معرفی کتاب مارک و پلو: مجموعه ای از سفرنامه ها و عکس ها اثر منصور ضابطیان

مارک  و پلو: مجموعه ای از سفرنامه ها و عکس ها

مارک و پلو: مجموعه ای از سفرنامه ها و عکس ها

منصور ضابطیان و 1 نفر دیگر
3.9
157 نفر |
56 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

322

خواهم خواند

88

ناشر
مثلث
شابک
9789648496673
تعداد صفحات
176
تاریخ انتشار
1399/8/19

توضیحات

        
ظهر یک روز تابسـتان ، فرشـید با یک پیشـنهاد آمد: « یک سفر تفریحی به ترکیه!» غیر ممکن بود. من یک خبرنگار تازه کار با درآمدی اندک بودم که تازه باید هزینه های تحصیلم در دانشـگاه را هم تامین می کردم. در تفکر ما ایرانیـان سفر به خارج همیشـه کاری غیر ضروری و از سر سیری بوده است. با نگاه برآمده از چنـین تفکری پاسخ اولیه   من منفی بود. اما فرشـید اصرار کرد و نتیجـه چیز دیگری شد. آن سفر انجام شد و در پی آن سفرهای دیگر! سفرهای دیگری تا امروز که این کتاب دست شماست. «مارک و پلو» مجمـوعه ایست از سفرنامه های من به فرانسـه،ایتـالیا ، ارمنسـتان ، هنـد، کره جنـوبی ، اسپـانیا ، ایالات متحـده و ...

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به مارک و پلو: مجموعه ای از سفرنامه ها و عکس ها

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به مارک و پلو: مجموعه ای از سفرنامه ها و عکس ها

