رؤیا

رؤیا

@roya_bekhradimand
عضویت

دی 1401

20 دنبال شده

34 دنبال کننده

                سوداگر خیالم و سرمایه دار هیچ...
              

یادداشت‌ها

نمایش همه
رؤیا

رؤیا

1404/5/21

        لهوف از مشهورترین مقاتل درباره واقعه کربلاست که اصل این مقتل با قلم سید محمد ابن طاووس نگارش شده.
کتاب به شکل روایت نوشته شده و به‌صورت فشرده شامل وقایع قبل از عاشورا، شرح شهادت امام حسین (ع) و یارانش و پیامدهای این واقعه است. کتاب همچنین شامل ۱۴۷ پی‌نوشت بوده که توسط محقق آن «حسّون»،  جمع‌آوری شده، آن را به کتابی هرچه‌مستندتر تبدیل کرده است و به گفته‌ ویراستار، «پرده از هرگونه ابهام یا نارسایی تاریخی برمی‌گیرد».

سید بن طاووس این کتاب را در قرن هفتم هجری تألیف کرد (او متولد ۵۸۹ ه.ق و متوفّی ۶۶۴ ه.ق بود)؛ یعنی حدود نیم هزاره بعد از واقعه عاشورا. (امام حسین(ع) در سال ۶۱ ه.ق به شهادت رسیدند.)
اما با این وجود، به دلیل اعتبار مؤلف و استفاده از منابع صحیح و موثق، همواره به عنوان یکی از مقاتل مهم مورد استناد قرار گرفته.

ویراستار، امتیازات کتاب را این‌گونه برمی‌شمارد: 
۱. طلاقت و بلاغت که بر صاحب‌نظران پوشیده نیست.
۲. رعایت چکیدگی همراه با رسایی.
۳. نفوذ کتاب به دل خواننده که بازگو کننده اخلاص مؤلّف بزرگوار است.
۴. بی‌نیازی خواننده از مراجعه به کتب مرجع از ترجمه رجال و جغرافیای امکنه که در پاورقی آمده.


      

0

رؤیا

رؤیا

1404/5/18

        کتاب شروع خوبی داره، اما فقط شروع خوبی داره!

نویسنده یکسری اتفاقات روزمره‌ی زندگی که براش جالب توجه بوده رو با نظرات و تحلیل‌های شخصی خودش، در قالب کتاب عرضه کرده. 
پراکندگی مطالب زیاد بود. موردی در نقطه‌ای از کتاب نقد و رد می‌شد، اما در جای دیگری همون تایید می‌شد. حتی اگر قصد نویسنده این نبوده، باید بگم قلم خوبی نداشتند. 

مثلا یک بانوی خانه‌دار با تحصیلات پایین و بدون نقش اجتماعی، لزوما برای کامل بودن به پذیرفتن نقش‌های اجتماعی نیاز نداره. در کتاب ظاهراً لب مطلب همین بود، اما در جای دیگری دقیقا در تحلیل‌های نویسنده، همین زنِ صرفا خانه‌دار، ظالم به نقش اجتماعی فرزندانش درنظر گرفته می‌شد.
من که درنهایت متوجه نشدم زن کامل از دید نویسنده‌ها کیه! 

بالاخره یکی از دید روانشناسی صحبت می‌کنه، یکی این موضوع رو با جامعه شناسی به بحث می‌ذاره و یکی از رویکرد دینی نقش زن رو تبیین می‌کنه. چیزی که من در کتاب دیدم، فقط استدلالات ذهن نویسنده بود، بدون توضیح کافی.


سوالاتی در کتاب بیان شده بود که شاید انتظار می‌رفت خواننده رو به فکر وادار کنه و سوال عمیقی باشه، اما من فکر می‌کنم اتفاقا سطحی بودن.
سوالاتی که نویسنده یکی یکی تو ذهنش می‌ساخت، دیگه برای من مطرح نبودند. نمی‌دونم؛ شایدم سنم از اینا گذشته و دیر خوندمش :)
البته معتقدم کتاب اونقدری عمیق نیست که برای فردی که هنوز به پاسخ این سوالات دست پیدا نکرده هم، مفید باشه!


