زهرا کوهستانی

زهرا کوهستانی

@zahra_koohestani

12 دنبال شده

7 دنبال کننده

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

 مشکور

9

مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین

2

مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین

1

اگر به خودم برگردم: ده جستار درباره پرسه در شهر

27

مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین

9

مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین

9

مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین

6

خواب دزد

9

Drive: the surprising truth about what motivates us
          مدیریت سنتی سعی می‌کند با پاداش و مجازات در افراد انگیزه ایجاد کند. نویسنده می‌گوید این روش، فقط برای فرد انگیزه بیرونی ایجاد می‌کند. انگیزه بیرونی باعث می‌شود علاقمندی فرد به خود کار از بین برود، خلاقیت کاهش پیدا کند، نگاه فرد نزدیک‌بین شود و به طور خلاصه فرد فقط به دنبال گرفتن پاداش باشد.

نگاه علمی جدید، این است که افراد برای کار کردن، انگیزه‌های درونی بسیار قوی دارند. فرد وقتی به صورت خودجوش کاری را انجام می‌دهد که در انجام آن اختیار داشته باشد، به مرور زمان تسلط بالاتری بدست بیاورد و هدف انجام کار برای او با اهمیت باشد. منظور از اختیار این است که فرد در مورد موضوع کار، زمان و روش انجام آن و همچنین همکاران خود، تصمیم بگیرد. 

نویسنده می‌گوید اینکه بعضی از افراد انگیزه درونی دارند و بعضی انگیزه بیرونی، تابعی از محیط و قابل اصلاح است و کسی با این ویژگی‌ها متولد نمی‌شود. به نظرم در مورد این موضوع می‌شود بیشتر تحقیق کرد!

این نکات در کتاب جالب بودند:
+ میمون‌هایی که حل کردن معما را دوست داشتند و وقتی برای این کار، جایزه گرفتند، عملکردشان ضعیف‌تر شد.
+ وقتی که به اهدا کنندگان خون برای این کار پول دادند، اهدا کم شد. تا قبلش افراد هدف بالاتری داشتند.
+ مجازاتی که باعث شد خانواده‌ها برای بردن فرزندشان از مهد کودک، بیشتر تاخیر داشته باشند.
+ انتظار جایزه مالی روی مغز تاثیری مشابه مواد مخدری مثل کوکائین می‌گذارد.
+ کارهای بدون خلاقیت و غیر جذاب با جایزه سریع‌تر انجام می‌شوند.
+ پاداش‌های غیرمنتظره و گه‌گاه، اثرات منفی کمتری دارند و باعث نمی‌شوند پاداش تبدیل به هدف شود.
+ بازخورد وقتی که در مورد کار و تلاش باشد و نه در مورد نتیجه، باعث تقویت انگیزه درونی می‌شود.
+ اهدافی که برای خودمان می‌گذاریم از روی انگیزه درونی هستند ولی وقتی دیگران اهداف ما را مشخص می‌کنند، دیگر این حس را نداریم.
+ پول برای افرادی که انگیزه بیرونی دارند، مسأله اصلی است و افرادی که انگیزه درونی دارند، در صورتی که به نظرشان شرایط عادلانه باشد، به پول فکر نمی‌کنند.
+ افراد بدبین در وکالت موفق‌تر هستند و وکلا معمولا حس خوبی ندارند.
+ اگر مبنای محاسبه حقوق، زمان کار باشد، افراد زمان کار را تحویل می‌دهند و نه نتیجه را.
+ در آمریکا حدود ۵۰ درصد کارمندان درگیر کار نیستند. در بعضی از کشورها فقط ۳ درصد از کارمندان درگیر کار هستند.
+ حالت «فلو» شرایط ایده‌آل کار است. در این حالت، هدف مشخص است و خودت دوست داری که به سمت آن بروی و وقتی می‌روی نزدیک‌تر می‌شوی و این کار خیلی سخت یا آسان نیست.
+ ۵۶ درصد از دانش‌آموزان رشته مدیریت کسب‌وکار گفته‌اند که مرتبا تقلب می‌کنند.
+ بعضی از کارکنان از ضمیر «ما» برای توصیف شرکت استفاده می‌کنند و بعضی از ضمیر «آنها».
+ رسیدن به هدفهای مادی ما را خوشحال‌تر نمی‌کند ولی تعقیب آنها برایمان اضطراب می‌آورد.
+ فرایند مرسوم ارزیابی عملکرد، برای ارزیابی کننده و ارزیابی شونده احساس بسیار بدی ایجاد می‌کند و افتضاح است. از طرف دیگر، وقتی بعد از ۶ ماه در مورد چیزی بازخورد دریافت کنیم، چطور می‌توانیم آن را اصلاح کنیم.
+ وقتی کسی نمی‌داند که چرا کاری را انجام می‌دهد، چطور ممکن است برای آن انگیزه داشته باشد.
+ نحوه درست حقوق دادن این‌طور است که افراد کلا به حقوق فکر نکنند. حقوق باید در مقایسه با درون و بیرون شرکت، عادلانه باشد و شرکت‌هایی موفق‌تر هستند که بالاتر از متوسط، حقوق دهند.
+ سقراط می‌گوید که آدم به اندازه تسلط بر نفسش، آزاد است و افرادی که بر خود مسلط نیستند، دیگران بر آنها حکومت می‌کنند.
+ هر کس باید مدیر خود باشد و مشخص کند که روی چه موضوعی تمرکز می‌کند و برای چه نتایجی پاسخگو است و چقدر طول می‌کشد تا این نتایج بدست بیایند.
+ تلاش برای انگیزه دادن به افراد بیهوده است. باید آدمهای با انگیزه را پیدا کنیم و تلاش کنیم که انگیزه‌شان کم نشود.
        