نمایش همه

یادداشت‌ها

          "مارک و پلو" اثر "منصور ضابطیان" مجموعه ای از سفرنامه های ضابطیان به فرانسه، اسپانیا، لبنان، هندوستان، ایتالیا، اتریش، ارمنستان، کره جنوبی، امریکا.
اولین چیزی که در این کتاب توجه رو بخودش جلب میکنه گرافیک و صفحه بندیه. اول کتاب چند عکس رنگی از سفرها که دل آدم باز میش، جابجای کتاب هم عکس های مرتبط چاپ شده انا سیاه و سفید. با ورق زدن کتاب دلت میخواد زودتر بری صفحه بعد ببینی عکس بعدی مال چیه. یه حس دوران کودکی با خوندن کتابهای عکس دار که اگر همه عکسها رنگی بود که نور علی نور. فهرست کتاب هم جالبه و خلاقانه که عکس روی جلد هم هست.
فکر میکنم این اولین مجموعه سفرنامه ضابطیان باشه. انگار دست گرمی بوده، در مقایسه با آخرین سفرنامش "استامبولی"، این مجموعه خیلی خلاصه هست با اینکه بعضی کشورها رو چندین مرتبه سفر کرده اند. یک نکته جالب در سفرنامه های ایشون ،توجه بیشتر به آدم‌هاست تا مکانها و معماری و تاریخ. واقعا بنظر خودم رفتار حال مردمان یک سرزمین مهمتر از آثار گذشتگانشون هست. 
در سفر پاریس که یخورده کمتر خلاصه هست سال ۱۳۸۴ به دیدن خانم مهرانه قائمی میره ، دختری که مبتلا به بیماری تنفسی CF بوده و با کمک های مردمی به فرانسه رفته برای عمل ولی دچار مشکلات عجیب و غریبی شده و بعد چندسال هنوز عمل نشده، نمیدونم سرنوشت این دختر الان چیشده؟! تو اینترنت چیز جدیدی پیدا نکردم. فرانسه جا داره یک کتاب اختصاصی داشته باشه.
کشور بعدی بارسلون در اسپانیاست، خیلی خلاصه و بخش زیادی مربوط به بررسی نشریات اونجاست. اسپانیا هم بنظرم خیلی بیشتر از این حرفها جای حرف داره.
 بعدی لبنان و بیروت در سال ۱۳۸۲ قبل از جنگ ۳۳ روزه ۱۳۸۵ با اسرائیل. من لبنان رو ندیدم ولی مطمئنم در حقش کم لطفی شده و کتابی  مجزا رو میطلبه. در اینجا هم بخشی به روزنامه مشهور السفیر اختصاص داره. سفر لبنان با هواپیما از تهران به دمشق و از مرز زمینی به بیروت بوده در نتیجه یادداشتی هم از دمشق وجود داره و زینبیه و عکسی از مزار دکتر شریعتی. 
کشور بعدی هندوستان که حدس می‌زنم سال ۲۰۰۵ بوده، اونجا هم جزو کشورهاییه که خیلی دوست دارم ببینم. همانطور که انتظارش رو داشتم اختلاف طبقاتی و فقر بخش اصلی یادداشت‌ها هست.
بعدی ایتالیا و اتریش نوروز ۱۳۸۵، این دو تا رو هم ندیدم. اولش نوشته "آدم هارو می توان به دو دسته تقسیم بندی کرد، آنهایی که ایتالیا را دیده اند و آنهایی که ایتالیا را ندیده اند.اگر کسی ناگزیر به انتخاب تنها یک نقطه از دنیا برای سفر باشد و ایتالیا را انتخاب کند، مسلما ضرر نکرده است."
یادداشت‌ها مایه طنزآمیز هم دارند، اصلا ضابطیان حرف زدنش هم همیشه با یک لبخند همراهه. در مورد ونیز میگه بهترین چیزی که میشه در اون دید، پنجره هایی که در فاصله کمی از سطح زمین قرار دارند و به رهگذران فضول این امکان رو میده که سرک بکشند!" 
بعدی ارمنستان و ایروان که متاسفانه سالش ذکر نشده، خیلی کوتاهه و ممکنه خیلی قدیمی باشه چون با تجربه سفر خودم خیلی متفاوته.
کره جنوبی و سئول بعد از سریال یانگوم و از طرف شبکه دو تلویزیون، در کره جنوبی چون خودم مدتی زندگی کردم و نه فقط سفر چند روزه، خیلی حرف دارم که این چند صفحه سفرنامه بچشمم نمیاد.
و آخرین کشور امریکا، واشنگتن دی سی، لس انجلس، نیومکزیکو، نیویورک
متاسفانه این هم سال نداره ولی در دوران بوش پسر و در دوران جنگ عراق بوده. در مورد اسم لس انجلس مطلبی نوشته که برام جالب بود. "شهر در سال ۱۷۸۱ توسط یک سرهنگ اسپانیایی بنا شده. اسم این شهر را به اسپانیایی می گذارد:
El pueblo do Nuestra senora la Reina de Los Angeles !
دهکده ی بانوی ما، ملکه فرشتگان
شهر در سال ۱۸۴۷ به لس آنجلس تعییر نام داد... شهر فرشته ها"
یادداشت‌های امریکا هم کمی مفصل تر هست، از اونجا که امریکا رو هم ندیدم نظری ندارم، ولی جمع بندی نویسنده رو بعنوان حسن ختام اینجا ذکر میکنم. "مجموعه عوامل مختلف، مردم آمریکا را مردمی خوش برخورد، مهربان، اخلاقی و بیش از حد انتظار مذهبی کرده است. مردمانی که با تصویر ذهنی ما از آمریکایی ها که بیشتر حاصل تصاویر هالیوودی است، تفاوت های فراوان دارد. چنان که سینمای ما هم نتوانسته معرفی درستی از واقعیت جامعه ایرانی در خارج از ایران باشد. مردم آمریکا در هیچ زاویه ای شبیه سیاستمداران حاکم بر کشورشان نیستند.... و من از دیدن این همه تفاوت شگفت زده نمی‌شوم که شرایطی مشابه این را در نقاط دیگر دنیا هم دیده ام." من هم شگفت زده نمیشم مثلا ایران خودمان!

۱۷۶ صفحه
#مارک_و_پلو #منصور_ضابطیان #نشر_مثلث


        

0

          🌱 مارک و پلو بودن خرج دارد 🌱

همیشه سفر را دوست داشتم. همیشه. تجربه کوتاهی‌ است از زندگی در یک مکان جدید که آب و هوایش برایت تازگی دارد. دلت می‌خواهد از فرهنگ اهالی‌اش سَر در بیاوری که چگونه زندگی می‌کنند، چه می‌خورند، سوغاتی‌شان چیست و حرف‌هایی که پشت سرشان می‌زنند چقدر درست است. اما تا به‌حال به‌جز چند استان و یک کشور خارجی نقطه‌ دیگری از جهان را ندیدم. حتی همین مازندران خودمان که بیست و چند سال است دارم در آن زندگی می‌کنم را هم درست ندیدم. بیش از ده بار خانوادگی به یکی از ییلاق‌های خوش آب و هوای جاده هراز ـ که به ما نزدیک است ـ رفتیم اما شهر کناری‌مان را درست نگشتیم. حتی دو شهر آن طرف را. استان همسایه سمت راستی که ما را به مشهد وصل می‌کند را دیدیم ولی استان سمت چپی که می‌گویند طبیعتش بِکرتر از مازندران است را نه. نمی‌دانم چرا ولی همیشه مسائل مهم‌تری در زندگی وجود داشت که باعث می‌شد سفر و تجربه تماشای مناطق جدید اولویت آخر ما باشد.

