معرفی کتاب ما در برابر شما اثر فردریک بکمن مترجم الهام رعایی

ما در برابر شما

ما در برابر شما

فردریک بکمن و 2 نفر دیگر
4.3
43 نفر |
17 یادداشت
جلد 2

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

98

خواهم خواند

55

ناشر
نون
شابک
9786008740315
تعداد صفحات
448
تاریخ انتشار
1399/7/7

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        بیورن استاد در رمان شهر خرس حوادث تکان دهنده ای را از سر گذراند. ما در برابر شما داستان این شهر است در ماه های پس از آن حوادث.دو دوست جدانشدنی، مایا و آنا ، تابستان را در جزیره ای پنهان سپری می کنند، در تلاش برای پشت سر گذاشتن دنیا، اما هیچ چیز آن طور که آن ها می خواهند پیش نمی رود. رقابت میان بیورن استاد و شهر همسایه اش هدر رفته رفته تبدیل می شود به نبردی خشن بر سر پول و قدرت، نبردی که وقتی تیم های هاکی دو شهر رو به روی هم قرار می گیرند، به اوج خود می رسد، در گرما گرم این حوادث، راز زندگی یکی از جوانان هم برملا می شود و شهر را به این چالش می کشد که بالاخره می خواهد طرف چه کسی را بگیرد.ما در برابر شما ادامه مستقل شهر خرس و تصویری است فشرده ار روابط انسانی در شهری کوچک، داستانی درباره وفاداری، دوستی و عشقی که همه چیز را به مبارزه می طلبد.
      

لیست‌های مرتبط به ما در برابر شما

نمایش همه
; Rossy

; Rossy

1403/10/28

شهر خرسما در برابر شمابرندگان

کتاب‌های شگفت‌انگیز فردریک بکمن

10 کتاب

قلم فردریک بکمن به قدری قوی‌و شگفت‌انگیز و جادوییه که دست شمارو می‌گیره و می‌کشونه تو عمق داستان‌هاش‌. به قدری زیبا و عمیق و پر از جزئیات زندگی و دغدغه‌هاو افکارِ آدم‌هارو به تصویر می‌کشه که انگار بارها روحش در جسم‌های مختلف در رفت‌و آمده‌و باعث میشه با تمام وجود کارکترهای داستانو درک کنید و با خنده‌هاشون خنده و با اشک‌هاشون اشک بریزید و در عین حال، هزاران هزار آموزه‌و مطلب به شما می‌آموزه. آدم‌های مختلف سطح جامعه رو براتون توی کارکترهاش به رقص در می‌آره ... قلم فردریک بکمن، نویسنده‌ی سوئدی؛ کمی کنده در واقع کم نه! متوسط و این باعث میشه خیلی‌ها ازش دست بکشن و نتونن با قلم کندش کنار بیان و ازش زده بشن. و بعد خوندن کتاب‌هاش یه مدت [ بستگی داره ] با ریدینگ اسلامپ باید سرو کله بزنید. قلم شگفت‌انگیز فردریک به این دلیل کنده که تمام احساسات، ریز به ریزِ جزئیات و زندگی تمام شخصیت‌های کتاب رو از جهات و زوایای مختلف توی ذهنتون ترسیم می‌کنه و می‌شونه. به همین جهت و شما بارها طب خوندن کتاب بابت قضاوت‌هاتون شرمسار میشین. کتاب‌هاش شخصیت‌های اصلی ندارن و تمام کارکترهای کتاب‌های فوق‌العاده‌ش مهم، اصلی‌اند و قابل تامل. هیچ یک از کارکترهای کتاب‌های فردریک بکمن به حال خود رها نمیشن و تمامشون نقششون رو توی داستان کاملا ایفا کرده و زندگی‌هاشون براتون به نمایش درمیاد. فردریک بکمن توی کتاب‌هاش طرف هیچ قشری رو نمی‌گیره بلکه واقعیت‌های جامعه رو به تصویر می‌کشه؛ چیزهایی که جامعه درگیر اون‌هاست و ماهیت اصلیشون رو. قلم کتاب‌هاش سنگین نیست و کاملا لذت‌بخش‌و روون و در عین حال کاملا ادبیه و به دل می‌شینه و مثل قند توی دلتون آب میشه و میشه یه تجربهٔ زندگیِ شیرین و به یادماندنی ... طوری که با یادآوریشون انگار کاملا زندگیشون کردین. به همین دلایل ایشون رو یکی از نویسنده‌های معرکه معرفی می‌کنم و یکی از نویسنده‌های مورد علاقه‌ی منن . _ پ.ن: پیشنهاد می‌کنم حداقل یه دونه از کتاب‌هاشونو بخونید و بعد اگر جذبش شدین بقیه کتاب‌هاشونم مطالعه کنید.

