معرفی کتاب سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد اثر نادر ابراهیمی

سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد

سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد

4.5
202 نفر |
57 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

39

خوانده‌ام

398

خواهم خواند

158

شابک
9780945069829
تعداد صفحات
247
تاریخ انتشار
1376/10/11

توضیحات

        کتاب « سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد - جلد اول» نوشته « نادر ابراهیمی» توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.دوران کودکی امام و شکلگیری شخصیت وی در دامن پر مهر مادر و صاحبه خانم (عمه ایشان)، مرام و منش پدر امام و نحوه شهادت ایشان، حضور امام در کلاس درس مدرس، بررسی شجره نامه اجداد، امام و شرحی از زندگی پدربزرگ ایشان، مراحل آشنایی امام با دختر حاج آقا ثقفی تا ازدواج، از جمله مواردی است که محتوای این داستان را دربر میگیرد.
      

لیست‌های مرتبط به سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد

عبد صالح خداحاج آقا روح اللهخون دلی که لعل شد: خاطرات حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله) از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی

از علما و بزرگان دین بگو؛

26 کتاب

کتب مربوط به زندگی علما، عرفا؛ (موارد مطالعه شده، با تیک مشخص شده) • کتاب های خاطره ای: ○ عبد صالح خدا / آقا روح الله ○ خون دلی که لعل شد ✅️/ ماه در آينه ○ گوهر شب چراغ (حاج شیخ غلامرضا یزدی)✅️ ○ حاج آخوند / شیخ بی خانقاه ○ به رنگ صبر (خاطرات فاطمه صدر، از شهید صدر و امام موسی صدر) ○ عمار انقلاب / ذوالشهادتین امام (علامه مصباح) ○ چای خوش عطر پیرمرد : داستان‌هایی کوتاه از زندگی مبارز مجاهد شهید سیدحسن مدرس ○ سوخته : زندگی نامه، آيت الله شیخ محمدجواد انصاری همدانی • رمان: ○ سه دیدار (امام خمینی)✅️ ○ روح الله (امام خمینی) ○ مردی در تبعید ابدی (ملاصدرا)✅️ ○ قلندر و قلعه (شیخ اشراق) ○ نا (شهید صدر) ○ نخل و نارنج (شیخ انصاری )✅️ ○ شهاب دین (آيت الله مرعشی نجفی )✅️ ○ تنهای هزار ساله (شیخ صدوق) ○ که ماهی بر آید (ملاهادی سبزواری)✅️ ○خاک نشین (شیخ عباس قمی) ○ آقا شیخ مرتضی زاهد ○ کهکشان نیستی (آيت الله قاضی) ○ خورشید می ماند (شیخ بهایی) ○ بند‌‌بند سرگذشتم (زندگی‌نامه خودنوشت مرحوم کاشف الغطا) ○ قربانی طهران (اشاره ای به زندگی شیخ فضل الله نوری در قالب رمان) ○ تو را خانه ای هست (شیخ بهایی) [لیست درحال به روز رسانی است]

70

پست‌های مرتبط به سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد

یادداشت‌ها

          در این چشم ها قدرت عجیبی است. قدرتی که می تواند جهان را زیر و رو کند...

مانند یقیه نوشته های نادر ابراهیمی دوستش داشتم ولی امامش امام نبود! امام شناس نیستم ولی همین قدر می توانم تشخیص دهم که آقا روح اللهِ نادر ابراهیمی خیلی از امام خمینی دور بود.
دیدار اول: مردی که از فراسوی باور ما می آمد که اصلا به امام شباهت نداشت ( از لحاظ محتوای سخنان ). مثلا:
 یک مریدِ تنها در جهانی چنین پر ازدحام، دلیل حقارت مراد است و نرسیدن به پای آن قله ای که هدف ماست. 
و در جایی دیگر آقای مدرس را سرزنش می کنند که تنها می جنگند. در صورتی که امام بار ها فرمودند که همه ی دنیا یک طرف باشند و من در طرف دیگر، دست از راه حق نمی کشم و 
  ما مکلف به انجام تکلیفیم و به نتیجه کاری نداریم 

روش اثبات خدا را هم در این دیدار به نظرم نمی توان به امام نسبت داد.