اخیرا یک راهی پیدا کرده‌ام که بدون ویزا می‌توان یکباره به فرانسه، اسپانیا، لبنان، هند، ایتالیا، ارمنستان، کره جنوبی و آمریکا رفت. ولی نه با هواپیما بلکه با یک کتاب.

مارک‌و‌پلو مجموعه سفرنامه‌ها و عکس‌های  منصور ضابطیان از این کشورها است. نویسنده زمانی که خودش تحت تاثیر این تفکر بود که «سفر خارجی گران، تجملاتی و از سَر سیری است»، با پیشنهاد و اصرار دوستش در دوران دانشجویی به ترکیه سفر کرد. زمینی و در ارزان‌ترین هتل. ضابطیان درباره شرح اولین سفرش تنها به چند جمله در این کتاب بسنده می‌کند و به خواننده نوید می‌دهد که یک روز در کتابی جداگانه درباره ترکیه بنویسد چون برای جهانگرد شدنش به این کشور بدهکار است.

نویسنده در سفرنامه ایتالیا می‌نویسد: «دوستم در ایمیلی به من گفت این سفرهایی که می‌روی یک بار دیگر این تئوری را ثابت می‌کند که هنوز آدم‌های دیوانه توی دنیا وجود دارند. شاید راست می گوید.» مارک‌وپلو یک کتاب ۱۷۶ صفحه‌ای است که هشت سفرنامه را در دل خود جای داده است. سفرنامه‌های پراکنده با داستان‌های متفاوت. نویسنده کوتاه روایت می‌کند و سریع عبور می‌کند. مثل یک همسفر و یا تور لیدر عجول. فرصت تامل و تصویرسازی‌های ذهنی را از خواننده می‌گیرد. علت آن هم این است که همه سفرنامه‌های این کتاب را پس از برگشت از سفر بلافاصله در یک ستون از مجله منتشر کرده است و مارک‌وپلو گردآوری شده همان ستون‌های مجله چلچراغ است.

ضابطیان پیچیده نمی‌نویسد و خواننده را با خود همراه می‌کند اما این روایت‌های کوتاه باعث می‌شود شما بعد از خواندن ۵۰ صفحه یادتان برود فلان مطلبی که خواندید برای سفرنامه فرانسه بود یا اسپانیا یا لبنان؟ نویسنده حتی در همان توضیحات کوتاهی که درباره یک کشور می‌دهد پراکنده‌گویی می‌کند، مثلا در سفرنامه فرانسه ماجرای بیماری و درمان مهرانه قائمی در این کشور را بیان کرده و مخاطب را رها و وارد سفرنامه اسپانیا می‌کند.

بخش قابل توجهی از صفحات کتاب را عکس‌ها تشکیل می ‌دهند که البته همخوانی چندانی با متن ندارند و این خواننده است که باید بکوشد تا یک ارتباطی بین‌شان پیدا کند که خب من در سفرنامه هندوستان یک ارتباط بین یک عکس و متن پیدا کردم که اگر آن عکس نبود من ادعای نویسنده که گفت کسانی در بین زباله‌ها دنبال مسواک بودند را هیچ‌وقت باور نمی‌کردم.

نقطه قوت این کتاب این است که بیش‌تر از آن که بکوشد مخاطب را با کشور خاصی آشنا کند هدفش شکستن تابوی «غیر ممکن بودن سفر» است. حداقلش باعث شد من به دورترین سفر زندگی‌ام بروم. درحالیکه هنوز کتاب را تمام نکرده بودم و ۵۰ صفحه آخرش را در سفر خواندم.

منصور ضابطیان تمام سفرهایی که در کتاب مارک‌و‌پلو آورده را قبل از سال ۱۳۸۹ رفته است. یعنی زمانی که نرخ دلار در بیشترین حدش تنها هزار تومن بوده است. ولی سفر به یک کشور خارجی تنها با یک کوله‌پشتی و بلیط انجام نمی‌شود و نیاز به ویزا، عوارض خروج، تعیین محل اقامت و تامین هزینه آن دارد. که با نرخ دلار در این روزها باز از همان تفکر «سفر خارجی گران است» تبعیت می‌کند. با این تفاوت که حالا با همه‌گیری فضای مجازی و معرفی جاذبه‌های گردشگری نقاط مختلف جهان، جوان‌های ایرانی اگر از سفرهای گران خارجی جا مانده‌اند می‌توانند به مناطق مختلف کشور خودشان سفر کنند.


فاطمه سلیمانی
منتشر شده در مجله الکترونیکی واو 
        

9