یادداشت
1401/3/19
«سه دیدار...» کتابی است که نادر ابراهیمی با نوشتنش (یکبار دیگر) نشان داد که اهل کارهایی است که غیرممکن به نظر میرسند. راستش هنوز هم حتی فکر کردن به نوشتن یا ساختن یک اثر دراماتیک و داستانی از زندگی امام خمینی غیرممکن به نظر میرسد؛ کاری که نادر ابراهیمی ۲۰ سال پیش به راحتی انجام داده بود. این کتاب یک رمان واقعی با سبک و سیاق خاص نادر ابراهیمی از زندگی امام خمینی است. رمانی که در ۳ روایت (دیدار) موازی پیش میرود: *دیدار اول، حال و هوایی عرفانی و استعاری دارد و روایتگر رابطه مریدی با مرادش (استعاره از امام) است و درواقع تصویری نسبتا مجرد و انتزاعی از حرکت امام است. این بخشها کوتاهتر از بخشهای دیگرند، با زبان (و اگر درست خاطرم باشد با فونت) متمایزی نوشته شدهاند و کمی ثقیلتر از فصلهای دیگرند و جان میدهند برای استخراج جملات ناب اینستاگرامی مثل . در گوشی اضافه کنم که به شخصه از روی این فصلهای ۳کای به علاوهٔ ۱ میپریدم. اگر حوصله ندارید از روی این فصلها بپرید تا به فصلهای داستانیتر برسید. *دیدار دوم، دیداری با ریشههای امام است. در این فصلها با روحالله کوچولوی یتیمی مواجه میشویم که زیر دست مادر و عمهاش تربیت میشود و میبالد. هر چند داستان اصلی این فصلها دفاع امام از رعیتزادهای در مقابل یک خانزاده است، اما با داستان اجداد امام هم در این فصل آشنا میشویم. *دیدار سوم، دیداری با آقا سید روحالله جوانی است که به حوزه قم آمده و سرش بدجوری بوی قرمهسبزی میدهد. در این فصلها امام با آیات عظام بروجردی، مدرس و کاشانی دیدار میکند و درباره اوضاع سیاسی کشور تحت زعامت پهلویها با آنها بحث میکند و از آنها درس میآموزد؛ بدجوری عاشق میشود و ازدواج میکند؛ و حتی یک دیدار غیر منتظره خیلی خیلی باحال هم با شاه دارد. این کتاب را در رده سنی راهنمایی طبقهبندی کردهام چرا که هیچ مشکل اخلاقیای نداشت. اتفاقا آموزنده هم بود. فقط باید در نظر بگیرید که شاید بخشی از روایتها پشتوانه تاریخی نداشته باشند (که از نظر آقا نادر درستش هم همین است؛ چرا که: تاریخ بسیار چیزها را نمی داند. تاریخ، به همان نسبت که نمی داند، دروغ می گوید. تاریخ، به همان نسبت که دروغ می گوید، ریاکار و فاسد و ستمگر است). ضمنا یادتان باشد که امام این کتاب عاشق هم میشود :). http://davanevis.blog.ir/post/3-appointments
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.