hanieh

hanieh

کتابدار
@lonelyhera

41 دنبال شده

41 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
hanieh

1403/3/2

        خب این جلد سوم تعقیب جک قاتله و حقیقتاً من کمتر از دو جلد قبلی این کتاب رو دوست داشتم
 داستان درباره قتل‌هاییه که درون یک کشتی اتفاق می‌افته و حالا تامس و آدری رز باید به دنبال پیدا کردن قاتل کشتی باشند هر چقدر سرعت عمل کمتری داشته باشند تعداد قتل‌ها  بیشتر می‌شه راستشو بخواید هم از نظر جنبه عاشقانه و هم از نظر جنبه جنایی ضعیف‌تر از دو جلد قبلی عمل کرد با این حال من داستان رو دوست دارم ولی متاسفانه قسمت عاشقانه کتاب کاری کرد که دوست داشتم چند صفحه از کتاب رو پاره کنم حس می‌کنم آدری رز واقعاً لیاقت تامس رو نداره  
بیاید یه ذره درباره تامس حرف بزنیم تامس واقعاً شخصیت خیلی کاملیه اینکه به این فکر می‌کنم آیا در دنیای واقعی شخصیتی مثل تامس را می‌تونم پیدا کنم یا نه قلبم رو آزار میده به هر حال اون واقعاً شخصیت اصلی دوست داشتنی باهوش و بی‌نظیری داره و لایق هر آن چیزی که در جهانه هست نمی‌دونم چطور باید احساساتم رو نسبت به این شخصیت بگم فکر کنید یک شخصیتی در در اون زمان به این درک رسیده که می‌تونه یک فردی رو آزاد بزاره در انتخاب کردن و انقدر به بلوغ رسیده که می‌دونه باید در هر کجا چه رفتاری رو نشون بده و چطور احساسات خودش رو مدیریت کنه این واقعاً فوق‌العاده است 
      

2

hanieh

1403/3/1

        یادمه این کتاب رو توی اتوبوس و مترو می خوندم 
گاهی خوندنش انقدر دردناک می شد که کتاب رو می بستم چشمام رو به سمت مردم می‌چرخوندم نفس  عمیق می‌کشیدم  و سعی می‌کردم اروم باشم .
چندین بار این اتفاق افتاد تا جایی که نشد و بغض من شکست .
خوندن کتاب هایی که محور اصلی اتفاقاتش تجاوز باشه اونم تجاوز های پی در پی اصلا اسون نیست
خواندن این کتاب آسان نبود، اما خوشحالم که آن را خواندم. این ادای احترامی زیبا به زنان کره ای است که در طول اشغال ژاپن از خانه هایشان ربوده شدند و مجبور شدند به "خانه آسایش زنان" بروند ، عبارتی باورنکردنی ملایم برای بردگان جنسی که مجبور به آن شدند. همچنین ادای احترامی و یادآوری است، همانطور که نویسنده در یادداشت خود اشاره می کند، به همه زنانی در سراسر جهان که در زمان جنگ مورد تجاوز قرار گرفته اند.

این رویدادهای وحشتناک رفتار وحشیانه، داستان آنچه برای این زنان اتفاق افتاد، از طریق زندگی دو خواهر به تصویر کشیده شده است. روایت های جداگانه آنها با فاصله زمانی چند دهه روایت می شود، اما هر کدام بخش مهمی از افکار، رویاها و خاطرات دیگری هستند.

هانا، خواهر بزرگتر، روایت خود را در سال 1943 آغاز می‌کند، زمانی که در شانزده سالگی مهارت مادرش را به عنوان یک "هنیو"، یک غواص و ماهیگیر، آموخته است. با وجود اشغال ژاپن، زندگی آنها در این جزیره کوچک در سواحل جنوبی کره آرام اما محتاط بوده در حالی که از سربازان ژاپنی می ترسیدند. داستان او از رفتار وحشیانه و بیرحمانه به عمق وجود نفوذ می کند. آنچه برای هانا اتفاق می افتد برای افراد ضعیف نیست.

فصل‌های هانا با خاطرات خواهر کوچکترش امی در سال 2011 تناوب دارد، زمانی که امی گذشته‌ای را که از خانواده‌اش پنهان کرده بود، تعریف می‌کند، و به آنها نمی‌گوید روزی  خواهرش توسط یک سرباز ژاپنی دستگیر شد، در حالی که هانا سعی می‌کرد خواهر کوچکش را از این سرنوشت نجات دهد. امی، اگرچه توسط سرباز ژاپنی گرفته نشده بود، اما دوران وحشتناکی را که تحمل  کرد.  او سرانجام به فرزندانش از از دست دادن ها، غم و اندوه خود، چیزهای وحشتناکی که برای دهکده و خانواده اش اتفاق افتاد صحبت می کند.

