسفکری بیش از بقیه میتونه جالب باشه. ●به طور کلی میشه خوندنش رو به افراد میانسال توصیه کرد، به نظرم دغدغههای نویسنده و شخصیتهای کتاب برای افراد کم سن و سال چندان قابل درک نباشه و خستهشون کنه. ●این کتاب من رو یاد فیلم پدر (2020) انداخت از این جهت که هر دو، مخاطب رو طوری درگیر میکنن که میتونه کاملا متوجه بیماری بشه، اگرچه بیننده یا خواننده ممکنه خسته بشه، اما برای درک عمیق بیماری لازمه. ●و در آخر خیلی متاسفم که ما بر اساس آموزههای فکری و فرهنگی خودمون علوم انسانی با شیوههای نوین نداریم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.