نصفه و نیمه رها کردن کتاب برام خوشایند نیست. خواستم درباره کتاب نظر بدم؛ و برای اینکه بتونم درباره کتاب نظر بدم، خودم رو وادار کردم تا آخر بخونمش. وگرنه کتاب رو رها می‌کردم.

خلاصه که کتاب رو پیشنهاد نمی‌دم.
      

5

رؤیا

رؤیا

1404/5/17

        و اما مارک و پلو

کتابی از جنس سفرنامه که به ۸ بخش تقسیم شده:
فرانسه، خواب‌های پاریسی
اسپانیا، چند روز در یک دنیای کوچک
لبنان، سرزمین آواز و زیتون
هندوستان، جایی شبیه خودش
ایتالیا-اتریش، تعطیلات رمی 
ارمنستان، سرخوشی‌های کارگرانی که مشغول کارند 
کره جنوبی، گمشده در پنج و نیم
ایالات متحده آمریکا، نهایت فقر و ثروت

اگر دوست داشتید سفرنامه‌ای مختصر از هریک کشورهای نامبرده با قلمی روان و گیرا بخونید، من این کتاب رو پیشنهاد میدم. 


راستی، این سفرنامه شامل توصیف کامل وقایع از قدم اول حضور در کشورها، تحلیل و تفسیر دقیق اماکن و تاریخچه‌ها نمیشه؛ بلکه بیشتر موارد جالبی که توجه نویسنده رو جلب کرده آوره شده. سفرها کوتاه و توصیفات مختصر هستند. 


برای من، مدال اولین کتاب سفرنامه‌ای که مطالعه کردم رو دریافت می‌کنه. می‌تونم بگم از خوندنش لذت بردم. 
به اندازه کافی قانع شدم که باز هم بخونم✨
 ۵ ستاره کامل نشد چون انتظارم از عکس‌ها بیشتر بود. دوست داشتم همه عکس‌ها توضیحی داشتند و من بهتر درک‌شون می‌کردم.
علاقه‌ی زیاد نویسنده به ایران هم، برای من از نکات مثبتی بود که بارها به چشمم اومد.


خلاصه که انتخاب خوبی بود. 
مرسی از  fatmh.rajaei@ عزیز بابت معرفیش❤️
      

4

رؤیا

رؤیا

1404/5/16

        از مقدمه:
در نیمه‌ی دوم قرن نوزدهم، فرانسه همچون پادشاهش، ناپلئون سوم، بیمار و بی‌رمق و ناچار جنگ‌گریز بود، اما همسایه شرقی‌اش پروس، به رهبری بیسمارک، مست از پیروزی و اتحاد، سودای گسترش و یکپارچگیِ سرزمین‌های فتح‌شده را در سر داشت. سرانجام فاجعه رخ داد و دو کشور رودرروی هم قرار گرفتند و نبرد نابرابر به سرنگونی پادشاهی در فرانسه و آلمان متحد انجامید.
داستان آدم‌خواران براساس واقعه‌ای هولناک نوشته شده که در ۱۸۷۰، در سال‌های همان جنگ، در دهکده‌های در جنوب‌غربی فرانسه رخ داده.

-----

«... در افق، خون گریه می‌کرد. منظره‌ی مخوفی بود. ...»

----


به واقعی بودن داستان و اتفاقاتی که روایت شده، نمیشه ستاره داد؛ ولی ترجمه روونه و وقایع باجزئیات نوشته شدن و باتوجه به محتوا، به خوبی می‌تونه دل خواننده رو خون کنه! 


از بین نظرات متعددی که درباره کتاب خوندم، متوجه شدم که باید یه هشدار جدی به افرادی که روحیات لطیف و آسیب‌پذیر دارن، داد؛ چون کتاب به صورت پیوسته داره جنایت آدمیزاد رو روایت می‌کنه.