این یک اثر داستانی است، اما حقیقت گذشته را در خود جای داده است، همان کاری که یک اثر خوب از داستان های تاریخی می تواند انجام دهد. به نظر می رسد این کتاب به خوبی تحقیق شده باشد. به نظر کلیشه ای می رسد که بگوییم این کتاب دلخراش و طاقت فرساست، اما یافتن کلمات دیگری به غیر از این کلمات عادی دشوار است. نکته اینجاست که در این کتاب هیچ چیز معمولی نیست.

مری لین برشت در یادداشت خود می گوید: "از آن ده ها هزار زن و دختری که توسط ارتش ژاپن به بردگی درآمدند، تنها چهل و چهار زن کره جنوبی (در زمان نوشتن این کتاب) هنوز زنده هستند تا به دنیا بگویند چه اتفاقی در اسارت برایشان افتاده است، چگونه زنده مانده اند، و چگونه به خانه بازگشتند. ما هرگز نخواهیم دانست که چه اتفاقی برای سایر زنانی افتاد که قبل از اینکه فرصتی برای اطلاع رسانی به دنیا درباره رنجشان پیدا کنند، جان باختند.» او با این رمان به آنها صدا داده است. 


      

1

hanieh

1403/2/31

        

"قلعه آبی" داستان شجاعت، پیدا کردن قدرت درونی برای مبارزه با ترس، رو به رو شدن با زورگویی و ظلم خانواده، پیدا کردن زندگی و زندگی کردن به سبک و سیاق خودمون، و در نهایت، التیام یافتن با کمک طبیعت و عشق هست. 

داستان ساده‌ست، شاید زیادی ساده، ولی به هیچ وجه جلوی رسوندن پیام قوی امید رو نمی‌گیره. تو این روزهای سخت، لحظاتی پیش می‌آید که با ناامیدی از بهتر شدن اوضاع، شجاعتمون رو از دست می‌دیم. 

تو این لحظات ناامیدی، ولانسی استرلینگ بهمون امید می‌ده تا تو دل سختی‌ها به سفر زندگی ادامه بدیم.

کاری که این داستان ساده با پیام قدرتمندش با من کرد، با هیچ کلمه‌ای قابل وصف نیست. هم بهش خندیدم و هم گریه کردم. 

به ندرت پیش میاد یه کتاب بتونه احساسات متضاد رو تو آدم برانگیزه. 

همچنین منو از این واقعیت سنگین، از این زندگی روزمره و محیط‌های بسته به قلمرو جادویی طبیعت با منظره‌ی نفس‌گیر دریاچه، بکر بودن جنگل و فضای دلنشین آرامش و وحدت برد. 

گاهی اوقات، کتاب‌ها قدرتی برای التیام دارند که هیچ چیز دیگه‌ای نداره. روحیه‌بخش هست و آدم رو خوش‌بین‌تر می‌کنه. "قلعه آبی" هم جزو همین دسته کتاب‌هاست. 

شاید حال و هوای فعلی‌ام باعث شده یه حس قوی نسبت به این کتاب داشته باشم، ولی صادقانه بگم، عاشقش شدم. 

حس می‌کنم تو یه زمان درست این کتاب رو خوندم، زمانی که نیاز داشتم به یاد بیاورم با وجود هرج و مرج کنونی، هنوز امید به روزهای بهتر و شادتر وجود داره.

      

2

hanieh

1403/2/31

        زمانی که میخواستم این کتاب رو بخرم میگفتم نکنه این کتاب واقعا حرفی برای گفتن نداشته باشه و صرفا یه بازیگر موفق نوشته اما این کتاب پر از حرف بود پر از درس برای زندگی یا حتی پر از درس برای تربیت فرزندان خودمون و تربیت خودمون متیو نشون داد که چقدر اصول فکری خانواده روی فرزندان تاثیر داره. اینکه چقدر پدر و مادری که اجازه میدن فرزندشون به مسیری که براش ساخته شده بره میتونه باعث بشه اون بچه به جایگاه فوق العاده ای برسه . اعتماد به نفس و اشتیاقش به برتری و تلاش به خاطر خانواده اش و بعد به خاطر ذهن باز و درخشان خودش بودکه باعث شد جایگاه بزرگی رو توی صنعت هالیوود به دست بیاره .
متیو نشون میده به ما که گاهی باید رها کنیم تا خودمون رو بشناسیم گاهی باید خودمون رو مورد بازخواست قرار بدیم .. متاسفانه اصلا توانایی گفتن این حجم از اموزه های خوب کتاب رو ندارم واقعا توصیه میکنم این کتاب فوق العاده رو بخونید و توجه خودتون رو به اصول و قوانین زندگی متیو جلب کنید .
      