8

پست‌های مرتبط به ما در برابر شما

یادداشت‌ها

          دوازده سال دارد و این تابستان یاد می گیرد که مردم یک دروغ ساده را ترجیح می دهند به یک راست پیچیده«.»

ادامه ی داستان بیورن استاد، ادامه ی ماجرا کتاب  دوست داشتنی شهر خرس، در جلد قبل وضعیت شهر و از آن مهم تر هاکی به خاطر تجاوز بهترین بازیکن شهر یعنی «کوین» به دختر مدیرعامل باشگاه یعنی «مایا» بهم ریخته است. بعد از رفتن کوین همه تصور می کنند که وضعیت بهتر شده، اما همه چیز در شهر مثل آتش زیر خاکستر است. همه ی آدم ها تلاش می کنند زندگی شخصی و اجتماعی شان را بهبود بدهند اما همه چیز پیچیده تر از آن است که از دور دیده می شود و شاید به همین خاطر است که «ما در برابر شما» و «شهر خرس» را دوست دارم. به این خاطر که به خوبی نشان می دهند زخم های زندگی به این سادگی درمان نمی شوند. و حتی اگر سال های سال هم بگذرد بالاخره با ما بزرگ می شوند حتی اگر دیگران فراموشش کرده باشند. 

«دوستان پیشین کوین حالا او را روانی می نامند اما هنوز هم به مایا می گویند هرزه و به این شکل خود را به حد کافی هم از متعرض هم از قربانی جدا می کنند. دروغ ها ساده و راحت اند این حقیقت است که دشوار است»

شاید بتوانم بعد از خواندن تقریبا تمام آثار فردریک بکمن بگویم که کتاب هایش به نظرم به دو دسته تقسیم می شوند. دسته اول که در آن «مردی به نام اوه»، «بریت ماری اینجا بود» و «مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است» جا می گیرند که همراه با شخصیت پردازی خوب، فانتزی ظریفی هم دارند. برای مثال ما شاید هیچ وقت در زندگی آدمی مثل «اوه» یا «مادربزرگ» پیدا نکنیم آنها موجودات منحصر به فردی در دنیا منحصر به فردی که بکمن ساخته بود، هستنند. اما دسته دوم که «شهر خرس» و «ما در برابر شما» در آن جا می گیرند این فانتزی را ندارند و ماجرای زندگی واقعی آدم های معمولی هستند. هر دو دسته به نظر من جذاب اند. هم فانتزی بسیار ظریف دسته اول، هم ترسیم حقیقت در دسته دوم.

« یک پیوند زناشویی طولانی را نکات ریز بسیاری پایدار نگاه می دارد. جزئیاتی که اگر گم شوند، حتی نمی دانیم کجا باید دنبالشان بگردیم. آن طوری که میرا لمسش می کرد انگار که عمدی نبوده وقتی پیتر ظرف می شست و میرا قهوه درست می کرد و به طور اتفاق همزمان دستشان را می گذاشتند روی ظرفشویی. آن طور که وقتی میرا پشت میز آشپزخانه نشسته بود پیتر همان طور که از کنارش رد می شد سریع موهایش را می بوسید و هر دو هم خودشان را می زدند به نفهمی و به سویی دیگر خیره می شدند. وقتی دو نفر سال های زیادی عاشق هم باشند، دیگر هشیارانه هم را لمس نمی کنند، بلکه ماجرا تبدیل می شود به امری غریزی و ناهشیار؛ وقتی دم در آشپزخانه با هم رو به رو می شوند، هم را جذب می کنند. وقتی با هم از دری رد می شوند، دست میرا خیلی اتفاقی و اشتباهی دست او را می گیرد. اتفاق های کوچک، هر روز، همیشه.»