احتمالا اگه کسی بگه برای پستی و حماقت آدمیزاد محدودیتی وجود داره، این کتاب رو بهش بدم بخونه!


+ آلن. آنا. اوتفای. پروس. شامبر. تیباسو. 
      

30

رؤیا

رؤیا

1404/4/10

        خب
میشه گفت با اون چیزی که انتظار داشتم فاصله داشت. اولین کتابی که با موضوع نامه‌های عاشقانه خوندم، از آقای نادر ابراهیمی بود که تا اینجا به نظرم قطعا از این کتاب بهتره.

کتاب بیشتر شامل نامه‌های آقای جبران خلیل جبران به خانم مِی زیادا بود. می زیادا نویسنده لبنانی ساکن مصر، و جبران خلیل جبران نویسنده متولد لبنان هست که ساکن نیویورک و مدتی در بوستون بوده.
تو کتاب گفته میشه می زیادا شاخص ترین نویسنده زن در عرصه ادبیات عربی در سه دهه آغازین قرن بیستم به شمار میاد.ازطرفی جبران هم به انگلیسی و هم به عربی می‌نوشت و کتاب میگه از معدود چهره‌هایی حساب میشه که هم در زادگاهش به شهرت رسید و هم در بین انگلیسی‌زبان‌ها!
رابطه بین جبران و می، از نوع ادبی و عاشقانه بوده که بیشتر از بیست سال طول کشیده و گفته میشه صمیمیت و درک کم‌نظیری بین این دونفر شکل می‌گیره و این در صورتی هستش که...
این‌ دو نفر هیچ‌وقت همدیگه رو ملاقات نکردن و فقط با نامه‌نگاری با هم در ارتباط بودن!

تا اواسط کتاب، دو نویسنده با ادبیات خاص نویسندگی خودشون، با ایهام و استعاره و کنایه و انواع آرایه‌ها با هم حرف می‌زنن!
معمولا از روند آثار و نقد نوشته‌هاشون از دیدگاه همدیگه میگن.
در ادامه کمی کنایه‌ها عاشقانه‌تر میشه و یکم به سمت رک‌گویی پیش میرن.
در سبک خودش و  نوع ارتباط دوطرف که تنها با دیدن آثار همدیگه شکل گرفته و تا انتها ادامه پیدا کرده، کتاب جالبی بود. 
برای شناخت این دو نویسنده هم کمک‌کننده و مفید بنظر میاد. 
      

13

رؤیا

رؤیا

1403/11/11

        تاراس بولبا/ آندره/ اوستاپ / آتامان / مسیحیت و کلیسا / کاتولیک و ارتدوکس / قزاق و زاپروگ / تُرک و تاتار / اوکراین و لهستان / جنگ و تعصب

کتاب داستانی از قزاقی اوکراینی به نام تاراس بولبا، با فضای حماسی و توصیفی از جنگ، اتحاد، خیانت، غرور و تعصب زیاااد بود. 
کتاب پرحجم و سنگینی نیست؛ در عین‌حال روا و خواناست.

در پیش‌گفتار کتاب نوشته شده: 
«گوگول برای نوشتن تاریخچه‌ی زندگی این قوم دلاور، به‌ویژه قزاق‌های زاپروگ  که با رشادت‌هاشان اوکراین را که سرزمین آبا اجدادی‌شان بود از لهستان که بر آنها تسلط داشت جدا کردند تا به امپراتوری روس بپیوندند و سوای قهرمان‌هایی که در داستان آورده، به مطالعه و بررسی‌های فراوانی که همگی مستند هم بودند پرداخت تا اثر جنبه تاریخی‌اش را حفظ کند و فقط داستانی حماسی زاییده ذهن خیال‌پرداز نویسنده نباشد.»