5

باشگاه‌ها

نمایش همه

کاغذبازی 📖

206 عضو

1984

دورۀ فعال

باشگاه کارآگاهان

711 عضو

مگره و مرد تنها

دورۀ فعال

باشگاه ال‌کلاسیکو

514 عضو

نورثنگر ابی

دورۀ فعال

لیست‌ها

نمایش همه
به آواز باد گوش بسپارکجا ممکن است پیدایش کنمسوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش

از آسیای شرقی چه بخوانیم ؟

12 کتاب

ادبیات آسیای شرقی: سفری به دنیای داستان‌ها و فرهنگ‌های غنی ادبیات آسیای شرقی، گنجینه‌ای بی‌نظیر از داستان‌ها، اشعار، نمایشنامه‌ها و متون فلسفی است که قدمتی هزاران ساله دارد. این آثار که از چین، ژاپن، کره و دیگر کشورهای این منطقه سرچشمه می‌گیرند، بازتابی از تاریخ، فرهنگ، آداب و رسوم و باورهای مردمان این سرزمین پهناور هستند. خواندن آثار ادبیات آسیای شرقی، نه تنها دریچه‌ای به سوی فرهنگ‌های غنی این منطقه می‌گشاید، بلکه تجربه‌ای منحصر به فرد از داستان‌ها، شخصیت‌ها و ایده‌های جدید را به ارمغان می‌آورد. در این لیست، به تعدادی از برجسته‌ترین و محبوب‌ترین آثار ادبیات آسیای شرقی اشاره خواهیم کرد که به زبان فارسی ترجمه شده‌اند. این لیست شامل *رمان‌ها *داستان‌های کوتاه * اشعار * نمایشنامه‌ها * ادبیات داستانی مرتبط با آسیای شرقی امیدواریم این لیست راهنمای شما در سفر به دنیای شگفت‌انگیز ادبیات آسیای شرقی باشد.

3

همیشه با من بمان: آیا می توان به یک شبح وفادار بود؟در کنار توعصر اساطیر؛ دریای سایه ها

از ادبیات کودک و نوجوان چه بخوانیم ؟

16 کتاب

کتاب‌ها، دروازه‌های جادویی‌ای هستند که ما را به سرزمین‌های ناشناخته، ماجراجویی‌های هیجان‌انگیز و لحظات آموزنده رهنمون می‌کنند. در میان این گنجینه‌های بی‌نظیر، کتاب‌های کودک و نوجوان جایگاه ویژه‌ای دارند. این کتاب‌ها با زبان ساده و گیرا، تخیل کودکان را بالنده می‌کنند، به آن‌ها در شناخت دنیای پیرامونشان کمک می‌کنند و ذائقه‌ی آن‌ها را برای مطالعه و یادگیری پرورش می‌دهند. در این لیست، به معرفی تعدادی از بهترین کتاب‌های کودک و نوجوان در ژانرهای مختلف می‌پردازیم. کتاب‌هایی که با داستان‌های جذاب، شخصیت‌های دوست‌داشتنی و تصاویر زیبا، لحظات شادی و آموزنده‌ای را برای کودکان و نوجوانان رقم خواهند زد. این لیست شامل کتاب‌هایی در دسته‌بندی‌های زیر خواهد بود: داستان‌های کلاسیک: این دسته شامل کتاب‌هایی می‌شود که نسل‌های متعددی از کودکان و نوجوانان با آن‌ها خاطره دارند. داستان‌های فانتزی : این دسته شامل کتاب‌هایی می‌شود که به دنیای جادو، افسانه‌ها و موجودات خیالی می‌پردازند. داستان‌های علمی تخیلی: این دسته شامل کتاب‌هایی می‌شود که به آینده، فضا و دنیای ناشناخته‌های علمی می‌پردازند. داستان‌های واقع‌گرایانه: این دسته شامل کتاب‌هایی می‌شود که به زندگی روزمره، مشکلات و احساسات کودکان و نوجوانان می‌پردازند. کتاب‌های آموزشی: این دسته شامل کتاب‌هایی می‌شود که به آموزش مفاهیم علمی، تاریخی، جغرافیایی و... به کودکان و نوجوانان می‌پردازند. امیدوارم این لیست بتواند راهنمای مناسبی برای انتخاب کتاب‌های مناسب برای کودکان و نوجوانان باشد.