اگر بگویید چه چیز «ما در برابر شما» را دوست داشتم می گویم سرنوشت شخصیت ها، اینکه بعد از بمب ماجراهای کتاب شهر خرس حالا در این کتاب ادامه ی سرنوشت شخصیت ها را می بینیم. درست مثل زندگی که نقطه پایان ندارد و بعد از حوادث سخت باز هم باید ادامه بدهیم. و حالا به ترسیم کشیدن این ادامه دادن افراد با ذکر جزییات و ترسیم دقیق روابط خیلی جذاب است. گاهی خودم را از بین خطوط سیاه و یک شکل کتاب بیرون می کشم و تصور میکنم هیچ کدام یک از این شخصیت ها زنده نیستند، اصلا وجود ندارند و بیشتر تعجب می کنم. مگر می شود آدم هایی تا این حد واقعی پرداخته ذهن نویسنده باشند؟ مگر می شود که یک روز به بیورن استاد بروم و پیدایشان نکنم؟

« مادری جلوی خانه ای ایستاده و وسایل فرزندش را توی ماشین مرتب می کند. آدمی چندهزار بار این کار را می کند؟ پیش از آنکه بچه های بزرگ شوند؟ چند اسباب بازی را از زمین برمی‌دارد؟ پیش از خواب، چند عروسک نرمالو باید بسازد و چند دستکش را در پیش دبستانی جا بگذارد؟ ... چند ساعت توی راهرو در انتظار آماده شدن بچه هایمان می ایستیم؟ چند تارموی سفید از آن ها هدیه می گیریم؟ چند زندگی را تنها به آن ها اختصاص می دهیم؟ بهای یک پدر و مادر خوب بود چیست؟ چیز زیادی نیست. فقط همه چیز، دقیقاً همه چیز.»

اما چرا به این کتاب چهار ستاره داده ام؟ چون در مقابل شهر خرس چهار ستاره دارد. داستان کمی خسته کننده تر از شهر خرس است. در قسمت هایی از ماجرا نمی دانیم دقیقا باید منتظر چه بمانیم و همین باعث می شود که کسل شویم. 
در ریویوی شهر خرس ذکر کردم که کتاب مخصوص بالای 17 ساله هاست و انتظار نداشته باشیم که همه اصول اسلامی در آن رعایت شده باشد. مساله اصلی وجود یک شخصیت هم جنس گرا در بین شخصیت های اصلی داستان بود. در شهر خرس خیلی سریع از این ماجرا می گذریم، اما در «ما در برابر شما» نویسنده خیلی مفصل تر به ماجرا می پردازد و مثل تمام فیلم ها و کتاب های غربی اعلام می کند که چنین گرایشی یک گرایش طبیعی است و نباید کسی از آن خجالت بکشد یا قضاوت شود. اگر بخواهم اعتراف کنم نمی دانم واکنشمان در برابر این حجم تبلیغاتی وسیع دقیقا باید چه باشد. نه می توان به طور کل از سینما و ادبیات دنیا کنده شد نه می توان جلوی این هجوم تبلیغات را گرفت. فارغ از شهر خرس، ما در برابر شما یا هر کتاب و فیلم دیگری با این مساله امیدوارم که در این جنگ روایت ها جای خودمان را پیدا کنیم. پیش از آن زندگی برای نسل بعدی خیلی سخت تر شود.
        

