حکایت دو شهر
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
24
خواندهام
197
خواهم خواند
153
توضیحات
دیکنز تاریخ انقلاب فرانسه توماس کارلایل (1837) را از قفسه کتاب های خود بیرون می کشد، کل آن را هضم می کند. و آن گاه به نگارش کتابی مبادرت می کند که به تعبیر جی.کی، چسترتون (و بسیاری دیگر، بعد از خواندن) «انقلاب فرانسه» دیکنز است، کتابی که روایت آن در مقایسه با اثر کارلایل، به واقعیت انقلاب فرانسه نزدیک تر است. کم اند آثاری که در چگونگی روایت زندگی در آن روزهای تاریخی ، با اثر دیکنز برابری کنند؛ «چرا که انقلاب فرانسه با همه خون هایی که در آن ریخته شده و سیاهی ها و تیرگی هایی که به بار آورده، روح های والایی را پرورده» و دیکنز به شیوه پیشین خود، با کشف چنین روح های والا، حس و درک خود را از زمان گرفته و با عشق درباره آن نوشته است. اما حکایت دو شهر شبیه هیچ یک از آثار دیگر دیکنز نیست. لندنی که در آن وجود دارد، به شکلی ترسناک آرام است. وقایعی را در آن سوی آب پشت سر می گذارد، و نسیمی که در خیابان های آن می وزد، تب و تاب تقریبا چشمگیر جمعیتی را که «کارماگنول» می خوانند و می رقصند با خود می برد: و در پاریس تب آلود آن، صدای غژ غژ و جیر جیر ازابه ها بیشتر از ورور زنانی است که در پای «خانم گیوتین» بافتنی می بافند؛ و در بالای تمامی بافتنی ها، شخصیت برجسته سیدنی کارتن، آرام، مسلط، و موشکاف اما بی اعتنا، رشته پیوند داستان در این دو قلمرو است.