0

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

hanieh پسندید.
مرگ ایوان ایلیچ

36

hanieh پسندید.
ج مثل جادو
          مجموعهٔ 9 داستان فانتزی که از اولین کارای نیل گیمنه. اولشم یه مقدمه خیلی جالب درمورد داستان کوتاه داره که دلم می‌خواست همه‌ش رو به صورت بریده منتشر کنم. :))
اما داستان‌ها... خب داستان‌ها خیلی کوچک و بی‌هیچی بودن. به جز دو سه تا. (پل ترول رو خیلی دوست داشتم و شوالیه‌گری و مرغ خورشید.) برای وقت‌گذروندن تو اتوبوس و این روزهایی که کمی کتاب خوندن برام سخت شده گزینه خوبی بود، اما جوری هم نیست که خیلی پیشنهادش کنم به آدما که وای و آی برین اینو بخونین.
نکته‌ای که تو گزارش پیشرفت‌هامم گفتم و خیلی باعث این احساس شده بود این بود که خیلی خیلی داستان‌ها انگلیسی بودن. خیلی فرهنگ و اسطوره و فضای انگلستان توی کتاب موج می‌زد و وقتی مخاطب اینارو ندونه براش بی‌حس و بی‌معنی می‌شه. مترجم بعضا سعی کرده بود توضیح بده که این چیه و اون چیه و این چه داستانیه و اون چه شعر معروفیه،‌ ولی خب بنظرم اینجور چیزا اینطوری جواب نمیدن. آدم باید بدونتشون و باید باهاشون زندگی کرده باشه تا لبخند به لبت بیاره و بگی ایول. وگرنه اینطوری میشی که: 😐
        

34

hanieh پسندید.
ج مثل جادو

7

مهمان نیمه شب

5

hanieh پسندید.
روایت های تنهایی

8

👍👍

1

hanieh پسندید.
دست های آلوده: نمایشنامه در هفت مجلس
          هیچ کس معصومانه حکومت نمی‌کند. 
سن ژوس

کتاب پر از سوالات و مفاهیم جالب توجهه و یه زمانی نیازه که آدم بشینه تک‌تکشون رو بررسی کنه. تحلیل شباهت هوگو با اسم مستعار حزبیش یعنی راسکلنیکف و جنایتی که مرتکب شدن و مکافات بعدش خودش میتونه یه مقاله جدا باشه. دو آدم که برای پایبندی به دو عقیده جداگانه دست به قتل زدن و نتونستن تبعات بعدش رو تاب بیارن.

تو این رمان رد پای کتاب دیگه سارتر،*دوزخ* هم دیده می‌شد. آدمایی که هر لحظه هوگو رو قضاوت می‌کردن و بهش برچسب می‌زدن: بورژوا، روشنفکر، آنارشیست... و دوزخی رو ساختن که هوگو برای رهایی ازش حاضر بود هر کاری بکنه.

و موضوع چندین باره‌ای که لرزه به تن میندازه: اطاعت با چشمای بسته... اشکال هوگو هم همین بود، نمی‌تونست چشاشو ببنده، هیچ فکری نکنه و فقط شلیک کنه...
«توی حزب وقتی تصمیم می‌گیرند که آدمی باید بمیرد، درست مثل این است که اسمی را از توی فهرستی خط می‌زنند و این کار خیلی هم تمیز است؛ خیلی عالی است؛ اما اینجا مرگ شده یک شغل. دکان آدم‌کشی اینجاست. یارو شراب می‌خورد، سیگار می‌کشد و با من از حزب حرف می‌زند و نقشه می‌کشد و من همه‌اش در فکر نعشی هستم که او خواهد شد. چیز کریهی است. چشم‌هایش را دیده‌ای؟»

و مسئله اصلی کتاب، اخلاقیات و سیاست، راه و هدف، دروغ و پیروزی... اگه برای رسیدن به هدف باید دستات رو آلوده کنی، این کارو میکنی؟

پ.ن: چه قدر اولش از ژسیکا و رهاییش خوشم اومد و آخر داستان که همه چیو خراب کرد، عصبانی شدم 😑
        

30