یادداشت نفیسه سادات موسوی

من ادواردو نیستم! 72 داستانک از زندگی ثروتمندترین شهید شیعه مهدی (ادواردو) آنیلی
        دروغ چرا ؟ همیشه به این خارجیای بزرگ شده تو مهد فسادی که با تمام آزادی و شرایطی که داشتن ولی اومدن سمت اسلام حسودیم میشه. قشنگ معلومه اونا یه‌چیزایی میدونن که ما نمی‌دونیم. نمیدونیم که خیلی راحت نمازصبحامون قضا میشه یا غیبت می‌کنیم و ازین دست کارایی که اونقدر برامون عادی شده که گاهی یادمون میره برخیش گناهه یا خلاف دینه. ولی اونا انقدر سفت و سختن که دربرابر توهین و سرزنش و آزار و اذیت و حتی تهدید و نهایتا مرگ بازم ذره‌ای از رفتار و عمل به دین کوتاه نمیان! 

این حسادت تا اونجایی پیش میره که نمیدونم باید بخاطر دنیا اومدن تو مملکت اسلامی و خانواده شیعه خداروشکر کنم یا بخاطر اینکه هیچوقت اسلام رو نمیتونم از زاویه‌ی اون آدما ببینم، از خدا گله کنم. 
.
موضوع کتاب که همونجور که از اسمش پیداست درباره ادواردو آنیلی‌ه. پسر سناتور ایتالیایی، رییس کارخونه فیات و وارث حقیقی ثروت افسانه‌ای اون خانواده که از یه‌جایی مسلمون میشه، بعد شیعه، بعد میاد دیدار امام و در نهایت شهیدش میکنن تا هم از آبروی پدرمادرش محافظت کنن هم مطمین شن ثروتش تو راه اسلام خرج نمیشه‌.
پسری که وقتی مسلمون شد به واسطه جایگاهی که تو پازل قدرت داشت از تلاش برای پیداکردن رد امام موسی صدر تا جنگ تحمیلی و فلسطین و حزب‌الله لبنان با تمام توان و ارتباطاتش سعی کرد برای حل و فصل داستان ورود کنه‌.
کتاب قلم شاخص و قوی‌ای نداره و خود روایت‌هاشم چون داستانی نشده و صرفا پشت‌همه به تنهایی کشش نداره. ولی جذابیت موضوع و کنجکاوی مخاطب برای اطلاع از سرنوشتش اونو میکشونه.
خوندنش یک‌ربع زمان می‌بره و از نخوندنش خیلی بهتره‌.
      
2

21

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.