حس و نظر خودم از خوندن کتاب: 
فضای کتاب برام خیلی متفاوت بود اما دوستش داشتم و یه نفس خوندمش. مشتاقم پیشنهادش بدم اما شک دارم هرکسی باهاش ارتباط برقرار کنه؛ چون به عنوان یه داستان که تونست فضا و احساسات رو برای من بازسازی کنه برام قشنگ بود اما...
اما پذیرفتن اینکه اون حجم از قتل عام یا قانون و تعصب‌ها و تصمیمات واقعی بوده برام سخته.(باتوجه به پیش‌گفتار گزارنده که گفته متن مستند هم بوده)
من گاهی درحین خوندن کتاب جا می‌خوردم که واقعا این تصمیم تو فضای داستان کار درستیه؟
خلاصه که به چشم یه روایت تاریخی همون‌طور که بقیه دوستان نوشته‌اند، خوشایند نیست اما می‌تونه داستان قشنگی باشه.
      

5

رؤیا

رؤیا

1403/11/5

        کتابی از آقای نادر ابراهیمی 
پیشنهاد شده بود و با توصیفات خاصی از متن این کتاب مواجه شدم؛ مثل: رقص دیگری از واژگان ـ سلسله‌ای از توصیفات ـ قلم فوق‌العاده قوی و... .
 کنجکاو شدم بخونم و خوندمش. گیرا بود و به‌شدت قوه‌ی خیال من رو به‌کار می‌گرفت؛ و فقط همین. من جنس لطیف جمله‌های کتاب رو خیلی دوست داشتم.

راوی از عشق بچگی خودش به اسم هلیا میگه، اون روزها رو مرور می‌کنه؛ و با حال و روز الان خودش مقایسه می‌کنه (عاشقانه، غمناک و متفکرانه). متن کتاب به شکل داستان و رمان نیست. می‌تونم بگم ابتدا و انتها هم نداره! انگار همه وقایعی که راوی در گذر زمان تجربه و احساس کرده، با قلم خاص آقای ابراهیمی با یک عالمه ترکیب اضافی و وصفی به هم پیوند خورده و بیان شده. 
میشه به عنوان یک اثر ادبی بهش نگاه کرد. کتاب خاصی بود. 
 یک ستاره کمتر دادم چون روند کتاب برام مبهم بود (شاید هم من متوجه سیر موضوع نبودم).

ـــ
بریده‌هایی از کتاب:

🔹من از دوست‌داشتن، فقط لحظه‌ها را می‌خواستم. آن لحظه‌یی که تو را به نام می‌نامیدم.

🔹باید که در گلدانِ کوچکِ دیدگانِ تو باغ بی‌پایانِ «هرگز از یاد نخواهم‌برد» برویَد.

🔹من هرگز نخواستم از عشق افسانه‌یی بیافرینم؛ باور کن! من می‌خواستم که با دوست داشتن زندگی کنم ـ کودکانه و ساده و روستایی.

🔹بر اسب‌های تیزپای اندیشه‌هایمان می‌نشستیم و به دریا و به آسمان و به دشت‌های از تَفِ آفتاب‌سوخته‌ی بی‌کران می‌گریختیم.

🔹من لبریز از گفتنم نه از نوشتن. باید که اینجا روبه‌روی من بنشینی و گوش کنی.

🔹ما هرگز از آنچه نمی‌دانستیم و از کسانی که نمی‌شناختیم ترسی نداشتیم. ترس، سوغاتِ آشنایی‌هاست.

🔹نفرین پیام‌آور درماندگی‌ست و دشنام برای او برادری‌ست حقیر...

🔹بیاموز که مَحَبَّت را از میان دیوارهای سنگی و نگاه‌های کینه‌توز، از میان لحظه‌های سلطه‌ی دیگران، بگذرانی.

🔹در تالارِ بزرگِ هر ندامت، ازدست‌رفته‌ها و به‌دست‌نیامده‌ها در کنار هم می‌رقصند.
      

2

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.