15

کتاب آه: بازخوانی مقتل حسین ابن علی (ع)

8

The Highly Sensitive Person: How to Thrive When the World Overwhelms You
          آدم‌های خیلی حساس، محرک‌های جسمی و روانی را شدیدتر احساس می‌کنند. مثلا بلندی صدا بیشتر اذیت‌شان می‌کند. تقریبا ۱۵ تا ۲۰ درصد افراد جامعه این طور هستند. در واقع این طوری به دنیا آمده‌اند. حتی بعضی از حیوانات هم با این ویژگی متولد می‌شوند. بیشتر آدم‌های خیلی حساس، درونگرا هم هستند.

نوزادهای بسیار حساس، بیشتر گریه می‌کنند و خوب نمی‌خوابند و کلا پدر و مادر را بیشتر اذیت می‌کنند. بزرگ هم که می‌شوند، سخت خوابشان می‌برد. ویژگی خیلی حساس بودن در پسرها و دخترها به نسبت مساوی وجود دارد. ولی جامعه از پسرها انتظار دارد که حساس نباشند و در مقابل از دخترها انتظار دارد که حساس باشند.

بچه‌های خیلی حساس در مقایسه با خواهرها و برادرهایشان، تجربه متفاوتی از بزرگ شدن دارند و کودکی برایشان سخت‌تر می‌گذرد. نویسنده تاکید بسیار زیادی روی این نکته دارد که بچه‌های حساس باید با اتکا بر مادر خود، در فضایی ایمن، کم‌کم با دنیا مواجه شوند. در غیر این صورت هرمون مربوط به اضطراب در بدنشان بیشتر ترشح می‌شود و اثرات این موضوع در تمام عمر به همراه‌شان خواهد بود.

حساس بودن در تمام صحنه‌های زندگی خود را نشان می‌دهد و تجربه این افراد در مدرسه، دانشگاه، زندگی مشترک و محیط کار را تحت تأثیر قرار می‌دهد. 

آدم‌های حساس سعی می‌کنند از قواعد پیروی کنند و هیچ اشتباهی انجام ندهد. این افراد با عبادت و مدیتیشن رابطه بسیار خوبی دارند و به دنبال تجربه‌هایی هستند که آنها را از زندگی خاکی جدا می‌کند. نیروی وجدان در این افراد بسیار قوی است و خدمت به دیگران را دوست دارند.

دخترهای حساس به سمت زندگی سنتی، ازدواج و در خانه ماندن گرایش دارند. آنها از جذابیت خود برای پسرها فرار می‌کنند و خود را بیشتر می‌پوشانند. پسرهای حساس دیرتر از دیگران سر کار می‌روند، ازدواج می‌کنند و بچه‌دار می‌شوند؛ تقریبا ۳ سال دیرتر!

آدم‌های حساس خیلی شدید عاشق می‌شوند. در توضیح این نکته، نویسنده شواهد جالبی را ارائه می‌کند:
+ اعتماد به نفس پایین، تاثیر زیادی در عاشق شدن دارد و افراد حساس معمولا اعتماد به نفس بالایی ندارند.
+ آزمایش کرده‌اند و دیده‌اند که افراد، بالای پل معلق، احتمال بیشتری دارد که عاشق شوند!
+ یک سوم دانشجویانی که دور از خانه هستند در سال اول دانشگاه عاشق می‌شوند.

نویسنده کتاب که خود فردی بسیار حساس است، این ویژگی جسمی را نعمتی بسیار بزرگ می‌داند و امیدوار است که مخاطب حساس با خواندن این کتاب قدر استعدادهای فوق‌العاده خود را بداند.
        

26