معرفی کتاب سلول های بهاری: تاریخ شفاهی سلول های بنیادی به روایت: پدر علم سلول های بنیادی ایران؛ دکتر حسین بهاروند اثر بهنام باقری

سلول های بهاری: تاریخ شفاهی سلول های بنیادی به روایت: پدر علم سلول های بنیادی ایران؛ دکتر حسین بهاروند
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
18
خواندهام
109
خواهم خواند
122
توضیحات
کتاب سلول های بهاری: تاریخ شفاهی سلول های بنیادی به روایت: پدر علم سلول های بنیادی ایران؛ دکتر حسین بهاروند، ویراستار مجتبی موحدیان.
بریدۀ کتابهای مرتبط به سلول های بهاری: تاریخ شفاهی سلول های بنیادی به روایت: پدر علم سلول های بنیادی ایران؛ دکتر حسین بهاروند
نمایش همه1403/5/16
1403/6/26
دورههای مطالعاتی مرتبط
1403/4/6
تعداد صفحه
25 صفحه در روز
لیستهای مرتبط به سلول های بهاری: تاریخ شفاهی سلول های بنیادی به روایت: پدر علم سلول های بنیادی ایران؛ دکتر حسین بهاروند
نمایش همهپستهای مرتبط به سلول های بهاری: تاریخ شفاهی سلول های بنیادی به روایت: پدر علم سلول های بنیادی ایران؛ دکتر حسین بهاروند
یادداشتها
1401/2/25
1402/7/5
1403/6/8
1403/6/22
1402/5/14
بسم اللّٰه الرحمن الرحیم . بهارِ جان نشستم کتاب بهاروند را خواندم... کیف کردم،رویا بافتم،حسرت خوردم،اشک ریختم،ناراحت شدم،با شادی هایش شاد شدم،ذوق کردم... بهاروند آدم عجیبی بود؛ داستان زندگی اش از این داستانهای خواندنی ست...از آلاسکا آلاسکا رسیده بود به سلولهای بنیادی!!! باورم نمیشد در کودکی همچین کارهایی میکرده؛بدون اینکه نیازی به آن پول داشته باشند می رفته کار میکرده،از دست فروشی گرفته تا آلاسکا و کار های جمع و جور دوران دانشجویی اش. برای همین که دستشش پیش آقا(به بابایش میگفت آقا)دراز نباشد.. اینجایی که تعریف میکرد میرفتم دو سه کیلومتر دور از خانه درس میخواندم برایم بسیار جالب بود،یا از برکت کتابخوانه ها میگفت؛کتابخوانۀ کانون پرورش فکری. دانشگاه قبول که شد،شیراز که رفت...عشقِ جنین شناسی.عطش یادگرفتن.خیلی دلم می خواست جای بهاروند بودم... ارشد و دنگ و فنگ هایش و در آخر مقصدِ دلنشین رویان... بهتر است بگویم هویتش رویان.دلم می خواست برای من هم یک همچین جایی میبود که تمام وقتم را برایش میگذاشتم..خودم را وقفش میکردم..در مسیرِ «رساندن جمهوری اسلامی به جایی که بتواند علم بفروشد»... نماز استغاثه به حضرت زهرا آن هم در حرم امامرئوف برای سهخواسته :پروانه،رویان،دفاع پایان نامه! این علقه های دینی اش مرا مجذوب او میکند،بهاروند برایم ملموس تر شد،از رفیق و همراه بابا سعید رسید به بهارِ بابا سعید! آن ده هزار صلوات!!و سجده هایِ شکر . بگذارید بقیه اش را در خودِ کتاب بخوانید. مربوط به اوایل بهمن ۱۴۰۱ :) *بابا سعید:شهید سعید کاظمی آشتیانی #سلولهای_بهاری
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/2/10
1403/5/23
1403/2/5