از موضوع کتاب که در مورد حاج آقا مجتبی تهرانی، یکی از بزرگ‌ترین عالمان فقیه و عارف قرن هست گذر کنیم که قدر می‌تواند کتاب را مفید جلوه دهد.
با کتاب خندیدم، گریه کردم، آه کشیدم و یاد گرفتم، با اینکه اول کتاب را با بی‌حوصلگی شروع کردم اما در آخر دلم نمی‌خواست کتاب تمام شود.

      

        خواندن مقتل یکی از دشوارترین خواندنی‌هاست، این کتاب که به صورت روان نوشته شده و به بازخوانی وقایعی که قبل از عاشورا، هنگام عاشورا و بعد از عاشورا اتفاق افتاده است می‌پردازد؛ می‌تواند بسیار مفید باشد.
اوصیکم به خواندن کتاب آه.
      

        اگر می‌خوای این کتاب رو بخونی بهتره که با دید یک مدیرعامل بخونی، این کتاب عملا راهنمای یک مدیر عامل خوب بودن هست.
سبک عامیانه و روایت محور این کتاب به نظرم می‌تونه هر انسانی رو جذب کنه و به ادامه دادن کتاب مشغول کنه.
      

        با اینکه دومین کتاب از مجموعه کآشوب هست، اولین کتابی هست که از این مجموعه می‌خوانم و با خودم می‌گویم کاش زودتر این کتاب را خوانده بودم.
تجربه خواندنی به این شکل در مورد محرم و روضه و این‌ها نداشتم ولی عاشق این کتاب شدم.
سیر داستانی این اجازه رو می‌داد که آرام آرام وارد فضای تجسم بشوی و نکته رو دریابی و گریه کنی.
      

        اولین رهنامه‌ای بود که می‌خواندم و چه دلنشین.
انگار که در حال گوش دادن سخنرانی حضرت آقا هستی.
یکی از دغدغه‌های اصلی این انقلاب و محافل گذشته همیشه بر سر این بوده که چه اسلامی صحیح و درست هست و تفکیک و جداسازی چگونه خواهد بود.
این کتاب مطمئنا برای درک و تحلیل وقایع به شدت کمک می‌کند.
      

        یک کتاب و خوب مختصر در باب تفکر و اندیشه.
اندیشه‌ای که باعث شناخت امام می‌شود.
بررسی واژه ثوره تا پرداختن به کلمات قیام و انقلاب.
و سیر چگونگی اتفاق افتادن عاشورا.
توصیه می‌کنم حتما بخونید.
      

        روایت‌هایی که به صورت دانای کل نوشته می‌شوند، جذابیت بیشتری نسبت به روایت‌های تکی دارند؛ هم متن منسجم‌تر می‌شود و هم گیرایی بیشتری اتفاق می‌افتد.
پاتک علیه پیتوک در مورد شهید سید هادی سلطان‌زاده، دومین شهید مدافع حرم مشهد هست.
شهیدی که خود را افغانی جا زد، تا بتواند با لشکر فاطمیون به سوریه برود و از حرم حضرت زینب سلام الله علیها دفاع کند.
از زندگی شهدا درس‌های خیلی زیادی می‌شود گرفت.
اما اگر کسی می‌خواهد مثالی عینی از کار درون هیئت داشته باشد، به نظرم این کتاب کمک کننده هست.
      

        جلد اول سه دیدار هم تمام شد و من عاشق نوشتن نادر ابراهیمی شدم! (اولین کتابی هست که از نادر ابراهیمی می‌خونم...)
هر چقدر از خوبی این کتاب بگویم کم گفته‌ام، خیلی کتاب خوبی بود.
شیوه‌ی نوشتن داستانی، تعلیق، سبک و سیاق خاصش، خلاقیت در نوشتن و حتی به تصویر کشیدن امام بزرگ ما.
حتما اگر این کتاب را نخوندید، بخونید!
      

        کتابی در رابطه با تمرکز نسبت به خود، دیگران و محیط اطراف و تأثیرگذاری اون بر مغز انسان، دنیای اطراف و دیگران.
مهم‌ترین بخش کتاب برای من اونجایی که در سطح سازمان و مدیریت به بحث در مورد این موضوع می‌پرداخت و همچنین در مورد استراتژی و مفهومش با تمرکز می‌پرداخت.
کتاب نسبتا خوب و مفیدی بود.
      

        شهید الله دادی یار و رفیق شهید حاج قاسم سلیمانی چند سالی فرمانده تیپ الغدیر یزد بودند.
این کتاب دقیقا در مورد کارهایی هست که ایشون در یزد انجام دادند و روایت‌هایی که وجود دارد.
روحش قرین رحمت الهی
      

        چقدر یک آدم می‌تونه فعال و پرانرژی باشه که چهار مسئولیت بزرگ در سپاه رو همزمان انجام بده؟
کتابی کوتاه اما دلنشین و با قالب نوشتاری جذاب در مورد زندگی شهید سید عباس جولایی.
خیلی از این کتاب خوشم اومد و خیلی سید عباس جولایی رو دوست می‌دارم از این به بعد.
پیشنهاد می‌کنم حتما بخونید.
      

        برای اولین بار کتاب صحیفه سجادیه را خواندم.
کمتر از یک سال هست که این کتاب همراه و یاور من شده است.
درس‌هایی بزرگی از این کتاب یاد می‌گیره آدم، از انسان شناسی گرفته تا خداشناسی و همینطور، همدم و همراه خلوتی‌های من بوده است.
افسوس می‌خورم که این کتاب تموم شده و امیدوارم هر چه زودتر دوباره بخونمش.
      

        کتاب بسیار خوب در زمینه روایت پیشرفت.
اگر کسی بخواهد نقش تشکل را در زمینه پیشرفت اقتصادی بداند به نظرم این کتاب می‌تواند خیلی کمک کننده باشد.
نقطه قوت این کتاب شیوه بیان داستانی کتاب هست که بسیار خواندن این کتاب را آسون‌تر کرده و کتاب خیلی خوبی هست در زمینه خودش.
      

        کتابی در باب گفتگو فیلم و فیلمسازی. 
فقط می‌توانم بگویم جوری نوشته شده که انگار شهید آوینی و امید روحانی دو طرف میز نشسته و تو در این وسط نشستی به مکالماتی که رد و بدل میشه گوش می‌کنی.
پر از نکات خوب و جالب در این مصاحبه وجود داره که واقعا پیشنهاد میشه خوندنش.
      

        انگار که او دیده است با چشمان خود، شهر آسمانی خرمشهر را.
چه گذشته است در این خرمشهر، چه فداکاری‌ها که شده است!
ادبیات شهید آوینی آدمی را به بلندای شهر خرمشهر و سال‌های ۱۳۵۹ می‌برد.