12

          کتاب " ما در برابر شما " در ادامه‌ی وقایع " شهر خرس"  نوشته شده و در اینجا قرار بر منحل شدن تیم هاکی است.
کتابی که به هیچ‌وجه دلم نمی‌خواست به پایان برسد؛ کاش می‌شد حافظمو از دست بدم و این دو جلد را از اول بخوانم و شاید هم تمام کتاب‌های بکمن را.
" ما دربرابر شما " به مخاطب درس‌های زیادی می‌آموزد که شاید ابتدایی باشد اما از انجامشان غافل شده‌ایم!
داستان‌پردازیِ کتاب، بی‌نظیر و توصیف احساسات شخصیت‌ها شاهکار بود. با اینکه نسبت به جلد اول کشش کمتری به این کتاب داشتم اما همچنان جذابیت خودش را داشت و بکمن باری‌دیگر من را شگفت‌زده کرد.
واقعا نمی‌دانم از چه‌چیزی بنویسم‌ زیرا هرشخصیتی در این کتاب، شما را به روش خودش شیفته و شیدا می‌کند؛ مایای عزیزم که در شهرخرس مورد تعرض قرار گرفت و همچنان افراد زیادی حق را به او نمی‌دهند. بنی نازنینم که معصومیتش باعث حلقه شدن اشک در چشمانم می‌شود یا...
در عوضِ تمام نکات مثبت کتاب که بسیار دلپسند بودند؛ ترجمه کمی ضعیف بود و توی ذوق می‌زد. در برخی قسمت‌ها باید جان می‌کندی تا متوجه میشدی اوضاع بر چه قرار است. اما با این‌حال من دوباره این کتاب را خواهم خواند. 
بخشی از کتاب:
- بدی بزرگ شدن این است که ادم می‌فهمد همه جا همینجور است.
- ما دکمه ی خاموش و روشن نداریم که وقتی درمیان مشکلات غوطه ور شدیم بتوانیم از آن استفاده کنیم
- دنیا هميشه بر ضد ما دخترهاست.
- برخی از دخترها مجبورند بزرگ شوند.
- ما برمیخیزیم وقتی که می‌بریم؛ ما برمیخیزیم وقتی که میبازیم و ما برمیخیزیم در هر شرایطی.
- اگه ما به داد هم نرسیم هیچکی به داد ما نمیرسه‌.
- من خیلی دوست صمیمی داشتم، اما تاحالا دوست صمیمی کسی نبودم.
- تا به حال به زانو درآمدن یک شهر را دیده اید؟ ما دیده ایم.
        

24

          ما در برابر شما
من نمیتونم انتخاب کنم کدوم کتاب بکمن از همه بهتره، هرکدومشون ی جوری تو مراحل مختلف فروپاشی روانی‌م دستمو به نحوی گرفتن و منو از ته چاه کشیدن بیرون، از این بابت من به بکمن مدیونم، و اگر دارین تو این متن دنبال نقد میگردین، جای اشتباهی اومدین.
این کتاب مثل یه اثر هنری می‌مونه، یه فیلم نامه، همه چی سر جاشه، نمیتونم بگم، اگر اینجوری بود بهتر بود، خودش همینطوری که هست خوبه. مگه میشه به یه زندگی معمولی چیزی اضافه یا کم کرد؟ 
هنر بکمن در خلق کردن نیست، در روایت کردنه، همه میتونن تو ماجرای کتاب هاش خودشون و زندگیشون رو ببینن، میتونن درک کنن که مثل شخصیت های کتاب، هیچ کس سیاه مطلق یا سفید مطلق نیست، و به قول خودش تا ترس های کسی رو نشناخته باشی، نمیتونی بگی اونو شناختی...ما آدما از سر ترس خیلی کارها میکنیم، ولی در نهایت همه انسانیم و اگ کسی کل داستان ما رو بدونه، شاید بتونه حق رو به ما بده..
شتید احمقانه به نظر برسه ولی از نگاه من این کتاب ها می‌تونه در دسته کتاب های خودشناسی قرار بگیره،  به نظرم بکمن کمک میکنه از بین  اون"صدها آدمی که درون خود داریم" بتونیم بهنرین نسخه‌شو ببینم، پیداش کنیم و حتی بسازیمش و اونو به بقیه نشون بدیم.
امیدوارم عمری باشه که بتونم دوباره به این کتاب برگردم، و این اشتباه این دفعه رو تکرار نکنم، تو مکان عمومی نخونم، یه جای خلوت و دنج، یه گوشه، که بشه با خیال راحت زار زد.
        