دیدار سوم: این دیدار را بیشتر از دو دیدار دیگر دوست داشتم و به همین دلیل به دنبال اصل ماجرا رفتم و خوب تفاوت های بسیار یافتم.
مثلا آقا روح اللهِ داستان، مرحوم مدرس را برای مجلس رفتن، سرزنش می کند. در صورتی که از سخنان امام چیزی دیگری برداشت می شود:
 ... آنها از مدرس مي‌ترسيدند. مدرس يك انسان بود. يك نفري نگذاشت پيش برود كارهاي او راتا وقتي كشتندش، يك نفري غلبه مي‌كرد بر همه‌ي مجلس، بر اهالي كه در مجلس بودند غلبه مي‌كرد، يك نفري، يك نفري تا توي مجلس نبود ( من آن وقت مجلس رفتم، ديدم، براي تماشا، بچه بودم، جوان بودم، رفتم) مجلس آن وقت تا مدرس نبود مثل اينكه چيزي در آن نيست، مثل اينكه محتوا ندارد. مدرس با آن عباي نازك و با آن ـ عرض بكنم ـ‌ قباي كرباسي وقتي وارد مجلس مي‌شد ـ ‌يك مجلس ـ طرحهايي كه در مجلس داده مي‌شد،‌آن كه مخالف بود مدرس مخالفت مي‌كرد و مي‌ماساند مطلب را...
 البته این فقط یک مثال است از تناقضات صحبت های امام با شحصیت آقا روح الله درباره ی آقای مدرس.

تصمیم ندارم تک تک اشکالات کتاب را بیاورم.
 فقط این که آقا روح الله بیشتر از این که امام باشد، انگار خود نادر ابراهیمی است.
و این که برای شناختم امام اوصیکم به خواندن سخنان و نوشته های خودشان.
 اکنون که من حاضرم، بعض نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست مگر آن‌که صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.
        

12

          .

خدایا! حکومت های ستمگر، چرا نمی فهمند که نفرت، صدا ندارد؟ خصلت نفرت، تا روز بروز، خاموش بودن است: سربه‌زیری، نجابت، شرمساری، افتادگی، لال بودگی و حتی احساس گناه. وقتی به دنیا می آید، با صدا گریه نمی کند تا پرستار و پزشک تاریخ بتوانند بفهمند که این نوزاد، به آمدن خویش اعتراضی دارد. آغوز مادر، برای این نوزاد، از همه چیز واجب تر است؛ چرا که نوزاد را در مقابل صدها مرض مصونیت می بخشد. مادر این را می داند. پنهانی سینه اش را در دهان طفل می گذارد: بنوش فرزندم! بنوش نازنینم! من می دانم. تو باید قدرتمند اما خاموش باقی بمانی، تا به گاهِ امکان.


دنیس رایت - به عنوان سفیرکبیر - و گروه سفارت خانه انگلیس، بی صدا، به تهران باز می گردند و روابط ایران و انگلیس، قدری پنهان کارانه و موذیانه بر قرار می شود. دانشجویان دانشگاه تهران، پیشگام همگان در قیام علیه بیگانگان و بیگانه پرستان، به اعتراضی خوف انگیز بر می خیزند. آن ها همه کلاس ها را تعطیل می کنند و فریادکشان به حیاط دانشگاه می ریزند. 
روز سوگ بزرگ و سیاهی گسترده است. 
شانزدهم آذر. 
نیروهای ویژه سلطنتی، سیاه‌مست، جنون زده، آشفته حال، عربده جوی، کف به دها نآورده، نفس‌کش‌طلب، ددمنش، بی تاب و ویرانگر به دانشگاه هجوم می آورند. می زنند، می اندازند، می کشند، می سوزند و می کوبند- همچون قهرمانان بزرگی که از ناموس، ایمان و وطنشان دفاع می کنند.
        

1