1

           
این کتاب، ادامه شهر خرس رو روایت می‌کنه. برای اینکه بهتر متوجه قضایا بشین بهتره قبلش شهر خرس رو بخونین.
نسبت به شهر خرس برام جذابیت کمتری داشت. چون ابتدای کتاب بی حوصله می‌شدم. ولی کم کم هیجان به داستان اضافه میشه. پس صبوری به خرج بدین. 
فکر کنم قبلا هم گفتم‌. برای خوندن کتابای بکمن باید صبور باشین. روند کتاب  آرومه‌ و آهسته آهسته شما رو مجذوب خودش میکنه.
کتاب داستان ساده‌ای داره. انتظار یه چیز عجیب رو نداشته باشین. ولی تو همین کتاب بکمن به خوبی موضوعاتی رو مطرح کرده‌ و اینقدر عالی و قشنگ احساسات شخصیت‌ها رو نشون داده که میتونی درکشون‌کنی. احساساتی که تو این کتاب جریان داره غیر قابل توصیفه 🤧🥺 هر شخصیتی به روش خودش تو قلبتون جا میگیره و یهو به خودتون میاین میبینین که عه این نفر هم دوست دارم. البته به غیر از اقای سیاستمدار!
اینقدر که از این فرد تو این کتاب حرص خوردم حد نداره. قشنگ نشون می‌داد سیاست آشنا و غیر آشنا نمیشناسه‌. فقط به فکر خودشه و با فریب هر طرف به اهداف خودش میرسه.


        

27

; Rossy

; Rossy

1403/10/28

          کتاب‌های فردریک بکمن شگفت‌انگیز!
کتاب مملو از حس غم، پشتکار، جوونه زدن دوباره بین سنگلاخ‌ها،  حس واقعی پدرو مادر به فرزند و عشق عنیق این دو نسبت بهم، جنگ جنگ جنگ .. و مهم‌ترین نقاط قوت کتابای فردریک بکمن اینه که واقعی هستن. همه‌چی پرنسس‌طور به پایان نمی‌رسه و همه خوشبخت‌و خوشحال نمیشن، بلکه واقعیت زندگی به تصویر کشیده میشه. اینکه زخم‌ها زمان می‌خوان تا «عادی» بشن، نه ترمیم! اینکه زندگی سخته، بله کاملا سخته و تو فقط باید بگردی دنبال یه ساقه‌ای به نام دلخوشی‌های گوچیک که در اصل اون‌ها اون شادی‌ها بزرگی.ان که سرت کلاه گذاشتن و داری دنبالش در به در می‌گردی! باید آیزون بشی به دویدن تو برف‌ها، اسکیت روی یخ و رفتن به یه جای امن و «فقط ما ازش خبر داریم» وسط برف‌ها با تفنگ آنا. باید آویزون شد به اون لحظه‌های دویدن با عشق حقیقیت که چند روز بعد دیگه نمی‌بینیش. باید آویزون شد.
تنها دل‌زدگی حضور ال‌جی‌بی توی کتاب بود و واقعا ناراحت شدم که با بنی غزیزم، شخصیت خارق‌العاده و دوست داشتنی من این کارو کرد! اما اما اما! واقعا بی‌انصافیه که بگیم این کتاب طرفدار ال‌جی‌بی‌تی‌عه! چون اگه کتابای فردریک بکمن رو بخونید، یا اصلا به همین کتاب عمیق نگاه کنید می‌بینید که فردریک بکمن طرف هیچ قشری رو نمی‌گیره و بلکه همیشه فقط حقایق و مسائل جامعه رو به صورت عیان به تصویر می‌کشه ... این نویسنده همیشه آدمای مختلف سطح حامعه و مسائل جامعه رو می‌گنجونه توی کارکترها و دنیای خودساخته‌ش‌و خط داستانیش. این‌ها واقعیت‌هایی هستن که در سطح جامعه مردم درگیرشونن ... و همه آگاهیم بهش.
در کل من با این کتاب زندگی کردم مثل جلد قبلیش (شهرخرس) ، با تک تک کارکترها اشک ریختم، خندیدم و زندگی کردم. با بنی از مردم فرار کردم و با ماریا از جا بلند شدم و خودمو جمع‌وجور کردم چون [ همینه، زندگی سخته ] ، با آنا از فرط درد توی سینه اشک ریختم و باز ایستادم با ویدار فداکاری کردم چون [ هیچوقت نمی‌تواند جلوی خود را بگیرد که برای آدم‌های زندگی‌اش خود را به کشتن ندهد] با ... من با همه‌شون زندگی کردم و نگاهشون کردم و شاهد تمام غم‌هاو سختی‌هاشون بودم و این رو مدیون بکمنم. من کلی درس از این کتاب گرفتم و از نویسنده ممنونم بابت همه‌ی این‌ها .. 
        

4